plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۱
کد مطلب : ۲۲۲۱
نگاشت نخست

مدل معنایی رفتار انتخاباتی در نظام مردم‌سالاری دینی

محمدرضا غلامی٭ - جمال عرف٭
بر آنیم تا رأی دادن به مثابه کنش سیاسی را در نظام‌های سیاسی مختلف مورد بررسی قرار دهیم و در آخر به ارائه مدلی در جهت توجیه معنای رأی دادن در نظام مردم سالاری دینی بپردازیم.
مدل معنایی رفتار انتخاباتی در نظام مردم‌سالاری دینی
مشارکت سیاسی به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های توسعه اجتماعی و سیاسی از لایه‌های مختلفی برخوردار است. این مشارکت می‌تواند از رأی دادن گرفته تا انتخاب شدن به عنوان مقام اجرایی و سیاسی را دربر گیرد (راش، 1387).
مردم و نخبگان سیاسی در کشورهای مختلف نسبت به رأی دادن دیدگاه‌های متفاوتی دارند. فراتر از این، در قانون اساسی این کشورها نیز رویه‌ها و ترتیبات قانونی متفاوتی نسبت به رأی دادن در نظر گرفته شده است. در برخی از کشورهای جهان، شرکت در انتخابات اجباری است. بر این اساس، هر یک از واجدان شرایط رأی دادن که از شرکت در انتخابات سر باز زنند، به تحمل مجازات‌هایی مثل پرداخت جریمه نقدی یا محرومیت از بعضی خدمات اجتماعی محکوم می‌شوند. به این وسیله، اطمینان حاصل می‌شود که اکثریت مردم در تشکیل نهادهای انتخابی نقش داشته‌اند. کشورهایی نظیر بلژیک، ترکیه، آرژانتین و... به این اصل معتقدند که شرکت در انتخابات تکلیف است و شهروندان با رأی دادن، وظیفه اجتماعی خود را انجام می‌دهند. برخی کشورها نیز هم به اصول آزادی انسان‌ها در دادن رأی و هم به نظریه مسئولیت اجتماعی معتقدند. بر این اساس، شهروندان به منظور جلوگیری از تمرکز قدرت و تسهیل در امر انتقال قدرت و گردش نخبگان در انتخابات شرکت می‌کنند. این امور یکی از مؤلفه‌های اصلی توسعه سیاسی را تشکیل می‌دهد.
در این میان، نظام‌هایی وجود دارند که در آنها نخبگان نظام سیاسی و نیز شهروندان در عین مختار بودن، نگاه دیگری نسبت به مقوله رأی دادن دارند و به عبارتی رأی دادن را به نحو دیگری توجیه می‌کنند. در این مقاله، بر آنیم تا رأی دادن به مثابه کنش سیاسی را در نظام‌های سیاسی مختلف مورد بررسی قرار دهیم و در آخر به ارائه مدلی در جهت توجیه معنای رأی دادن در نظام مردم سالاری دینی بپردازیم.
مقوله رأی دادن را از چند منظر می‌توان بررسی کرد: یک بار از منظر کسانی که رأی می‌دهند و یک بار هم از منظر کسانی که در مسندهای سیاسی و اجتماعی قرار دارند. در همه نظام‌های سیاسی توسعه یافته، رأی دادن ابزاری است برای انتقال قدرت، جلوگیری از تمرکز قدرت، نهادینه ساختن فرآیند انتقال قدرت و در عین حال، نشانه‌ای است از وجود مشارکت سیاسی در جامعه. در واقع، در جامعه‌ای که رأی دادن اقشار مختلف در قالب قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده ،اولاً مشارکت سیاسی وجود ندارد؛ثانیاً زمینه‌های انتقال قدرت در آن جامعه فراهم نمی‌شود؛ثالثاً این امر خود نشانه‌ای از نوعی انباشت و تمرکز قدرت و فساد است.
از این منظر، بین نظام‌های سیاسی تفاوتی وجود ندارد. آنچه باعث تفاوت نظام‌های مزبور می‌شود، نوع نگاه نخبگان سیاسی حاکم نسبت به رأی مردم است. در واقع، بر این اساس در نوع نگاه موجود در لیبرال دموکراسی، نظام‌های استبدادی و نظام مردم‌سالاری دینی نسبت به مقوله رأی دادن، تفاوت‌های اساسی وجود دارد. شناخت این تفاوت تا حدود زیادی، امری گفتمانی است، به عبارتی این گفتمان حاکم بر نظام‌های مردم‌سالاری دینی، لیبرال  دموکراسی و نظام‌های  استبدادی است که باعث ایجاد تمایز در رویکرد به رأی دادن می‌شود.
در این مقاله بر آنیم تا رأی دادن را به مثابه کنش سیاسی در بطن نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان امر گفتمانی مشخص سازیم و بگوییم این امور تا چه اندازه به مفصل‌بندی گفتمانی وابسته است؟ به عبارت دیگر، معنای رأی دادن در گفتمان حاکم بر انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران به امر تثبیت یافته بدل می‌شود و از این رو در تقابل با معنای همین کنش در سایر نظام‌های سیاسی قرار می‌گیرد. این مقاله سعی می‌کند زمینه طرح دیدگاه نظری جدید را در باب معنای رأی در گفتمان حاکم بر فضای انتخابات در جمهوری اسلامی ایران فراهم کند.
به منظور مشخص ساختن عناصر و دال‌های مرکزی و شناور موجود در گفتمان فوق، از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی استفاده خواهد شد. در واقع، به بیان فوکو، برای کنترل هر گفتمانی، رویه‌هایی بیرونی و درونی وجود دارد. در هر گفتمانی، مفسران گفتمانی باعث کنترل آن می‌شوند (فوکو،1380) در گفتمان مردم‌سالاری دینی، آنچه سبب مفصل بندی عناصر گفتمانی در چارچوب منظم و معنادار شدن دال‌های مرکزی و شناور می‌شود، تفسیر رهبر معظم انقلاب در باب مسائل گوناگون است.
بر این اساس، از گفته‌های ایشان برای مشخص ساختن دال‌های مرکزی و شناور در گفتمان حاکم بر انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهد شد. در این تحقیق، در پی یافتن سؤالات اصلی و فرعی زیر هستیم:  1. رأی دادن در گفتمان حاکم بر نظام مردم سالاری دینی از چه بار معنایی برخوردار است؟2. گفتمان حاکم بر انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران در تقابل با چه گفتمانی (گفتمان‌هایی) در عرصه سیاسی مطرح می‌شود؟3. مهم‌ترین عناصر گفتمان حاکم بر انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران کدامند؟4. دال‌های مرکزی و شناور در گفتمان حاکم بر انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران کدامند؟
 چارچوب نظری
رأی دادن به عنوان یکی از مظاهر مشارکت سیاسی همواره یکی از دغدغه‌های عمده نخبگان سیاسی و حاکم و نیز جامعه‌شناسان سیاسی بوده است. در حوزه جامعه شناسی سیاسی دیدگاه‌های مختلفی در باب رأی دادن وجود دارد. طرح الگوی نظری برای تبیین رأی دادن در نظام مردم‌سالاری دینی، مستلزم طرح و نقد هر کدام از این دیدگاه‌هاست. بر پایه رویکرد جامعه‌شناسانه که از سوی پل لازارسفلد ارائه شد، میان شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی افراد و رأی‌دهی آنان رابطه مستقیم وجود دارد. رأی دهنده‌ای که متعلق به گروه اجتماعی خاص است، می‌تواند بر مبنای اصول کلی نظیر تأیید حزب یا احزاب مورد نظر، اتحادیه‌های کارگری، انجمن‌های تجاری، گروه‌های مذهبی و نظایر آنها دست به انتخاب بزند. این اصول راهنما، راه میانبر برای انتخاب عقلانی رأی دهندگان است (عبدالله، 1388) در این الگو، بیش از این که عوامل سطح خُرد و فردی مد نظر قرار گیرد، کنشی نظیر رأی دادن به مدد مؤلفه‌های کلان و اجتماعی تبیین می‌شود.
رویکرد دیگری که به منظور تبیین کنش سیاسی نظیر رأی دادن از آن استفاده می‌شود، رویکرد سیاسی - روانی است. در این رویکرد، رأی دادن پیش از این که پدیده‌ای اجتماعی باشد، تابع درک افراد از مسائل مهم سیاسی جامعه است. (عبدالله، 1388)
از مهم‌ترین نظریه‌ها برای تبیین رفتار رأی دهی مردم، رویکرد انتخاب عاقلانه است. بر پایه این دیدگاه، شهروندان در جریان مبارزات انتخاباتی به ارزیابی دولت و عملکردهای آن می‌پردازند و ادعاها و برنامه‌های افراد یا احزاب مخالف را با آن مقایسه می‌کنند و سپس دست به گزینش از میان گزینه‌های موجود می‌زنند (سید امامی،1386)
دو رویکرد دیگر در چارچوب دیدگاه انتخاب عاقلانه وجود دارد:     رویکرد اول، رویکرد نئوکلاسیک انتخاب عامه و مهم ترین سخنگوی این رویکرد آنتونی داونز است. در این رویکرد فرض می‌شود که انگیزه افراد برای شرکت در انتخابات و رأی دادن اساساً بر پایه منافع اقتصادی آنها شکل می‌گیرد. آنها انتظار دارند از سیاست‌های دولت منتفع شوند و در مجموع کاندیداها یا احزابی را برمی گزینند که منافع مطلوب مشخصی را برایشان تأمین کنند.
    رویکرد نظری دیگر در چارچوب دیدگاه انتخاب عاقلانه برای تبیین رفتار رأی دهی شهروندان، رویکرد ساختارگراست. این رویکرد را در تحلیل‌های جرج هومنز، مایکل هکتر و دانیل لیتل می‌یابیم و بر این فرض استوار است که ارزش‌ها و هنجارهای موجود در محیط اجتماعی فرد و ساختارهای اجتماعی- سیاسی بر مقاصد رأی دهی تأثیر می‌گذارند. افراد به جای آن که صرفاً به دنبال منافع شخصی یا خصوصی خود باشند، مسائل کلی‌تر و منافع افراد یا گروه‌های دیگر را نیز در نظر می‌گیرند.
 نظریات فوق الذکر با توجه به همه تفاوت‌هایی که دارند در یک مورد مشترک هستند. همه  آن‌ها در پی تبیین عوامل اثرگذار بر رأی دهی افراد هستند؛ اما در هیچ کدام، نوع نگاه مستتر در گفتمان و نیز نخبگان حاکم بر نظام سیاسی نسبت به مقوله رأی و رأی دهی تشریح نشده است. در واقع، در بین همه نظام‌های سیاسی، متأثر از گفتمان حاکم بر آن‌ها رویکرد خاصی نسبت به رأی دادن افراد وجود دارد. به عبارتی، در همه نظام‌های سیاسی از لیبرال دموکراسی و نظام‌های اقتداری گرفته تا نظام مردم سالاری دینی، رأی دادن از بار معنایی خاصی برخوردار است. در ادامه سعی می‌شود بر پایه بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، معنای رأی دادن در نظام جمهوری اسلامی ایران واکاوی شود.

 *استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلان
*استادیار جامعه شناسی سیاسی دانشگاه امام باقر(ع)

​​​​​​​(ادامه دارد)
۲
مرجع : ایران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما