جلسه رسیدگی به پرونده کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ امروز یکشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۳ در شعبه ۵۵ دادگاه حقوقی بینالملل به ریاست قاضی «حسینزاده» و جمعی از حقوقدانان مجتمع قضایی امام خمینی (ره) برگزار شد.
به گزارش سرویس سیاسی ایصال نیوز، قاضی «حسینزاده» در ابتدای جلسه با اشاره به اینکه جلسه دادخواهی رسیدگی به دعوای ۴۰۲ هزار نفر از ۲۰ استان کشور علیه ۶ نفر از خواندگان شامل دولت آمریکا و سردمداران آن تشکیل شده است، به ذکر قوانینی که دادگاه براساس آن صلاحیت بررسی این موضوع را دارد، پرداخت و شش اصل از این قوانین را برشمرد و گفت: دادگاه حاضر بر اساس ۱_ قانون اساسی ۲- ماده یک قانون صلاحیت دادگستریهای جمهوری اسلامی ایران که اشخاص حقوقی و حقوقی اتباع ایرانی در محاکم میتوانند نسبت به طرح دعوا علیه دولتهایی که اقدام به نقض مصونیت مقامات ما کردهاند، اقدام قانونی کنند ۳- براساس بند ۱ ماده ۱۰ قانون الزام دولت به پیگیری جبران خسارت ناشی از اقدامات و جنایتهای آمریکا؛ دولت جمهوری اسلامی و قوه قضاییه مکلف است نسبت به احقاق حق اتباع ایرانی که از اقدامات دولت آمریکا متضرر شدهاند اقامه دعوا کند ۴ - تبصره ۲ ماده واحده قانون تشدید مقابله با اقدامات تروریستی آمریکا ۵- قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه آمریکا ۶_ براساس قانون اقدام متقابل و ماده ۴ این قانون دستگاه قضایی مکلف شده است نسبت به تعقیب حقوقی دولتهایی که اقدام به نقض حقوق اتباع ایرانی ورود کند؛ لذا دادگاه بر اساس این اصول صلاحیت رسیدگی به این پرونده را دارد.
در ادامه «شامی اقدم» وکیل خواهان با اجازه قاضی در جایگاه قرار گرفت و گفت: دادخواست چند صد هزار نفری مردم ایران به طرفیت دولت آمریکا به سبب کودتای ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ علیه دولت قانونی دکتر مصدق و تحمیل ۲۵ سال خسارت مادی و معنوی و غارت اموال نفتی و غیرنفتی کشور در شعبه ۵۵ حقوقی امور بینالملل به جهت حقوق تضییع شده ملت ایران به لحاظ جبران خسارت مادی، اقتصادی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی ثبت شده است.
وی گفت: دولت آمریکا و مسئولان آن در ارتباط با دولت انگلیس در جریان کودتای ۲۸ مرداد در یک پروژه از پیش تعیین شده خسارتهای زیادی به کشور وارد کردهاند و مستندات زیادی در مورد آن وجود دارد.
این وکیل دادگستری ادامه داد: سرویس جاسوسی آمریکا با همکاری سرویسهای جاسوسی انگلیس اقدام به طرح ریزی یک کودتا علیه دولت قانونی ایران کرده است یکی از اهداف آمریکا از انجام این کودتا انتقال سلطه انگلیس به آمریکا در ایران بوده است. آمریکا با بهره گیری از اطلاعات و با شناسایی عوامل داخلی اقدام به طرح ریزی یک کودتا علیه دولت قانونی ایران کرده است. کودتای ۲۸ مرداد یک دستورکار خارجی بود که مراحل انجام آن بین آمریکا و انگلیس تقسیم شده بود.
«محمد دادی القار»، وکیل دادگستری در ادامه در جایگاه قرار گرفت و گفت: به لحاظ اهمیت موضوع کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سلطه تمام عیار ۲۵ ساله آمریکا بر ایران و آثار غیر قابل جبران آن بر ملت ایران و کشورمان، لازم میدانم مواردی را مطرح کنم؛ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ما جزئی از مجموعه امپراتوری آمریکا در این منطقه محسوب میشد و خیلی هم وفادار به آمریکا بود. سیاستهای آمریکا در ایران و به وسیله این کشور، در هرجایی که در آن دستی داشت، اعمال میشد. ثروتهای ملی به صورت رایگان در اختیار آمریکا بود. عناصر سیاسی، دولت، مجلس فرمایشی و نمایشی و دستگاه قضایی وابسته آن روز، همه در اختیار اراده آمریکاییها بود. کشورهای همسایه ما هم غالباً کموبیش همینطور بودند. البته آن روز رقیب بزرگ آمریکا در دنیا شوروی بود، که آن هم در همسایگی ما قرار داشت و به همین جهت آمریکاییها پنجهی سلطهی خود را در کشور ما خونینتر و بیمحاباتر فروکرده بودند.
وی ادامه داد: در آن دوره نه پیشرفت علمی کردیم، نه پیشرفت اقتصادی کردیم و نه یک کار صنعتی انجام دادیم. یک کشور صددرصد وابسته و مصرفکننده بازار مصنوعات آمریکایی و غیرآمریکایی بودیم؛ نه فقط مصرفکننده مصنوعات و فرآوردههای صنعتی، بلکه مصرفکننده محصولات کشاورزی و فرهنگی و غیرههم بودیم! یک کشور ثروتمند مانند ایران، مِلک مطلقِ سیاستهای آمریکایی و در اختیار کمپانیهایی بود که دولت آمریکا آنها را مدیریت میکرد.
این وکیل دادگستری با بیان اینکه برای این که به ریشه، چرایی اقدامات سلطهگری، خونریزی و اقدامات ضد بشری حاکمان آمریکا که آلت دست سرمایه داران صهیونیست در جهان هستند، در دو قرن اخیر پی ببریم، باید به سابقه شرارت شیطان بزرگ اشاره کنیم، گفت: اگر در ماهیت آمریکا دقیق شویم و درباره شکلگیری آن مطالعه کنیم، برایمان روشن میشود که آمریکا نه یک کشور تاریخی و دارای تمدن انسانی و فرهنگی باسابقه، بلکه یک کشور ساخته شده به دست اروپاییها و استقرار یافته بر دریایی از خون بومیان آمریکا و سیاهان آفریقا است.
وی گفت: ماهیت و ذات آن با کشتار، ظلم و تجاوز عجین شده و امروز ماحصل همه پلیدیها و پلشتیهای انسانی را نمایندگی میکند، یک نمونه آن مشارکت مستقیم، حمایت و تأمین هزاران تن بمب برای کشتار دهها هزار انسان بیگناه مظلوم فلسطینی و هزارآن زن وکودک در غزه است. ترویج فرهنگ آمریکایی مبتنی بر فساد و تباهی در جهان و تنظیم راهبرد و تشکیل اقتصادی مبتنی بر غارت، فساد و دیپلماسیای مبتنی بر قلدری و جنایت و استاندارهای دوگانه و ...، آنچه امروز به عنوان آمریکا شناخته میشود را ساخته است و طبیعی است که برساختهای این چنینی که ضد تمدن انسانی و ضدانسانیت است از کشوری که پرچمدار تمدن بشری بوده و از انقلابی که داعیه احیای تمدنی الهی- انسانی را دارد کینه داشته و دشمنی بورزد.
دادی القار با اشاره به اینکه بنای آمریکا از آغاز بر اساس اشغالگری، کشتار صاحبان سرزمین بومی قاره آمریکا و چپاول منابع سایر کشورها شکل گرفته و توسعه یافته است، گفت: صاحبان اصلی قاره آمریکا، سرخ پوستان قدیمی و رنگین پوستانی هستند که از تنگه برینگ به این قاره مهاجرت کرده بودند. صدها سال بعد، در سده شانزدهم میلادی، قاره آمریکای کنونی با ورود استعمارگران اروپایی، ساکنان انگلیس، هلند، فرانسه و اسپانیا بعدها ایرلندیها و مهاجران سایر کشورها اشغال و با جنگ، کشتار بیرحمانه بومیان و سرخپوستان بر سرزمین آنها مسلط شدند، با پیشروی استعمارگران اروپایی در قلمروی امروزه آمریکا، زمینهای بومیان فتح و ضمن کشتار دسته جمعی آنها، باقی مانده آنان را از سرزمینهایشان رانده و با جابجایی اجباری سرخ پوستان باقی مانده و اسکان آنها در منطقه اختصاصی سرخپوستی، همچنان نسلکشی سرخ پوستان و درگیریهای گسترده با آنها تا آغاز قرن بیستم میلادی در غرب این کشور ادامه داشت، این جنایات موجب شد جمعیت سرخ پوستان پس از ورود اروپاییها به قاره آمریکا به شدت کاهش پیدا کند.
این وکیل دادگستری بیان کرد: استقلال آمریکا در سال ۱۷۷۷ با تشکیل دولتی غیرمتمرکز آغاز و بعد از پیمان صلح با انگیس در سال ۱۷۸۳ استقلال آمریکا توسط جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شد. در این اثنا، موج بزرگی از دستگیری ساکنان افریقا به قصد تجارت برده توسط تجار انگلیسی آغاز و به آمریکا منتقل شدند، تا آغاز سده هجدهم میلادی، برده داری رسمی و بردههای آفریقایی نیروی کار اصلی سرمایه داران آمریکایی را تشکیل میدادند، در ادامه این جنایات، تبعیض و برده داری نوین را جایگزین برده داری سنتی کردند، در حال حاضر شرایط رنگین پوستان به خصوص سیاه پوستان مظلوم آمریکا، گویای تداوم جنایت بهره کشی از سیاه پوستان تنها به دلیل رنگ پوست آنها است.
وی با یادآوری این موضوع که آمریکا در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ بیطرف ماند و تا ۱۹۱۷، زمانی که جنگ در حال پایان بود به متفقین پیوست، گفت: این امر موقعیت آمریکا را به شکل یک ابرقدرت نظامی در جهان تثبیت کرد. آمریکا در آغاز جنگ جهانی دوم نیز بیطرف بود، اما از مارس ۱۹۴۱ از طریق قانون وام و اجاره و حمایت تجهیزاتی از متفقین در اواخر کشاکش جنگ جهانی دوم، با هدف کمک به اروپاییها و توسعه سلطه بر جهان خالی از قدرت، مشارکت پیدا کرد، ورود جدی آمریکا به جنگ جهانی دوم به دنبال حملهای غافلگیر کننده امپراتوری ژاپن به «پرل هاربر» در هفتم دسامبر سال ۱۹۴۱ بود و باعث شد آمریکا به نفع متفقین وارد جنگ شود؛ با وجود اینکه ابتدا ژاپن به آمریکا حمله کرد، آمریکاییها سیاست دفاعی «اول اروپا» را در پیش گرفته و منابع نظامیاش را به جنگ در اروپا معطوف کرد.
این وکیل دادگستری ادامه داد: سر انجام آمریکا با توسعه بمب هستهای و به رغم اعلام تسلیم شدن ژاپن در یک جنایتی تاریخی و غیر انسانی دو شهر هیروشیما و ناکازاکی را با بمب هستهای بمباران و بیش از سیصد هزار نفر زن و مرد را در یک لحظه کشت و چند هزار نفر هم بر اثر آثار این بمباران، بعدها بیمار و کشته شدند؟! با وجود اینکه نیرویهای نظامی آمریکا متحمل تلفات شدند، لکن این کشور از ویرانیهای جنگ در امان ماند و پس از آن نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامیاش در جهان افزایش پیدا کرد. بعد از جنگ جهانی دوم دو قدرت شوروی و آمریکا، کشورهای مختلف را تحت کنترل خود گرفتند. در غرب اروپا، آمریکا و کشورهای عضو ناتو و در شرق اروپا اتحاد شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو را تشکیل و دو کشور در جنگهای نیابتی برابر یکدیگر قرار گرفتند، آمریکا به بهانه مقابله با کمونیسم با جنبشهای آزادی بخش جهان سوم یا با اشغال مستقیم و ورود نظامیانش و یا با کودتا و ترور رهبران آنها مقابله کرد و به دفعات دست به اقدام عملی جهت ساقط کردن دولتهای مستقل یا چپگرا در کشورهای مختلف زد. اواخر دهه ۱۹۸۰ زمان بهبود روابط آمریکا با اتحاد شوروی بود، با سقوط شوروی در ۱۹۹۱، جنگ سرد به پایان رسید.
دادیالقار با بیان این موضوع که نتیجه این اتفاق یک جهان تک قطبی با سردمداری آمریکا با ادعای تنها ابرقدرت جهان بود، افزود: در این برهه آمریکا با یکه تازی، بدون توجه به قوانین و قواعد مسلم بینالمللی برای توسعه سلطه بر منابع کشورها به خصوص نفت به توسعه پایگاههای نظامی خود در سراسر جهان پرداخت، در حال حاضر به عنوان اشغالگر، بدون توجه به قواعد بینالمللی بخشی از کشور سوریه، عراق را در اشغال دارد و پس از اشغال افغانستان، با شکست مفتضحانه، آن جا را ترک کرد. ساختار نیروهای مسلح این کشور با هدف تهاجم و اشغال سامان دهی شده نه دفاع از سرزمین آمریکا، زیرا سردمداران آلت دست صهیونیسم در این کشور منافع نامشروع خود را در سراسر جهان تعریف میکنند و همه جهان را از آن خود میدانند.
این وکیل دادگستری ادامه داد: اگر به تاریخ نگاه کنیم ایران همواره به عنوان یک قدرت بزرگ در طول تاریخ حضور داشته است. البته این قدرت تاریخی نه صرفاً مبتنی بر یک قدرت نظامی بلکه ناشی از غنای زیاد فرهنگی و پیشرو بودن در علم، فرهنگ و ادب بوده که توانسته است، حتی مهاجمان به این سرزمین را در فرهنگ خود هضم کند. در واقع قدرت ایران ناشی از یک عقبه تمدنی بزرگ بوده که با ورود اسلام به خصوص مکتب اهل بیت علیهمالسلام به شکوفایی بیشتر رسیده و توانست برای سالها به عنوان یک قدرت فرهنگی بزرگ نقشآفرین باشد. ولی این وضعیت با ظهور حاکمان نالایق و نفوذ و توطئه قدرتهای غربی دچار افول شده و ایران را در مسیر ضعف قرار دادند.
وی ادامه داد: مقطع آغاز حضور آمریکاییها در ایران دقیقاً در عصری بود که، سلطهگری استعمارگر پیر انگلیس، در اثر آگاهی مردم و افزایش روحیه ضد استعماری انگلیس که نقش اساسی در تجزیه ایران و جدایی بخشهایی از کشور و تضعیف قدرت ملی ایران داشت، دچار ضعف شده بود، آمریکاییها تلاش کردند تا جای انگلیس را بگیرند. در واقع آمریکاییها وارث و جایگزین یک قدرت سلطهگر بودند که ضربات جبران ناپذیری به ایران و ایرانیها زده بود.
این وکیل دادگستری ضمن اشاره به اینکه آمریکاییها از همان روز اول هم به لوازم این وراثت پایبند بودند و راهبرد دست درازی بر منابع ایران و در اختیار گرفتن حکومت و ایجاد ساختاری دست نشانده را دنبال کردند و در این عرصه از همکاری و تجربه روباه پیر بهره بردند، بیان کرد: حضور آمریکاییها در ایران به دوره سلاطین قاجار بر میگردد؛ دورهای که پادشاهان ضعیفالنفس و بیلیاقت قجری برای فرار از فشارها و باج گیریهای سیاسی و نظامی روسها و انگلیسیها و برای تداوم بقای خود در سپهر سیاسی ایران زمین، به دنبال تکیه گاهی برای رهایی از فشار روسها و انگلیسیها بودند، این وضعیت سیاستمداران عهد قاجار را بر آن داشت تا، آمریکا را نسبت به منابع سرشار و اوضاع داخلی ایرآن علاقمند کنند.
این وکیل دادگستری بیان کرد: انگلیس پس از ملی شدن صنعت نفت و کوتاه شدن دست آنان از غارت اموال کشور و ملت ایران، قدرت خود را در ایران محدود دید و حتی با تحریم فروش نفت ایران و تهدید اشغال نظامی توسط ناوگان دریایی خود، نیز به جایی نرسید. آمریکاییها به این خلاء قدرت انگلیسیها در ایران به عنوان یک فرصت نگاه کردند و میدانستند که با وجود سیاستمدارانی، چون آیت الله کاشانی و دکتر مصدق که از بانیان ملی شدن صنعت نفت بودند و به دنبال کوتاه کردن دست اجنبیها از منافع نفتی کشور هستند، نمیتوانند جایگزین انگلیس شوند، لذا با بهرهگیری از سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی و ایجاد شکاف سیاسی در راس و بدنه حکومت و ملت بزرگ ایران، با شناسایی عناصر و عوامل داخلی و خارجی و استفاده از اراذل و اوباش خیابانی به عنوان پیاده نظامهای داخلی، با اقدام به تحریک ایجاد نافرمانی مدنی علیه دولت قانونی مرحوم دکتر محمد مصدق، مقدمات کودتا را فراهم کردند.
وی افزود: کودتای ۲۸ مرداد آغازی بر سلطه کامل آمریکا بر ایران بود، تا کشور ایران را بیشتر از قبل، وابسته کند و مانع از استقلال و پیشرفت آن شود. سلطهای که بیش از ۲۵ سال طول کشید و در این مدت، هزینهها و خسارات مادی و معنوی بسیاری بر کشور و ملت ایران تحمیل شد. کودتایی که مسیر حرکت کشور را از ریل استقلال و توسعه خارج کرد و بیشتر از قبل در سطوح و حوزههای مختلف، وابسته به آمریکا و غرب کرده و زمینه غارت اموال و منابع ایران را برای آنها فراهم کرد.
این وکیل دادگستری تصریح کرد: آمریکاییها از ابتدای حضور در ایران، فعالیت خود را بر محور به دست گرفتن قدرت سیاسی آغاز کردند و از این رو بود که با یک کودتا و بعدها با ایجاد یک سازمان اطلاعاتی- امنیتی وابسته به نام ساواک تلاش کردند برحکومت پهلوی و منابع ایران به طور کامل مسلط شوند. کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت قانونی وقت و استقرار دولت دستنشانده آمریکا و استبداد بیسابقه بعد از آن، تأسیس ساواک که ماحصل تشریک مساعی مشترک سازمآن سیا و موساد برای سرکوب مردم ایرآن و پیشبرد اهداف نظام سلطه آمریکایی بود، حادثه ۱۶ آذر و قربانی کردن سه دانشجوی معترض در پای ریچارد نیکسون معاون وقت رئیسجمهور آمریکا، بخشی از سیاههای است که قدمت و عمق دشمنی آمریکا با ملت و موجودیت ایران را نشان میدهد.
وی با اشاره به یکی از نقاط تاریک در کارنامه امپریالیستی آمریکا، گفت: ایفای نقش در کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت ملی محمد مصدق بود از این نقاط تاریک بوده است. نقش این کشور در طراحی و اجرای این کودتا به قدری واضح بود که در اسناد منتشر شده در آمریکا و سخنان سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی، به آن اذعان شده است.
دادی القار گفت: در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در سال ۱۳۹۲، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادن نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا بهشمار آورد. در ژوئن ۲۰۱۷ سازمان سیا ضمن تأیید نقش خود در کودتا، اسنادی در این زمینه منتشر کرد. در اسنادی که از طبقهبندی محرمانه خارج شدهاند، ارجاعاتی به رمز آژاکس، وجود دارد. این اسناد از جمله شامل پروندههای کاری «کرمیت روزولت» است که مامور اصلی سازمان سیا در اجرای طرح کودتا بوده و در روزهای منتهی به کودتا در تهرآن به سر میبرد. این اسناد بخشی از یک مجموعه سند و گزارش بزرگتر به نام «نبرد ایران» هستند که توسط تاریخنگاران سازمان سیا و صرفاً برای مصرف داخلی در اواسط دهه هفتاد میلادی تدوین شدهاند.
وی افزود: سیا در مقدمه یکی از سندهای متعلق به سال ۱۹۵۴ مینویسد: «در پایان ۱۹۵۲ روشن بود که دولت مصدق نمیتواند با کشورهای غربی که منافعی در ایران دارند به توافقی نفتی برسد.» «هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاستهایی سازنده (مدنظر آمریکاییها) اداره کند.» بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولتهای غربی بتوانند درباره بازار نفت با آن به توافق برسند.
این وکیل دادگستری بیان کرد: نشریه فارین پالیسی با بیان اینکه «کودتای ۲۸ مرداد در ایران بهعنوان نقطه عطفی در مداخلات مخفیانه آمریکا در تاریخ سیاسی ایران مدرن تلقی میشود» نوشت: "درست است که محمد مصدق، نخستوزیر منتخب ایران بدون اقدامات ایرانیان از قدرت برکنار نمیشد، اما نادیده گرفتن نقش امریکا در این کودتا، آنطور که برخی تحلیلگران بر آن تاکید میکنند، گمراه کننده است. این خاطره هنوز که هنوز است روابط ایران و امریکا را آزار میدهد و مهمتر از آن، اینکه واشنگتن در تثبیت رژیم شاهنشاهی ایران پس از کودتا نقش بهسزایی ایفا کرد".
وی ادامه داد: تمرکز بر وقایع پس از کودتای ۲۸ مرداد (۱۹ اوت ۱۹۵۳) به تنهایی اهداف نهایی واشنگتن از این کودتا را آشکار میکند؛ بازگشت منابع نفتی ایران به کنترل خارجی، هدفی که آمریکا تقریباً یک سال پس از برکناری محمد مصدق از قدرت به آن دست یافت. روزنامه نیویورک تایمز در شماره ۲۱ ماه مه ۱۹۶۱ خود نوشت: در ساقط کردن حکومت مصدق سازمان سیا نقش اصلی را بازی کرد.
این وکیل دادگستری بیان کرد: سه رئیس جمهور وقت آمریکا و دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی در برهههای زمانی مختلف و با ادبیاتهای متفاوت، به مداخله و اجرای کودتا و سرنگونی دولت قانونی مرحوم دکتر محمد مصدق اقرار کردهاند.
وی با اشاره به اینکه سلطه آمریکایی بعد از کودتای ۲۸ مرداد، با انواع توطئههای سخت و نرم علیه کشور و ملت ایران منجر به ورود خسارات مادی و معنوی فراوان شده است، برخی از این خسارات را به صورت فرست وار اینگونه بیان کرد: ۱- بر گرداندن شاه مستبد فراری، حمایت و تحکیم پایههای حکومت استبدادی او ۲- تحمیل قانون استعماری کاپیتولاسیون۳- ایجاد ساواک و سرکوب جنبشهای آزادی خواهی (جوانان، روحانیت، دانشجویان و ...) شکنجه و قتل ۴- دستگیری و تبعید امام (ره) و جنایات و کشتار ۱۵ خرداد ۵- تخریب فرهنگ اسلامی، ایرانی و ترویج ابتذال فرهنگ غرب در ایران ۶- تسلط بر ارتش و در خدمت گرفتن ارتش ایران با حضور مستشاران و تبدیل حکومت شاه به ژاندارم منطقه ۷- فراهم کردن زمینه جدایی بحرین از ایران توسط انگلستان و ورود خسارت مادی و معنوی ناشی از آن ۸- توسعه فساد اداری و چپاول اموال ایران توسط عمّال خاندان پهلوی ۹- تحقیر، توسعه فحشا و خیانت به زن ایرانی ۱۰- غارت نفت ایران ۱۱- سرکوب مطبوعات و سانسور ۱۲- تحمیل فقر و از هم پاشیدن اقتصاد خودکفایی ایرانی ۱۳- عقب ماندن ایران از توسعه همه جانبه همسان کشورهای بزرگ ۱۴- بی سوادی اکثریت ملت ایران.
دادی القار ادامه داد: هر کدام از این اقدامات خصمانه در برهههای زمانی مختلف، خسارات مادی و معنوی فراوانی را به کشور و ملت تحمیل کرده است؛ لذا ضرورت دارد با ارجاع هر کدام از جنایات و اقدامات خصمانه فوق الذکر به کارشناسان ذیربط و تعیین دقیق خسارات در سطوح و حوزههای مختلف، نسبت به تقویم نهایی خسارات در حوزههای مادی، معنوی و تنبیهی بازدارنده به صورت تجمیعی اقدام مقتضی حقوقی صورت گیرد.
وی خطاب به قاضی دادگاه گفت: اینها تنها نمونههایی از فهرست بلند توطئهها و اقدامات خصمانه آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی است، که به خوبی بیانگر عمق کینه و دشمنی این کشور با ملت و سرزمین ایران دارای تاریخ و تمدن کهن است. اینجانب به نمایندگی از صدها هزار خواهان ایرانی که متضرر و آسیب دیده از جنایات و اقدامات خصمانه دولت تروریست پرور آمریکا در ایران قبل از انقلاب هستیم، با ثبت دادخواست حقوقی به طرفیت دولت مستکبر آمریکا خواهان محاکمه آن کشور و مطالبه جبران خسارت ناشی از این اقدامات و جنایات غیرقانونی او هستیم؛ آقای قاضی انتظار ما این است هریک از این جنایات و اقدامات ضدبشری و غیرقانونی آمریکا را که فهرست آن در دادخواست تقدیمی آمده است، به کارشناسان مربوط برای تقویم خسارات مادی و معنوی ناشی از آن ارجاع فرمایید. همچنین به استناد قوانین موضوعه، محکومیت خواندگان مبنی بر پرداخت خسارات مادی و معنوی ناشی از این اقدامات خصمانه و خسارت تنبیهی موثر که بازدارنده برای جلوگیری از تکرار اقدامات خلاف حقوق بینالملل خواندگان شود.
رضوانه دباغ، دختر مرحومه خانم مرضیه حدیدچی در ادامه گفت: مکتب اسلام ما را مقاوم تربیت کرد و مقابل طاغوت و طاغوتیان قرار داد، از امام حسین(ع) آموختیم که نه ظلم کنیم و نه زیر بار ظلم برویم.
وی با بیان اینکه دشمن به اقتدار اسلام عزیز پی برده است، گفت: بنا به تکلیف الهی اینجا حاضر شدم تا شهادت دهم در سن نوجوانی شاهد شکنجههایی که بر مادرم خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) که نقش اساسی در سرنوشت خانوادهام داشتند، بودم.
وی با بیان اینکه بازجوی من و مادرم منوچهریِ خبیث بود، گفت: به جرم نوشتن فرمایشات حضرت امام (ره) ساواک به منزل ما ریخت، قرآن و نهجالبلاغه داشتن و هر گونه تفکری که منجر به بصیرت افزایی میشد جرم بود.
رضوانه دباغ گفت: نیروهای ساواک تحت تفکر آمریکا و اسرائیل دکترای شکنجه گرفته بودند و همواره مورد حمایت آنها بودند.
وی گفت: بر اثر شکنجهها ناراحتی قلبی گرفتم و با شوکهای برقی ساواک دچار مشکلات تنفسی شدم.
دباغ گفت: پس از ناراحتی قلبی من را به بهانه آزادی از مادرم جدا کردند و در زیرزمین موزه عبرت امروز حبس کردند و پس از مدتی یک دادگاه نمایشی برگزار کردند.