تغییرات در پایگاه عین الاسد، ساختار پایگاه نظامی اربیل و موارد مشابه نشان می دهد آمریکایی ها سودای ماندن در سر دارند
مدتی است پرونده اخراج نظامیان آمریکایی از عراق روی میز سیاسیون و مقامات عراقی باز شده است. این پرونده با شهادت سرداران مقاومت جدی تر شد و پس از آن، چندین گروه مقاومتی دست به اقدامات هزینه آفرین برای پنتاگون در این کشور زدند تا جایی که در هفته های اخیر به طور مرتبط روزانه چند عملیات علیه پایگاه ها، مراکز انتقال نیرو و تجهیزات و همچنین کاروان های لجستیکی آمریکایی ها به وقوع پیوست و هزینه های هنگفتی بر دوش آمریکایی ها تحمیل کرد.
با مشاهده میدانی اوضاع عراق می توان گفت دو شیوه عملیات در عراق در ماه های اخیر پیاده شده است. گروه اول که خود را منتقم خون شهیدان مقاومت می دانند، عملیات علیه کاروان لجستیک، پایگاه های خارج از شهر و همچنین مراکز تجمعی آمریکایی ها را در دستور کار قرار دادند و اکثر عملیات ها نیز در همین راستاست.
عملیات های نوع دوم عمدتا توسط داعش یا سایر گروه های تروریستی انجام می شود که به عملیات در شهر بغداد یا رهاسازی خودروهای انتحاری و بمب گذاری شده بر می گردد. در نوع اول آمریکایی ها برای تعقیب و مقابله عمدتا عاجز هستند و حمله به الحشد الشعبی نیز بی پاسخ باقی نخواهد ماند.
اگر چه در مدل نوع اول، تبلیغات رسانه ای به کمک پنتاگون آمده و توانسته محرک های سیاسی علیه مقاومت به وجود آورد. با این حال طرح خروج نیروهای نظامی آمریکا و قانونی شدن حضور نیروهای خارجی بحث های متعددی به وجود آورده است.
نگاه اول از سوی گروه های مقاومت و فراکسیون شیعه است. در این نگاه خروج 100 درصدی آمریکایی ها به عنوان سیاست قطعی مطرح شده و جلسه اخیر سران احزاب شیعی موسوم به بیت شیعه با الکاظمی در همین راستاست.
اعلام ضرورت تثبیت جدول زمانی برای خروج نیروهای آمریکایی موضوعی است که مورد مطالبه قرار گرفته و الکاظمی می داند تحت هر شرایطی برای ماندن در قدرت، نیازمند پیاده سازی این جدول است. تا زمانی که ساختار انتقال قدرت در عراق به همین شکل باشد، الکاظمی نیاز به بیت شیعه دارد.
البته بیانیه اخیر جریان صدر کمی سیاست های فراکسیون اکثریت را تغییر داده است. هرچند جریان صدر پایگاه اجتماعی خاص خود را دارد و نمی توان جایگاه مشخص عمومی در کل عراق برای آن قائل شد اما صدر با انتشار بیانیه ای اعلام کرد، قانونی سازی و مشخص کردن میزان حضور خارجی ها می تواند به ثبات عراق کمک کند.
البته صدر تصریح کرد حضور خارجی ها نباید به عملیات علیه کشورهای هم سو و دوست منجر شود. این بخش از بیانیه صراحتا به آمریکایی ها و احتمال استفاده از خاک عراق برای حمله به ایران قابل تفسیر است.
نگاه دوم از سوی بخشی از اهل سنت عراق وهمچنین گروه های غرب گراست. آن ها خروج آمریکا از عراق را مخالف سیاست های حمایتی آمریکا در اشغال عراق در سال 2003 می دانند و معتقدند این سیاست ها می تواند به تضعیف خط غرب گرای عراق منجر شود.
البته کارشناسان معتقدند آمریکا از سال 2003 به این سو تلاش بسیاری کرد تا با سیاست های استعماری، خط جدیدی از جوانان و شهروندان هم سو با خود را تربیت کند. صدها موسسه فرهنگی، مراکز اعزام نخبگان به خارج، طراحی پروژه های مطالعاتی و اجرایی و فعال سازی کاربران همسو با آمریکا در شبکه های اجتماعی بخشی از این خدمات و غیر قابل انکار است.
در بحران های 2019 و 2020 عراق، ردپای سیاست های استعماری آمریکا در تظاهرات موسوم به «جوکر ها» کاملا قابل مشاهده و بعید است آمریکا با خروج از عراق، این کشور را رها کند.
نگاه سوم اما در ساختار قدرت و تصمیم گیری مقامات آمریکایی است. آمریکایی ها قرار نیست اشتباهات سال 2011 را تکرار کنند. آن ها یک بار قدرت را به طرف مقابل واگذار کردند و به زعم خودشان با هشت تریلیارد هزینه، عراق را تحویل محور مقاومت دادند. موضع گیری مقامات آمریکایی پس از بیانیه مشترک نیز بر همین اساس است.
آن ها زمان خروج از عراق را تعیین نکردند و از سویی تغییرات در پایگاه عین الاسد، ساختار پایگاه نظامی اربیل و موارد مشابه نشان می دهد آمریکایی ها سودای ماندن در سر دارند. با این حال هزینه – فایده تنها راهکاری است که آمریکایی ها را می تواند از عراق بیرون کند.
باید منتظر ماند و دید آمریکایی ها هزینه ماندن در عراق را چطور و به چه شکلی پرداخت خواهند کرد. آیا همانند سال 2011 مجبور می شوند عقب نشینی تاکتیکی کنند یا حجم عملیات های آمریکایی ضد گروه های مخالف در عراق به نحوی خواهد بود که پنتاگون برای یک نبرد تمام عیار در عراق آمادگی خود را بالا ببرد.