آمريکاييها بدون درخواست حرفهاي و رندانه از اتحاديه اروپا و در واقع تروئيکاي اروپا کاملا و به ضرس قاطع ميتوان ابراز کرد که در خصوص برجام منفعل عمل کردند و جانب انزوا و در لفافه بودن را در مواجهه با طرف اروپايي برگزيدند.
بالاخره با ارسال پاسخ ايران به آمريکا درباره پيشنويس توافق احتمالي رفع تحريمها و احياي برجام؛ روند مذاکرات به مقطعي رسيده است که اگر دولت ايالات متحده پس از ماهها معطل کردن امضاي برجام اراده به خرج دهد و واقع بينانه رفتار کند، رسيدن به توافق نهايي دور از دسترس نخواهد بود.
ايران متن پيشنهادي خود را با رويکردي سازنده براي جمع بندي گفتگوها تنظيم کرده و پنجشنبه شب از طريق اتحاديه اروپا به عنوان هماهنگ کننده گفتوگوها تحويل داد که در اين زمينه ناصر کنعاني، سخنگوي وزارت امور خارجه به رسانهها گفته است؛ پس از دريافت پاسخ آمريکا، يک تيم کارشناسي کشورمان آن را به دقت مورد بررسي قرار داده و پاسخهاي ايران پس از ارزيابي در سطوح مختلف، تدوين و پنجشنبه شب به هماهنگ کننده تحويل داده شده است.
درباره کش و قوسهاي فراوان و فرسايشي احياي برجام در17 ماه گذشته حرف و حديث زياد است ولي نکتهاي که اينجا مستتر است و آن اين است که شرايط مشابهي در ايران و آمريکا در اين قضيه نهفته است.
آمريکاييها بدون درخواست حرفهاي و رندانه از اتحاديه اروپا و در واقع تروئيکاي اروپا کاملا و به ضرس قاطع ميتوان ابراز کرد که در خصوص برجام منفعل عمل کردند و جانب انزوا و در لفافه بودن را در مواجهه با طرف اروپايي برگزيدند.
آنها ميتوانستند با راه و روشهاي ديگري به احياي برجام کمک کنند که با تنظيم هيجان، ترس، واهمه و بازنگري رفتار خويش و دولت سابقشان که با خروج يکجانبه در 18ارديبهشت97 به سکانداري دونالد ترامپ و تحميل تروريسم تمام قد اقتصادي عليه مردم آزاده ايران و اذعان مستقيم به شکست استراتژي کور فشار حداکثري از جانب رئيسجمهور پيشين خود، يک اطلس جامع راهبردي ميان خويش و ايران تدوين ميکرد.
و این راه و روش، برنامهها و راهکارهايي را با مشاوره با تئوريسينهاي سپهر سياست در اتاق فکر احياي برجام در يک سال و نيم گذشته جايگزين و شناسايي ميکرد که موجب برطرف شدن پريشانيها، مصائب و مرتفع شدن موانع و مشکلات ميشد.
تجربه در عمل ثابت کرده است که زمان آزمون و خطا به پايان خط رسيده است و عصر جديد عصر ديجيتال و شناخت است و از راه آناليز و تجزيه و تحليل برنامهها، راهبردها، انگيزهها و تواناييها ميتوان به جاي پذيرفتن فعل «پذير هر آنچه که پيش آيد»، دست به کار انتخابهاي پويا و فعال زد.
در ايران هم به جاي اين دست و آن دست کردن در اواخر دولت دوازدهم که چندي پيش حسن روحاني پس از يک سال روزه سکوت خود را شکست و گفت که همه چيز در14 آذر 1399 هجري شمسي مهيا و آماده احياي توافق برجام بوده است و گفته است در سفر مهرماه 98 به جاي ترامپ اگر اوباما ميبود ممکن بود ملاقات با او را ميپذيرفتم.
اما گويا قصه احياي برجام طور ديگري رقم خورده بود و جناح مقابل اصلاحطلبان متفق القول شده بودند که به دولت بعدي که در بازه زماني کوتاهي در29 خرداد1401 پيروز از صندوق رأي بيرون درخواهد آمد کار سپرده شود بهتر است و اينجاست که در منظومه سياست و تعامل ميان کشورها که محسن رناني اقتصاددان برجسته کشورمان از آن به هرس سيناپسي ياد ميکند بايد اذعان کرد که مشکلاتي که در صحنه نمايش سپهر سياست در عمل و نه روي کاغذ براي سياستمداران حادث شده و گريبانگير آنها ميشود شبيه مسأله احياي برجام گوناگون است و گاهي در هر دو طرف در بر يک پاشنه ميچرخد و اطلاعات هم به تبع آن به صورت قطره چکاني در اختيار رسانهها قرار ميگيرد و هيچ رهنمود همگاني و فراگيري براي حفظ اقتصاد و سلامت رواني کالبد جوامع صورت نميگيرد.
همان جايي که کارل پوپر نويسنده معروف اروپايي در شاهکار خود در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» به صراحت به نقد اين مسائل و ترسها، گريزها و اضطرابهاي سياسي به صورت شفاف و روشن ميکند که کتاب او را بايد بارها و بارها با فراغ دل و جان مورد کاوش، کنکاش و مطالعه قرار داد که مرجع و رفرنس بسيار دم دست و خوبي براي کارشناسان و تئوريسينهاي سپهر سياست قلمداد ميشود و جاي دوري نميرود که مردان سياست دو کشور ايران و آمريکا مسائل و نکات ظريف، برنامهها و راهبردهاي اين کتاب را بخوانند و از راهکارها و نتيجه گيري اساسي آن بهره وافي و کافي ببرند.