هر جا پای منافع مالی آمریکا در میان باشد، حاضرند که نهفقط حقوق بشر را در سراسر جهان، بلکه در داخل آمریکا هم به مسلخ ببرند و جان هزاران شهروند این کشور را بهپای سعودیها قربانی کنند.
اعدام گروهی و قرونوسطایی 37 نفر در عربستان در حالی کلید خورد که کشورها یا سازمانهای مدعی حقوق بشر یا سکوت اختیار کردند و یا واکنشی ضعیف در حد یک بیانیه چندخطی از خود نشان دادند.
حسب گزارشها، خانواده بسیاری از قربانیان از زمان اعدام فرزندانشان اطلاعی نداشتند و اقرارنامههای محکومین، ساختگی و زیر شکنجههای سنگین اخذ شده است. حتی یکی از آنان به قاضی پرونده اعلام کرده است که اعترافات او توسط شخص بازجو نوشتهشده و سخنان او نیست.
این موارد نشان میدهند کشوری که طی سال گذشته میلادی 149 نفر را بنا بر اتهامات واهی اعدام کرده است، با اتکا به چراغ سبز و سکوت معنادار حامیانش در غرب است که همچنان به ارتکاب هر نوع اقدام ضد حقوق بشری دست میزند.
بهبیاندیگر، پرونده خاشقجی و قتل آیتالله نمر به همراه 46 نفر دیگر هنوز بر سر قارونهای سعودی سنگینی میکند ولی با خیال راحت به قتل و کشتار فردی و گروهی کسانی که کوچکترین مخالفتی با آنها داشته باشند، ادامه میدهند زیرا خیالشان راحت است که دلارهای نفتی آنها در نیویورک و بروکسل کار میکند و مزاحمتی برای سلاخیهای بیشتر پیش نخواهد آمد.
قبیله سعودی استاد بستن دهان غرب و مجامع حقوق بشری در قبال کشتارها و اقدامات سبعانه خود است؛ کما اینکه سازمان ملل سه سال پیش، با انتشار گزارشی عربستان و متحدانش در جنگ یمن را در لیست سیاه کشورهای نقضکننده حقوق کودکان قرار داده بود ولی بر اساس اذعان «بان کی مون»، دلارهای نفتی ریاض موجب شد که عربستان از این لیست خارج شود. در گزارش این سازمان آمده بود که ائتلاف سعودی مسئول 60 درصد از مرگ کودکان و زخمی شدن آنها در یمن طی سال گذشته است.
در جریان اعدامهای گسترده هفته گذشته نیز همین قاعده صدق میکند. به عقیده نگارنده این سطور، حتی اگر آل سعود تعداد بسیار بیشتری را طی یک روز به قتل میرساند، نه آمریکا و نه غرب، هیچکدام دم برنمیآوردند چرا که مسئله بسیار مهمتر برای زرسالاران بینالمللی، کسب درآمد و مسابقه برای دوشیدن بیشتر گاو شیرده منطقه است و همین موضوع، دلیلی واضح بر چشمپوشی از هر غلطی است که پدرجد تروریستها مرتکب میشود.
در ماجرای سلاخی خاشقجی که تبعات سنگینی برای عربستان به همراه داشت و موجی از درخواستهای بینالمللی برای قطع یا محدود کردن روابط غرب با ریاض را ایجاد کرد، حداکثر اقدامی که از سوی مدعیان حقوق بشر صورت گرفت، صدور چند بیانیه و ایراد چند جمله در سخنرانیها بود!
حتی در نمایشنامهای که کنگره آمریکا علیه «محمد بن سلمان»، ولیعهد رژیم کودک کش سعودی به روی صحنه برد و وی را رسماً مسئول قتل ستون نویس عربستانی روزنامه واشنگتنپست معرفی کرد، ترامپ صحنه نمایش را برهم زد و اعلام کرد که قتل یک نفر، ارزش برهم خوردن تجارت چند صد میلیارد دلاری آمریکا با سعودیها را ندارد! دولتهای اروپایی نیز با کاخ سفید همخوانی کرده و در این خصوص سکوت کردند.
هر چند که برخی کشورهای غربی مثل آلمان برای مجاب کردن افکار عمومی خود، محدودیتهایی برای صدور سلاح به عربستان را در نظر گرفتند اما وقتی آبها از آسیاب افتاد، تورنمنت فروش سلاح به ریاض در قاره سبز دوباره آغاز شد و «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان اعلام کرد که چرا دیگر کشورها به عربستان سلاح بفروشند و ما نفروشیم؟!
پرده دیگر جانبداری جانانه یانکیها از سعودیها، به وتوی مصوبه کنگره آمریکا برای پایان دادن مشارکت کاخ سفید در جنگ یمن بازمیگردد.
برای اولین بار، دو مجلس کنگره پیشنویس قانونی در خصوص اختیارات جنگ را تصویب کردند که بر پایه آن، اختیارات رئیسجمهور را برای اعزام نیرو به عملیات نظامی محدود میکرد ولی با یک امضای ترامپ و بهسادگی آب خوردن وتو شد! چرا؟ چون اگر آمریکا به داد کودککشهای سعودی در یمن نرسد، ظرف کمتر از دو هفته سرنگون میشوند، پولدارترین مشتری سلاحهای کشتارجمعی آمریکا نابودشده و تسلیحات کشتارجمعی آنها در انبارها خاک میخورد.
درحالیکه رویکرد جدید کاخ سفید این است که بهجای حضور نظامی پرهزینه در کشورهای مختلف، بحرانهای ساختگی و جنگهای نیابتی ایجاد کند، سپس بیرون از گود بایستد و با تحریک هر چه بیشتر طرفهای درگیر، هر چه میتواند به آنها سلاح بفروشد.
علاوه بر این، دلارهای نفتی عربستان نهتنها چشم کلیدداران سابق و فعلی کاخ سفید را کور کرده و آنها را نسبت به کشتارهای داخلی و منطقهای آل سعود بیتفاوت نموده است، بلکه حتی موجب شده تا نسبت به نقش عربستان علیه شهروندان آمریکایی هم سکوت اختیار کنند.
بهعنوان نمونه، گزارش 28 صفحهای کنگره آمریکا که در سال 2002 تهیهشده بود، از اسناد جدیدی در مورد نقش عربستان در حملات 11 سپتامبر پرده برداشت ولی به دستور جرج بوش پسر، محرمانه باقی ماند.
اوباما هم در دور اول ریاست جمهوری خود قول داد که تمام جزییات این گزارش را فاش کند، درنتیجه، گروه موسوم به «هیئت خانوادههای قربانیان و نجاتیافتگان حملات 11 سپتامبر و اتحاد برای تحقق عدالت علیه تروریسم» به همین قول اوباما استناد کرده و از او خواستند محتویات گزارش 28 صفحهای را فاش کند اما او هم مثل سلفش و جانشینش برای تداوم دوشیدن سعودیها از انتشار این مدارک خودداری کرد.
بهبیاندیگر، هر جا پای منافع مالی آمریکا در میان باشد، حاضرند که نهفقط حقوق بشر را در سراسر جهان، بلکه در داخل آمریکا هم به مسلخ ببرند و جان هزاران شهروند این کشور را بهپای سعودیها قربانی کنند.
از سوی دیگر، به چند دلیل نباید فریب بیانیههای تکراری و محکومیتهای بیخاصیت بینالمللی علیه عربستان را خورد.
اول اینکه، تأثیرگذاری آنها بهزحمت فراتر از همان محل صدورشان میرود و جز «نمایشی برای فریب»، نمیتوان نامی بر آن نهاد.
ثانیاً، مجامع بهاصطلاح حقوق بشری و مدعیان غربی آنها اگر در ادعای خود صادق هستند، باید اقدام عملی علیه مسئولین و دستگاه قضایی آل سعود را در دستور کار خود قرار دهند و آنها را تحریم کنند.
در موارد بسیاری دیدهشده که اروپا و آمریکا حتی برای دستگیری و محاکمه یک متهم در کشوری دیگر، جار و جنجال و موج رسانهای به راه انداختهاند، درحالیکه در برابر سبعیت سعودیها همواره منفعل بودهاند.
لذا محکومیت بدون هزینه برای سعودیها، بهترین تحفه و هدیه برای آنهاست که میتواند همچون مسکّن، افکار عمومی را آرام کند و عربستان را همچنان در حاشیه امن نگه دارد.
ثالثاً، حتی اگر تحریمی هم علیه آل سعود وضع شود، با وتوی جهانی کاخ سفید مواجه میشود و عملاً بیاثر خواهد شد، همچنان که در مصوبات کنگره علیه ریاض، چنین روالی طی شد.
و بالاخره اینکه بنای ظلم آل سعود که دستشان تا مرفق به خون بیگناهان آلوده است و روزانه صدها نفر بهوسیله این حکومت سفاک در یمن بر اثر بمباران و قحطی و در داخل به دلیل اعدام و شکنجه جان میسپارند، بسیار سستتر از آن است که به نظر میرسد و اذعان ترامپ به سقوط پدر جد تروریستها طی دو هفته در صورت عدمحمایت از آنها، ثابت میکند که حاکمان ریاض هیچگاه به این اندازه به نابودی نزدیک نبودهاند.