هر پدیدهای برای بازتولید و تداوم حیات، نیازمند رجعت به اصل و ریشههای خود است. انقلاب اسلامی نیز از این قاعده اساسی مستثنا نیست. انقلاب اسلامی بدون هیچ تردیدی، مولود اندیشه، نگرش، نظریه و گفتمان حضرت امام خمینی (ره) است؛ گفتمانی فراگیر که همه اندیشهها و نحلههای فکری را در زیر چتر بزرگ خود سامان میدهد چنانکه تمامی گفتمانهای پس از انقلاب یعنی گفتمان ارزشها، سازندگی، اصلاحات، عدالت و اعتدال در ذیل فراگفتمان انقلاب اسلامی تفسیر و تحلیل میشود. بنابراین تداوم حیات انقلاب در گرو تداوم گفتمان امام در عین درک واقعیتهای جامعه امروز ایران، منطقه و جهان میباشد. عناصر «زمان» و «مکان» بهعنوان دو عنصر اساسی تعیینکننده در تحلیل و تبیین اندیشه فقهی امام حائز اهمیت فراوان است و «اجتهاد پویا» از درون همین گفتمان رویش مییابد.
گفتمان غالب امام (ره) فرهنگی بود و در نظریه فرهنگی ایشان، ساخت انسان فرهنگی مقدم بر سایر حوزههاست و توسعه در اندیشه امام به مفهوم توسعه فرهنگی است. این گفتمان، گفتمانی پویا و حیاتبخش است و در تداوم زمان و مکان در مسیر تکاملی قرار میگیرد.
در همین راستا، یکی از عناصر کلیدی منظومه فکری امام (ره) اخلاق است. تجربه چهاردهه گذشته نشان میدهد که گمشده انقلاب اسلامی، اخلاق است و اخلاق نیاز اساسی امروز و فردای جامعه ایران است. یکی از دقایق گفتمانی امام، اصالت قدرت مردم است. از نگاه امام، منشأ قدرت، وحی و خداوند تبارک و تعالی است ولی مرجع قدرت مردم هستند. این گفتمان باور دارد که «میزان رأی، ملت است» و این یک شعار نیست: «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هرطور رأی داد، ما هم از آنها تبعیت میکنیم، ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم.» (صحیفه امام، جلد ۱۱، صفحه ۳۴)
دیگر عنصر اساسی گفتمان حضرت امام، تحجرستیزی، مبارزه با جهل و خرافهگرایی، تأکید بر عقلانیت، شفافیت و روشنگری است: «اگر چهره اسلام با آن جمال جمیل که قرآن و سنت درهمه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کجفهمیهای دوستان خودنمایی نماید، اسلام جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همهجا به اهتزاز درخواهد آمد.» (وصیتنامه سیاسی – الهی). «مبارزه با متحجرین واپسگرا قربانی میخواهد و دعا کنید من اولین قربانی آن باشم.» (صحیفه امام، جلد ۲۱، ص ۲۷۸)
پاسخگویی یکی دیگر از نقاط کانونی گفتمان حضرت امام به حساب میآید. باور درونی و عمیق ایشان به نظارت مردمی و غیرقابل انتقاد نبودن حاکمان چنان در اندیشه ایشان جلوه دارد که در برخی موارد باورنکردنی به نظر میرسد: «اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟» (صحیفه امام، جلد ۸، ص ۴۸۷)
حساسیت فوقالعاده امام به مقوله انسجام، وفاق، همگرایی ملی، قومی و مذهبی و پرهیز ازاختلافافکنی، از دیگر عناصر گفتمانی ایشان محسوب میشود. حضرت امام (ره) به صلح، مدارا و گفتوگو، باوری عمیق و درونی داشتند و از این منظر، در عین صلابت و ثباتقدم، منافع ملی و مصالح جهان اسلام را هیچگاه از نظر دور نمیداشتند؛ نمونه اعلای چنین دیدگاه و رویکردی را میتوان در جریان پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل بازجست؛ کاری که به گواهی صاحبنظران و آگاهان، هیچکس جز امام شهامت و توان انجام آن را نداشت. اکنون رسالت اصلی نخبگان، روشنفکران و حوزههای علمیه، تلاش حداکثری برای نوسازی گفتمان امام منطبق با نیازهای زمان و مکان است. نباید اصل رویش و زایش انقلاب را در جامعه خصوصاً در مورد نسل جوان به فراموشی بسپاریم. باید جامعه و نسل جوان را باور داشته باشیم و اندیشه متعالی و فراگیر امام را در ظرف زمان و مکان برای آنان تفسیر و تبیین نماییم و همگان به این گفتمان وفادار بمانیم چراکه تداوم حیات انقلاب اسلامی مرهون تداوم گفتمان امام و رهبری است.
*استاد دانشگاه
مرجع : روزنامه ایران - 97/11/17