اگر امريكا نتواند بر بحران كارآمدي ناشي از ويروس كرونا فايق آيد و براي شهروندان خود امنيت جاني و اقتصادي تامين كند، دچار معضلات عظيمي خواهد شد كه سقوط مالي، تنشهاي اجتماعي و افول هژموني بينالمللي تنها بخشي از آن خواهد بود.
ايالات متحده امريكا در بحبوحه بزرگترين بحران امنيتي تاريخ معاصر خود گرفتار «يكديگر را مقصر قلمدادكردن» شده است.
رييسجمهوري امريكا، انگشت اتهام را به سمت چين و سازمان بهداشت جهاني گرفته است. دموكراتها، دولت جمهوريخواه را مقصر ميدانند.
جمهوريخواهان ميگويند دموكراتها وقت دولت را با موضوع استيضاح تلف كردند. كاخ سفيد، كنگره را به سياسيكار متهم ميكند. كنگره، كاخ سفيد را به سهلانگاري متهم ميكند. جامعه علمي به سياستمداران ميتازد.
سياستمداران، دانشمندان را به كمكاري متهم ميكنند. در يك كلام، در امريكا همه همديگر را متهم ميكنند و همزمان ويروس كرونا جان انسانهاي بيشتري را در امريكا ميگيرد. اما متهم اصلي در فضاحت كرونايي در ايالات متحده امريكا، ثروتمندترين و قدرتمندترين كشور جهان كيست؟
ترديدي نيست كه ايالات متحده از قويترين و گستردهترين شبكههاي علمي و اطلاعاتي- امنيتي برخوردار است. اين شبكهها به دولت امريكا توان ارزيابي دقيق، سناريوسازي و مواجهه با بحرانها را ميدهد.
در اسناد مهم امنيت ملي امريكا طي دو دهه گذشته، بخش مهمي به مخاطرات ناشي از بلاياي طبيعي از تغييرات آب و هوايي تا بيماريهاي واگيردار پرداخته و راهكارهايي براي مقابله با آنان نيز بيان شده است.
از اين رو بسيار بعيد به نظر ميرسد كه رييسجمهوري امريكا، در جريان جزييات اسناد امنيت ملي و هشدارهاي مكرر شبكههاي علمي و اطلاعاتي - امنيتي قرار نگرفته باشد. با اين حال، آنچه بر سر شيوع يك ويروس به بحراني تمامعيار بدل شد، كمبود اطلاعات يا اطلاعات ناقص نبود بلكه به اين دليل رخ داد كه شخص اول امريكا و همچنين ساختار بروكراتيك امريكا از اساس به خطرات ناشي از بلاياي طبيعي اعتقادي نداشتند.
از ديد دونالد ترامپ، رييسجمهوري تاجرپيشه امريكا، تنها موضوعي كه ميتواند براي كشور خطرساز باشد، «اقتصاد» است.
از ديد ساختار بروكراتيك نيز خطر فقط در حوزههاي «نظامي- امنيتي» وجود دارد؛ به عبارت ديگر، كمتر فردي در امريكا جز در محافل علمي و معدود نهادهاي مرتبط با حوزههاي علمي و پژوهشي به خطر فوري يك ويروس ذرهبيني براي كشوري در مقياس ايالات متحده امريكا باور داشت و به همين دليل نيز كشور را براي مواجهه با آن آماده نكرد.
اكنون كه توفان كرونا امريكا را در نورديده و اقتصاد اين كشور را از حركت بازداشته است، رييسجمهوري و نهادهاي تصميمساز در تلاش هستند از زير بار مسووليت شانه خالي كنند.
ترامپ كه بيش از هر موضوع ديگري به تاثير بحران كنوني بر نتايج انتخابات ماه نوامبر ميانديشد و به شدت نگران است كه به سرنوشت روساي جمهوري يك دورهاي بدل شود. به همين دليل در ابتدا اصولا قايل به خطر ناشي از شيوع ويروس كرونا نبود و آن را با آنفلوآنزاهاي مفصلي مقايسه ميكرد.
سپس وقتي بحران نمايان شد، انگشت اتهام را به سمت ديگران گرفت تا توجه رايدهندگان را از سهلانگاري و بيمبالاتي دولت خود منحرف سازد.
اكنون نيز اميدوار است با مجازات سازمان جهاني بهداشت و قطع بودجه اين نهاد بينالمللي؛ آنهم در ميانه يك بحران عميق جهاني، از خود چهره مقتدر در نزد رايدهندگان امريكايي ترسيم كند.
اما همه مسووليتها هم متوجه شخصي كه فقط سه سال است سكان هدايت قوه مجريه امريكا را در دست ندارد؛ نيست.
تمامي نهادها و دستگاههاي مسوول در امريكا براي دههها فرصت داشتند تا اين كشور را براي مواجهه با تهديداتي كه دانشمندان از آن خبر ميدادند، آماده سازند.
اما امريكاييها تصميم گرفتند به جاي سرمايهگذاري و تامين اقلام پيش پا افتاده اما حياتي نظير ماسك، لباسهاي حفاظي براي كادر درمان و تجهيزاتي همچون دستگاههاي تنفس مصنوعي، هزاران ميليارد دلار پول مالياتدهندگان امريكايي را بابت ساخت انواع جنگافزارهاي متعارف و غيرمتعارف صرف كنند كه برخي از آنان نيز هيچگاه مورد استفاده قرار نگرفتند.
مسلما اگر بخش بسيار كوچكي از بودجههاي سرسامآور نظامي – امنيتي امريكا طي سالهاي طولاني براي ساخت ماسك يا بهبود نظام بهداشتي يا تامين بيمههاي درماني هزينه شده بود، اكنون امريكاييها شاهد قرار گرفتند نام كشورشان در صدر كشورهاي مبتلا به بيماري كوويد-19 و جانباختگان در اثر ابتلا به ويروس كرونا نبودند.
اكنون ايالات متحده امريكا با يكي از مهمترين آزمونهاي تاريخ خود مواجه شده است. اگر امريكا نتواند بر بحران كارآمدي ناشي از ويروس كرونا فايق آيد و براي شهروندان خود امنيت جاني و اقتصادي تامين كند، دچار معضلات عظيمي خواهد شد كه سقوط مالي، تنشهاي اجتماعي و افول هژموني بينالمللي تنها بخشي از آن خواهد بود.
در آن صورت چندان اهميت نخواهد داشت كه مسوول وخامت اوضاع چه كسي بوده است؛ آنچه حاصل خواهد بود اينكه امريكاي پساكرونايي آن امريكايي نخواهد بود كه پيش از آن ديده ميشد.