ضرورت دارد همه نهادها اعم از حاکمیتی و غیر حاکمیتی که دل در گرو ایران و نظام دارند، آستین بالا زنند و به سهم خود سایه شوم ناامیدی را از سپهر ایران و ذهن ایرانیان دور کنند. این اما به شعار و اراده تنها نیست، عمل میخواهد.
دوم اسفندماه سال جاری اگر چه یک آوردگاه برای رقابت برنامههای گروههای سیاسی داخلی جهت ورود به مجلس یازدهم است اما حتماً ارزیابیها و تحلیلها درباره کیفیت برگزاری آن انتخابات در کنار نتایجش تنها در محدوده مرزهای داخلی محدود نمیماند. بخصوص که در یکسال گذشته که اعمال فشارهای خارجی به رهبری کاخ سفید بر مردم ایران تشدید شده، جنگ تبلیغاتی و رسانهای نیز به مدد این جنگ اقتصادی آمده تا با برجستهسازی عملیات روانی امید مردم به کارآمدی و توانمندی نظام جهت مواجهه عقلانی و منطقی با مشکلات را هدف قرار دهد و نتیجه آن را در همان روز 2 اسفند ببیند یعنی حوزههای رأیگیری و صندوقهای رأیی با کمترین میزان رأی دهنده، خلوت و سوت و کور.
ناگفته پیداست که به هر روی این همه تبلیغات سوء در کنار مشکلاتی که مردم با آن درگیر هستند، میتوانند ظرفیتهایی برای ناامید شدن بخشهایی از مردم باشند کما اینکه برخی فعالان و کارشناسان سیاسی و اجتماعی هم نسبت به مشارکت حداقلی مردم در پای صندوقهای رأی هشدارهایی دادهاند. در کنار اینها عملکرد مجلس دهم هم چه بسا نگرانیها در این خصوص را مضاعف کند.
همه اینها در کنار اهمیت مشارکت مردم در انتخابات برای نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، هر عقل و قلمی را به این رهنمون میکند که ستاد انتخابات کشور و شخص عبدالرضا رحمانی وزیر کشور مسئولیت سنگینی را تا روز انتخابات برعهده دارند.
سؤال اما اینجاست که برگزاری یک انتخابات آبرومندانه پرشور، رقابتی، با مشارکت بالا و سالم آیا تنها مسئولیت وزارت کشور به عنوان مجری انتخابات است؟ یا بخشی از این مسئولیت متوجه شورای نگهبان به عنوان نهاد ناظر بر انتخابات هم هست؟ احزاب و گروههای سیاسی و رسانهها هم آیا سهمی در این پروژه مهم دارند؟ پاسخ این سؤالات به صورت بسیار بدیهی مثبت است اما حرف در این است که نقشآفرینی در انتخابات مجلس یازدهم را صرفاً نباید محدود در نهادها و مجموعههایی دانست که ارتباط مستقیم با آن دارند. قاعدتاً وزارت کشور با اهتمام نسبت به رعایت قانون و برقراری امنیت و بی طرفی بخشی از این مسئولیت را به دوش خواهد کشید، شورای نگهبان نیز با عملکرد خود میتواند ایفا گر نقشی مهم در رقابتی بودن یا نبودن آن بازی کند، از احزاب و گروههای سیاسی هم انتظار میرود با برنامههای کارشناسی و قابل اجرا و لیستهایی از نخبگان به عرصه رقابت پای بگذارند و رسانهها هم با اطلاعرسانی و تحلیلهای خود ادامه دهنده مسیر روشنگری و جهت دهی درست به افکار عمومی باشند. با این همه یک پای مهم دیگر انتخابات مردم هستند که نمایندگان خود را راهی پارلمان قانونگذاری کشور میکنند.
اتفاقاً همین اهمیت است که حالا مورد طمع مخالفان خارجنشین قرار گرفته به این امید که آنها را نسبت به مفید بودن حضور در انتخابات مردد سازند. اشاره شد که جهت اصلی جنگ رسانهای اخیر هم القای ناکارآمدی دولت و نظام در برآورده ساختن خواستههای مردم و رفع مشکلات آنهاست. به نظر میرسد گرانیگاه اصلی انتخابات پیش رو همین نقطه باشد. اگر مجموعه عملکردها و تصمیمات مجموعه نظام به گونهای پیش رود که نوعی احساس بلاتکلیفی و بی تصمیمی مجموعه نظام در مقابل وضعیت موجود به مردم دست دهد، حتماً انتخابات به کام همان بدخواهان خواهد شد. بنابراین ضرورت دارد همه نهادها اعم از حاکمیتی و غیر حاکمیتی که دل در گرو ایران و نظام دارند، آستین بالا زنند و به سهم خود سایه شوم ناامیدی را از سپهر ایران و ذهن ایرانیان دور کنند. این اما به شعار و اراده تنها نیست، عمل میخواهد. بیراه نیست که رئیس جمهوری بر «جنگ امید» تأکید دارد. در این آوردگاه یأس و امید دیگر این جناح یا آن جناح، دولت یا مجلس، قوه قضائیه یا شورای نگهبان هدف نیست بلکه به گفته محمدجواد ظریف کلیت «ایران» در سیبل است.
*دبیر گروه سیاسی ایران
انتهای پیام/*