حتما داستان ملانصرالدين و صف شلوغ نانوايي را شنيدهايد كه براي خلوت شدن صف به دروغ گفت؛ خيابان بالايياش نذري ميدهند، مردم صف را ترك كردند تا به آش نذري برسند كه خود ملا هم باور كرد و دنبال مردم رفت.
آقاي دكتر احمد زيدآبادي يادداشت كوتاهي با عنوان «دانشگاه مريلند و اشتياق كيهان!» نوشتهاند و از جزييات نتايج يك نظرسنجي به نام اين دانشگاه امريكايي در تيتر و متن كيهان تعجب كردهاند كه چگونه ممكن است 73درصد مردم از مصوبه مجلس با عنوان «اقدام راهبردي براي رفع تحريمها...» حمايت كرده باشند؟
به درستي توضيح دادهاند كه اگر 73درصد مردم حمايت ميكنند، حتما بايد صددرصد مردم از چنين مصوبهاي اطلاع داشته باشند كه طبعا چنين چيزي غيرممكن است.
در پايان يادداشت نيز خواستهاند كه اگر ممكن باشد درباره اين موضوع بنده نيز مطلبي را قلمي كنم.
مطالعات موجود نشان ميدهد كه به جز توافق بر وضعيت بد اقتصادي كشور و ساير امور مشابه، در هيچ موضوع ديگري چنين حدي از توافق در ميان مردم ايران وجود ندارد.
به علاوه ميزان اطلاع مردم از مصوبات دولت يا مجلس بعيد است كه در شرايط عادي حتي به 20 تا 25درصد هم برسد، مگر در موضوعاتي كه به نحوي با زندگي روزمره مردم مربوط شود و بازتاب گستردهاي پيدا كنند، مثل گران كردن بنزين. حتي در ماجراي آبان 1398 نيز شاهد آن هستيم كه حدود 10درصد مردم اصلا پيگير ماجرا نبودند، چه رسد به اين مصوبه كه بعيد است حتي 20درصد مردم از آن اطلاع داشته باشند.
جالب اينكه در آخرين نظرسنجي انجام شده، حدود 15درصد مردم فردي مثل آقاي ظريف را نميشناسند! كسي كه 8 سال است هر روز در تيتر اخبار مهم كشور است و كافي است فقط نام او را بدانند، اين رقم براي قاليباف 8درصد، براي لاريجاني 21درصد و براي رضايي 22درصد است.
حالا با اين ملاحظات چگونه ممكن است كه صددرصد مردم از اين مصوبه مطلع باشند! البته بنده نظرسنجي اين دانشگاه امريكايي!! را نخواندهام و اطلاعي ندارم كه جزييات آن چيست؟
ولي روشن است كه نتايجش به نحو منتشر شده با واقعيت تطابق ندارد. علت نخواندن اينگونه نظرسنجيها نيز فقدان اعتماد و اعتبار به مراكز توليدكننده آن است.
اگر اين نظرسنجي را عوامل دانشگاه امريكايي در ايران انجام ميدهند كه بهطور قطع و براساس رويههاي امنيتي جاري، همه آنان به سرعت راهي دادگاه و زندان خواهند شد.
بنابراين حتما مقامات امنيتي اطلاع دارند كه چنين نيست. استفاده از عنوان دانشگاه امريكايي براي اين است كه نتايج اعلام شده معتبر و باورپذير شوند.
ولي اين كار نشانگر هيچ چيز جز فقدان استقلال نهادهاي علمي در ايران نيست. اگر ما نهاد مستقل رسانهاي و علمي داشته باشيم نيازي نيست كه از دانشگاه خارجي شاهد بياوريم.
دانشگاهي كه نميدانيم چه مبلغي از جيب مردم براي استفاده از اين عنوان به آن پرداخت ميشود، البته اگر با اجازه آنان باشد. در شرايط كنوني موسسات نظرسنجي كه يافتههايش معتبر و قابل استناد باشد، ايسپا و پژوهشگاه وزارت فرهنگ و ارشاد است.
اين بدان معنا نيست كه نظرسنجيهاي ديگري كه معتبر باشند وجود ندارد، شايد باشد ولي بهطور قطع يا نتايج آنها را اعلام نميكنند، يا ارقام را دستكاري ميكنند. حتي ايسپا هم ميداند كه در چه زمينههايي نظرسنجي كند كه مشكلآفرين نباشد.
جامعه ايران دچار ويروس «نظرسنجي زدگي» شده است. به همين علت برخي گمان ميكنند با دستكاري در اعداد و ارقام ميتوان واقعيت را نيز شكل داد، در حالي كه واقعيت تابع اعدادسازي نيست. واقعيت مسير خود را ميرود.
اين رقمسازيها موجب خودفريبي ميشود. حتما داستان ملانصرالدين و صف شلوغ نانوايي را شنيدهايد كه براي خلوت شدن صف به دروغ گفت؛ خيابان بالايياش نذري ميدهند، مردم صف را ترك كردند تا به آش نذري برسند كه خود ملا هم باور كرد و دنبال مردم رفت.
اين بار مجبور است فقط خودش برود چون ديگران صف نانوايي را ترك نميكنند، دروغي است كه فقط به درد خود فريبي ملا ميخورد. اگر توصيه مرا درباره نظرسنجيها بخواهيد، خيلي صريح ميگويم، در درجه اول وقت خود را با مطالعه هر متني كه به عنوان نظرسنجي به دستتان ميرسد تلف نكنيد.
اخيرا در كانال آينده، متن ترجمه گزارشي را گذاشتهام درباره اصول تشخيص نظرسنجيهاي معتبر كه پاسخ به پرسشهاي سادهاي را طرح ميكند، مهمترين آن اعتبار مرجع توليد نظرسنجي است.
نكته دوم اينكه استفاده از نظرسنجي سهل و ممتنع است. سهل است، چون چند تا عدد را ميبينيم و به سرعت نتيجهگيري ميكنيم.
مثل رفتن جلوي ميوهفروشي كه قيمت چند ميوه جلوي ما هست و برحسب نياز و ميزان پول خود به سرعت دست به انتخاب و خريد ميزنيم. ولي ممتنع است، چراكه پشت آمار ظاهري (بر فرض كه درست سنجيده شده باشد) تحليل به نسبت پيچيدهاي قرار دارد و حتي ممكن است در مواردي مثل انتخابات، بتوان توضيح داد كه روند نتايج به علل روشني در مسير تغيير قرار دارد.
بنابراين ترجيح دارد كه به تحليل نظرسنجيها مراجعه كنيم، بيش از اينكه خود را اسير ارقام خام آنها كنيم.