امروز که محدودیت ارز بهدلیل تحریمهای ظالمانه وجود دارد، شاید یکسانسازی نرخ ارز مهمترین کاری است که این روزها سیاستگذاران میتوانند دنبال کنند.
شاید بتوان گفت مهمترین نکتهای که این روزها اقتصاد ایران به آن نیاز دارد، آرامش در تصمیم گیریها است.
بهطور معمول بههردلیلی وقتی که اقتصاد دچار مشکل میشود یا اصطلاحاً دچار بحران میگردد که نماد آن نوسانات شدید قیمت است، تصمیمات خلق الساعه فراوانی گرفته میشود؛ دقیقاً مثل بلاهای طبیعی.
شاید طبق روال طبیعی ما برای کاهش میزان خسارت سیل، زلزله یا آتشسوزیها نیاز به یک واحد هزینه داشته باشیم، اما چنین کاری را انجام نمیدهیم و پس از آمدن بلاهای طبیعی سیل، زلزله و آتشسوزی چندین برابر آن هزینه میکنیم.
آنچه که در خصوص بلاهای طبیعی رفتار میکنیم در اقتصاد همچنین رفتار و فعالیتی را انجام میدهیم و همین امر باعث میشود کار به روال عادی انجام نشود، شاید یکی از پرچالشترین متغیرهای اقتصاد ایران در سه دهه گذشته نرخ ارز باشد.
همه میدانند که مشکل چیست، راه حل آن مشخص است و عوارض عدم تصمیمگیری هم مشخص است، اما برای آن تصمیم مناسبی اتخاذ نمیشود.
در تمام سه دهه گذشته همواره بازار بهدنبال یک نرخ ارز بوده است و دولتها بهدنبال یک نرخ دیگری بودهاند. هدف دولتها این بوده که کالا با قیمت ارزان به دست مصرف کننده برسد ولی هیچگاه این موضوع تحقق کامل پیدا نکرده است.
این یک اصل مهم در اقتصاد و ادبیات اقتصادی ایران است و آن اینکه تورم و نرخ تورم بر اساس نرخ ارز بازار آزاد شکل میگیرد نه بر اساس قیمت سهمیهای و دولتی.
در سه دهه گذشته میلیاردها دلار بانک مرکزی با نیت خیر و اینکه میخواهد نرخ دلار را تثبیت کند، به بازار تزریق کرده است ولی اصطلاحاً در نهایت هم چوب خورده است و هم پیاز را.
بر این اساس نه تنها نرخ ارز تثبیت نشده، تورم هم بر اساس نرخ ارز دولتی شکل نگرفته است.
در این میان، عدهای سودجو و دلال، دسترسی به ارز دولتی پیدا کردند، از رانت بهره بردند و از مزیت کالاهای وارداتی با نرخ ارز دولتی استفاده کردند و در نهایت تورم هم سیر صعودی پیدا کرده است.
غلط یا درست امروز قیمت برخی از اجناس بر اساس نوسانات قیمت دلار تعیین میشود یا متأثر از قیمت دلار است. انتظارات تورمی که دلار ایجاد کرده بخشی از مشکلات متغیرهای کلان اقتصادی و سیاستهای کلان اقتصادی است.
مردم بدرستی میگویند که یارانه در حد یک دلار دریافت میکنند در حالی که چند سال گذشته ارزش یارانه آنها خیلی بیش از یک دلار بوده است؛ این جمله و جملاتی از این دست که در جامعه مطرح میشود، تورم انتظاری ایجاد میکند و دستمزدها را در بخش خصوصی افزایش میدهد.
بنابراین شاید بتوان گفت یکی دیگر از اولویتهای روز اقتصادی ایران این است که یکسانسازی نرخ ارز را انجام دهد.
گرچه ممکن است که گفته شود در شرایط فعلی این کار امکانپذیر است و باید اقتصاد در یک شرایط نرمال قرار گیرد ولی نباید یادمان برود که در شرایط نرمال دوباره ادلههای دیگری ذکر میشود.
اتفاقاً امروز که محدودیت ارز بهدلیل تحریمهای ظالمانه وجود دارد، شاید یکسانسازی نرخ ارز مهمترین کاری است که این روزها سیاستگذاران میتوانند دنبال کنند.
نکته دیگر اینکه اگر بپذیریم که در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، آنگاه الزامهای جنگ اقتصادی را میپذیریم؛ از مهمترین الزامات جنگ اقتصادی این است که نظام تجاری ایران متناسب با این امر شکل بگیرد؛ یعنی واردات و صادرات و اینکه منشأ ارز از کجا باشد یا اینکه وارد کنندگان و صادرکنندگان همان پروتکلهایی را اجرا کنند که در یک شرایط عادی اجرا میکردند، باید تغییر کند. بعداز موضوع یکسانسازی نرخ ارز و پذیرش شرایط جنگ اقتصادی باید بهسمت تحول در نظام بازرگانی برویم.
نکته دیگری که این روزها توجه به آن ضرورت دارد، تولید است. در ایران نزدیک به هزار شهرک صنعتی وجود دارد که تقریباً 70 درصد اشتغال کشور در کارگاههای یک تا 4 نفره است.
توجه به بنگاههای اقتصادی و صنعتی از منظر کاهش مقررات، کاهش بوروکراسیهای اداری و عدم مداخله در نظام بازرگانی آنها میتواند یک اولویت مهم باشد.
اقتصاد ایران به لحاظ بزرگی جزو 20 کشور بزرگ جهان است و از نظر ظرفیت منابع زیرزمینی، روی زمینی و جغرافیایی (بهلحاظ نقشه جغرافیایی) موقعیت بینظیری در دنیا دارد.
از اینرو اقتصاد ایران به غیر از آنکه در چهارراه کریدورهای هوایی واقع شده میتواند در حملونقل دریایی و ترانزیت به جایگاه خوبی برسد که متأسفانه از این ظرفیت بخوبی استفاده نشده است.
ما کمتر منافع مشترک با کشورها ایجاد کردیم. ما همیشه بهکشورهای همسایه سود یک جانبه رساندیم، بدون آنکه معادل آن سود ببریم. ما از همسایهها منافع مشترک که منجر به ایجاد پیوند اقتصادی مشترک باشد نمیبریم، مگر آنکه آنها نیازمند همکاری ما باشند.
اعتقاد دارم اگر به بخشهایی که عمدتاً بر میگردد به تجارت خارجی ایران توجه شود نتیجهاش این میشود که تولید داخل کشور تقویت شود. ما در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات ظرفیت بالقوه قابل توجهی داریم ولی چرخ این سه بخش زمانی به حرکت میافتد که بخش بازرگانی کشور روان باشد؛ بخش بازرگانی ما نیازمند تجارت آسان است.
البته همه بر این امر واقف هستند که نظام بانکی و تجاری بهخاطر تحریمهای ظالمانه دچار اخلال شده است ولی اگر بتوانیم بخش بازرگانی خارجی کشور و همچنین تولید را متناسب با تحریمها تغییر دهیم و به آن آرایش جدیدی دهیم، عبور از این مرحله کار خیلی سخت و طاقت فرسایی نخواهد بود.