جانا جانا مهدی زهرا
یا مولانا مهدی زهرا
متی ترانا مهدی زهرا
جانا جانا جانا جانا…
دلخوشی دنیای من
میدونی که چقد دوست دارم
ای آقای من …
غصه ها بی معنی میشه …
یعنی میای میبینمت یعنی میشه؟
فرمانده سلام ای مهربونتر از مادر و بابام
کاری کن که بازم به چشمت بیام
تو لشکر سید علی سرباز شمام
منتظرت بودم منتظرت هستم
آقای مهربون دستاتو بزار توی دستم
یک ساله که با تو یه عهدی رو هستم
پای تموم قول و قرارام هستم
فرمانده سلام ای مهربونتر از مادر و بابام
کاری کن که بازم به چشمت بیام
تو لشکر سید علی سرباز شمام
من سربازتم… دیدی دنیارو برات به هم زدم
من سربازتم… مثل شیخ احمد کافی فقط از تو دم زدم
من سربازتم … مثل میرزا کوچک با نهضتت علم زدم
من سربازتم … یه نگام بکن از اون نگاهی که به حاج قاسم کردی
من سربازتم … اینقده برات دعا کردم و میکنم که زود برگردی
من سربازتم … من سربازتم
کلنا فداک یا فرمانده جانم، فرمانده جانم مهدی
فرمانده سلام ای مهربونتر از مادر و بابام
کاری کن که بازم به چشمت بیام
تو لشکر سید علی سرباز شمام
قول میدم برات یار باشم قول میدم یه عمار باشم
قول میدم مثل آرمان علی وردی من پای کار باشم
قول میدم مثل حاج قاسم یه جان فدا بشم
قول میدم مثل سربازای گمنام توی دل تو جا بشم
مثل حاج همت منم محبوب خدا بشم
میخوام همه تلاشمو بکنم دنیا صاحب الزمانی بشه
اینقده اسمتو صدا میزنم تا اسمت یه روز جهانی بشه
سلام فرمانده …