آقای عباس عبدی، فعال پرکار در روزنامههای اصلاح طلب که روزانه چندین یادداشت و مصاحبه از او در نشریات و رسانهها منتشر میشود، بوی تکفیریگری میدهد با همان ضعف استدلال و تناقضات آشکار.
اجازه دولت و ستاد کرونا برای «عزاداری محرم با رعایت پروتکلها» ناگهان بر عدهای از اصلاحطلبان-روحانی و غیرروحانی- بسیار گران شد، با آنکه همه آنچه از دولت در این باره بیرون آمد، چیزی بیشتر از همان اجازهای که به بقیه آمدوشدها و کسب و کارها و مراسمها و اجتماعها داده شد، نبود.
دولت پیش از این به رستورانها و قلیانیها و کسب و کارهای داخل بازار و حمل و نقل عمومی اجازه داده بود، با رعایت پروتکلها فعالیت خود را آغاز کنند. مثلاً «قلیانیها و آرایشگاههای زنانه میتوانند با رعایت پروتکل فعال باشند.» حالا دقیقا ًیک همچو گزارهای هم برای عزاداریهای محرم صادر شده است. هیچ تفاوتی نیست، اما چرا کسی برای قلیانیها اعتراضی نکرد؟! با آنکه تعدادشان از مساجد و حسینیههای سطح شهر بیشتر و تجمعشان خطرناکتر است.
از طرفی زور ستاد کرونا در این مدت بیشتر از همه به مساجد و نماز و مراسمهای مذهبی رسید و جز برخی اعتراضهای پراکنده افراد غیرمسئول، با همراهی مقامات و مراجع و دولت و رهبری مواجه شد. حالا با این همه همراهی مذهبیها و حکومت و دولت، وقتی در کنار بقیه کارها به مراسم مذهبی نیز اجازه داده میشود با پروتکل فعال باشند، صدای آقایان بلند میشود. اوج استدلال ایشان هم آن است که عزاداریها با پروتکل جور درنمیآید که این یک پیشداوری بیپایه و متناقض و دوگانه است.
در این میان اظهارات آقای عباس عبدی، فعال پرکار در روزنامههای اصلاح طلب که روزانه چندین یادداشت و مصاحبه از او در نشریات و رسانهها منتشر میشود، بوی تکفیریگری میدهد با همان ضعف استدلال و تناقضات آشکار.
ایشان ابتدا مدعی میشود که رفع محدودیتهای عزاداری یک تصمیم سیاسی است. با چه مدرکی و چه دلیلی؟! هیچ! فقط «احتمال فراوان»! میدهد که «توافقاتی»! باشد: «به نظر من دو دلیل برای این رفع ممنوعیت از عزاداریها وجود دارد. دلیل اول به اصل اتخاذ تصمیم فوق مربوط میشود که به احتمال فراوان تصمیمی سیاسی و مربوط به توافقاتی است که از آن بیاطلاع هستیم. تنها از این طریق میتوان اتخاذ چنین تصمیمی را درک کرد، زیرا هیچ توجیه قابل قبول و عرفی دیگری برای آن نمیتوان تراشید.» این هم نوعی استدلالآوری است که کسی بگوید، چون من نمیفهمم توجیه عزاداری چیست، پس حتماً سیاسی است. یعنی چارچوب ذهن نویسنده آن است که یا «من» میفهمم که چرا باید عرفاً و موجهاً عزاداری کرد یا اگر احساسات و عواطف و فهم من به این مسئله قد نداد، پس حتماً توافقاتی پشت صحنه دارد!
آقای عبدی سپس با آنکه اصل اسلام را «ترویج مکارم اخلاق» میداند، به راحتی به روحانیون اتهام میزند که نانشان و آبروی شخصیشان و همه داشتههایشان در عزاداری است، پس پشت عزاداریها ایستادهاند و بدتر از آن نتیجه میگیرد که روحانیون و مداحان دنبال مناسکی هستند که در چند قرن اولیه اسلام از آن خبری نبوده است! این حرف چه فرقی با حرف تکفیریها دارد؟! هر چیزی که درصدر اسلام نبود، توجیه پذیر نیست؟! با آنکه همین ادعا هم غلط است و مراسم محرم و اربعین از همان آغاز وجود داشت و گذر زمان بر حجم و آیینهای متناسب با فرهنگهای مختلف به آن افزود.
آقای عبدی مینویسد: «دلیل دوم مربوط به اصرار برخی از روحانیون و مداحان است که اگرچه چشمپوشی از منافع مادی این برنامهها برای بخشی از آنان سخت است، ولی انگیزه مهمتری در برقراری آن دارند و اینکه اگر مناسک عزاداری را از آنان بگیرند، دیگر نماد و ارزشی از دین برایشان باقی نمیماند و دچار بیهویتی و بحران میشوند. آثار دین در بُعد فردی یعنی رشد مکارم اخلاق و معنویت و در عرصه اجتماعی نیز تحقق عدالت و رفع تبعیض و نابرابری و ظلم است. در اینها پیشرفتی ندارند تا به آن افتخار و بسنده کنند. سهل است که پلههای زیادی عقبگرد دارند. پس برای آنان فقط تمسک به مناسک مانده. آن هم نه مناسک واجب، بلکه مناسکی که اصولاً در صدر اسلام و در چند قرن اولیه آن وجود نداشتند!»
البته منفعتطلبی در هر شکل و جایگاهی منفور و قابل سرزنش است، اما چطور ایشان از یک آخوند روضهخوان انتظار دارد در «تحقق عدالت و رفع تبعیض و نابرابری و ظلم» پیشرفت داشته باشد با آنکه قدرت و حکومت در سهچهارم عمر انقلاب، دست همفکران و دوستان ایشان بوده است؟! آیا سزاوارتر نیست دوستان ایشان که اکنون نه خانههایشان و نه اموالشان و نه شیوه زندگیشان به متوسط مردم هم نزدیک نیست، درباره عدالت و برابری توضیح دهند؟! آیا روضهخوان اصلی آن روحانی منبری است یا گندمنمایان جوفروشی که این حال و روز اقتصادی مردم را میبینند و برای «عزاداری با پروتکل» عزا میگیرند؟!
مدعی نیستیم که اعتراض برخی اصلاحطلبان به این تصمیم از جنس اعتراضهای آن سوی آب است که هم تحریم غذا و دارو و اقتصاد میکنند و هم نگران جان مردم ایران در قضیه کرونا هستند، اما دستکم اگر اعتراضی دارید، قبل از انتشار، آن را از پیرایههای تکفیری و تناقضات آشکار و اتهامات و تخیلات پاک کنید و فراموش نکنید که اصل اسلام مکارم اخلاق است!
*فعال سیاسی و روزنامه نگار
انتهای پیام/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
*ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.