حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تحریمهای تسلیحاتی کشورمان تمدید شوند، تفاوتی در وضع موجود نخواهد داشت چراکه جمهوری اسلامی راه خود را همچون گذشته در سخت ترین شرایط ادامه میدهد و تسلیم شرایط تحمیلی کاخ سفید نخواهد شد.
وزیر خارجه آمریکا از تابستان سال گذشته، با قرار دادن ساعتی معکوس تا فرا رسیدن موعد لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران در 27 مهر سال جاری و یادآوری گهگاه آن در مجامع جهانی، ملاقات با مقامات سایر کشورها و همچنین در فضای مجازی، از دستیابی ایران به بازار خرید و فروش سلاح بهشدت ابراز نگرانی کرده است.
این تلاش از سه ماه گذشته به اینسو تشدید شده و در هفته جاری به اوج خود رسید. تمدید تحریم تسلیحاتی یکی از ارکان سیاست ضدایرانی واشنگتن در کنار فعال کردن «اسنپ بک» (مکانیسم ماشه) در مرحله بعد است و جنبه سرنوشتساز برای کاخ سفید دارد.
دیپلماتهای آمریکایی پسازآنکه در جلب حمایت اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تصویب قطعنامه پیشنهادی در این خصوص با شکست مواجه شدند، ترفند فریبکارانه دیگری برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران به کار بستند.
بهاینترتیب که قطعنامه جدید را تلخیص کرده و بهظاهر، بخشهایی از آن را حذف کردند.
در پیشنویس اصلاحشده این قطعنامه، کاخ سفید از مطالبات پیشین خود مبنی بر تمدید تحریمها به مدت نامحدود عقبنشینی کرده و از شورای امنیت درخواست نمود که این تحریمها را نه برای همیشه بلکه حداقل تا زمانی که شورای امنیت برخلاف آن تصمیم بگیرد، تمدید کند.
علاوه بر این، در پیشنویس قبلی، بازرسی اجباری از کشتیهای حامل کالاهای مرتبط با کشورمان و تحریم شخصیتهای ارشد جمهوری اسلامی ازجمله فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گنجانده شده بود اما این موارد در متن جدید، فریبکارانه حذف شدهاند.
این در حالی است که آمریکا با سابقه راهاندازی دهها جنگ چندین ساله و خانمانسوز، در متن جدید قطعنامه خود تأکید کرده که تمدید تحریم تسلیحاتی ایران برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی ضرورت دارد!
آمریکا با در پیش گرفتن این سیاست فریبکارانه و حذف برخی از بندهای پیشنویس قبلی در حقیقت به دنبال فریب دادن اعضای شورای امنیت از این طریق است تا در یک چارچوب زمانی محدود، موافقت آنها را برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران جلب کند و بهمنظور اعتمادسازی بیشتر، زمان بخرد.
پیشنویس اولیه، سندی چند صفحهای شامل 35 پاراگراف و یک مقدمه طولانی بود که در آن، جمهوری اسلامی در خصوص صادرات سلاح به سوریه، لبنان، یمن و عراق متهم شده بود.
در حال حاضر حتی در میان دیپلماتهای غربی اقبال چندانی نسبت به این نقض آشکار حقوق بینالمللی وجود ندارد.
در اوایل تیرماه بود که برخی از دیپلماتهای اروپایی در مصاحبه با نشریه فارن پالیسی تصریح کردند قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیرغم تبلیغات کاخ سفید، از حمایت کافی در میان اعضای شورای امنیت برخوردار نیست و حتی بدون وتوی چین و روسیه نمیتواند حداقل آرای لازم یعنی 9 رأی از ۱۵ را به دست آورد.
مشابه همین ترفند را در ماجرای برجام دیدیم. آمریکا پس از خروج از برنامه جامع اقدام مشترک به دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 وعده داد که توافقی جدید و همهجانبه با ایران را به امضاء خواهد رساند.
با گذشت بیش از دو سال اما اکنون مشخص شده که این ترفند برای اعمال تحریمهای بیشتر بوده است. در حقیقت، کاخ سفید چون اسناد محکمهپسندی برای محکوم کردن جمهوری اسلامی ندارد، ترفند نخنما شده ایران هراسی را در پیش گرفته و با کلیگویی میکوشد تا برای مدت هرچند محدود، همراهی دیگر اعضای شورای امنیت را جلب کند و زمان بخرد.
به گفته عضو ارشد مرکز «امنیت نوین آمریکا»، «دولت ترامپ میداند که تحریم تسلیحاتی ایران تمدید نمیشود؛ بنابراین بیش از هر چیز، هدف از این اقدام، داشتن بهانه برای بازگرداندن تحریمها علیه ایران و نابود کردن آن چیزی است که از برجام باقی مانده است.»
از سوی دیگر، همانگونه که «رابرت اوبرایان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید صراحتاً اعلام کرده، حتی اگر قطعنامه آمریکا حائز آرای لازم برای تصویب نشود، ابزارهای دیگری برای تمدید این تحریمها در اختیار واشنگتن است.
از این منظر، کاخ سفید به دنبال کسب یک دستاورد سیاسی است چراکه در صورت شکست در این ماجرا، دو راه دیگر را فارغ از اینکه چه نتیجهای خواهد داشت، در پیش میگیرد.
نخست، تلاش برای جا زدن خود بهعنوان عضوی از برجام – کما اینکه پمپئو با کمک یک تیم مشاور حقوقی در تلاش بود که واشنگتن به این هدف دست یابد – و دوم، تسری دادن قوانین تحریمی خود علیه ایران به شرکتهایی است که به امر و نهی واشنگتن بیاعتنا هستند.
آمریکا در حالی این سیاست را در پیش گرفته که روسیه و چین بهعنوان دو عضو مهم برجام استدلال کردهاند آمریکا پس از خروج از برجام، صلاحیت فعال کردن «ساز و کار بازگشت خودکار تحریمها» در قطعنامه 2231 شورای امنیت را از دست داده و اجازه توسل به مکانیسم ماشه را ندارد.
از طرفی، تعویض مهرههای ضد ایرانی در بدنه تصمیمگیری و تصمیم سازی وزارت خارجه آمریکا نیز کمکی به بهبود شرایط نخواهد کرد. استعفا یا برکناری «برایان هوک»، رئیس پیشین گروه اقدام علیه ایران و جایگزینی «الیوت آبرامز»، به این دلیل انجام شد که هوک، در مدت مسئولیت خود نتوانست موفقیت چندانی در تحریم تسلیحاتی ایران داشته باشد اما باید توجه داشت که وضعیت آبرامز نیز دست کمی از شرایط بغرنج هوک ندارد.
آبرامز همزمان مسئول میز ونزوئلا در وزارت خارجه آمریکاست و علیرغم تحریمها و برنامههای تخریبی فراوان برای سرنگون کردن دولت «نیکلاس مادورو»، نتوانست دستاوردی داشته باشد.
او یکی از عوامل محرک و مشوق تجاوز نظامی آمریکا به عراق، جانبداری از دیکتاتورهای آمریکای جنوبی، پشتیبانی از کودتا علیه «هوگو چاوز» رئیسجمهور فقید ونزوئلا و حمایت از حمله رژیم صهیونیستی به رآکتور هستهای سوریه است و سیاستهای تهاجمی او هرچند خسارات بعضاً سنگینی بر جای گذاشته اما نتوانسته اراده ملتها را تضعیف کند.
آمریکا برای پیروزی در این رقابت دیپلماتیک حتی کارت «آنتونیو گوترش»، دبیر کل سازمان ملل متحد را نیز سوزاند و او را واداشت که از جایگاه و موقعیت خود برای لجن پراکنی در خصوص جمهوری اسلامی سوءاستفاده کند.
او در گزارش خود پس از چند ماه از عملیات کمرشکن انصارالله علیه تأسیسات نفتی آرامکو، سلاحهای استفاده شده در حمله به عربستان را ایرانی توصیف کرد و آن را مغایر با تحریمهای تسلیحاتی کشورمان ذیل قطعنامه 2231 معرفی نمود!
از شواهد و قرائن پیداست که واشنگتن نمیتواند در این معرکه پیروز شود اما حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که تحریمهای تسلیحاتی کشورمان تمدید شوند، تفاوتی در وضع موجود نخواهد داشت چراکه جمهوری اسلامی راه خود را همچون گذشته در سخت ترین شرایط ادامه میدهد و تسلیم شرایط تحمیلی کاخ سفید نخواهد شد.