بحرانها و حوادث اخیر در کشور نشان داد که تنها راه کاهش آسیبپذیری جامعه و حرکت به سوی افزایش تابآوری اجتماعی و جلوگیری از موج سواری دشمنان، صداقت و شفافیت در تصمیم سازی، اطلاعرسانی و عملکرد مدیران کشور در همه سطوح است.
فاصله زمانی میان بحرانها و حوادث طبیعی و غیرطبیعی که کشور را تحت تأثیر خود قرار میدهد به شکل کم سابقهای در سالهای اخیر و بخصوص در سالی که رو به پایان است، کاهش یافته است. رخدادهایی که شفافیت و اطلاعرسانی صادقانه و چگونگی مواجهه دولت و مجموعه حاکمیت با مردم را بهصورت پی در پی در بوته آزمایش قرار میدهد و سطح اعتماد عمومی را عیان میسازد.
در لحظه لحظه وقوع این بحرانها، سیلی از اطلاعات از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی، افراد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. اطلاعاتی که بدون پایش و پالایش و سرشار از تناقضات از سوی مسئول، منتقد، مخالف و معاند و در کمترین زمان ممکن در اختیار مخاطب تشنه خبر قرار میگیرد و منشأ استرس و التهابی میشود که جامعه را در بهت و بیاعتمادی فرو میبرد.
جامعه ایرانی به دلایل مختلف به بستری مناسب برای افزایش تأثیر اخبار ضد و نقیض تبدیل شده است. نخستین دلیل، برخی پنهان کاریهایی است که از سوی برخی مدیران کشور در سطوح مختلف و در یک بازه زمانی طولانی از سالهای گذشته و به بهانههای نه چندان قابل قبول صورت گرفته و سبب شده تا جامعه در مقابل هر اطلاعاتی که از سوی مسئولان ارائه میشود، علامت سؤالی قرار دهد و با دیده تردید به آن بنگرند و موضوع مهم دیگر ضعف شدید اطلاعرسانی و خبررسانی رسانه ملی در سالهای متمادی است که موجب شده مرجع کسب اخبار و اطلاعات به شبکههای خارج از کشور منتقل شود و طبیعی است که از مخالفان نظام هم نمیتوان توقع داشت که از این نقطه ضعف، سوءاستفاده نکنند و افکار مخاطب را مطابق میل خود به هر سو که تمایل دارند سوق ندهند.
نتیجه تردید نسبت به صداقت مسئولان و رسانههای داخلی و بخصوص رسانه ملی و رجوع و پذیرش اخبار و اطلاعاتی با منشأ خارجی که در بسیاری از موارد از سوی دشمنان ایران هدایت میشوند، کاهش اعتماد عمومی است که متأسفانه به جولانگاهی برای سوءاستفاده بدخواهان تبدیل شده است.
ترمیم این بیاعتمادی عمومی که همانطور که اشاره شد ریشه در سالهای متمادی دارد نکته حائز اهمیتی است که مجموعه حاکمیت باید نسبت به آن توجه و اهتمام ویژهای داشته باشد و سد محکمی از شفافیت و پاسخگویی را در مقابل این سیل ویرانگر که هزینههای بسیاری را به کشور تحمیل کرده است، قرار دهد.
در این زمینه بررسی عملکرد مسئولان و رسانه ملی و واکنشهای مردم در خصوص بحران شیوع کرونا در کشور میتواند گویای برخی نکات مثبتی باشد که روزنههای امید را در میان مردم و نخبگان به وجود آورده است.
در خصوص عملکرد مسئولان باید اذعان داشت که ایجاد مدیریت متمرکز و فرماندهی یکپارچه برای تصمیمگیری و مقابله با بحران و تلاش گسترده رسانههای داخلی و بخصوص رسانه ملی برای آگاهی بخشی، امیدآفرینی و تزریق آرامش به جامعه، نکات ارزندهای است که نشان از حرکت مثبت مدیریت کلان کشور به سوی رفتارهای معقول و منطقی و بهرهمندی از تجارب جهانی و عبرت از گذشته دارد، هر چند که در خصوص تداوم پروازها به کشور چین پس از شیوع گسترده ویروس کرونا در این کشور، عدم قرنطینه شهر قم بهعنوان منشأ اولیه گسترش بیماری در ایران، بیان آمارهای متناقض از سوی نمایندگان و برخی مسئولان و عدم پیشبینی ورود بیماری به کشور و تهیه ملزمات مورد نیاز مردم، سؤالات و ابهاماتی وجود دارد که باید نسبت به آن در زمان مناسب شفافسازی شود.
در مورد رفتار مردم در مواجهه با بحران اخیر نیز دو نکته حائز اهمیت است: نخست آنکه خوشبختانه بیش از گذشته شاهد همراهی مردم با مسئولان و پذیرش توصیههای مطرح شده از سوی آحاد جامعه هستیم که دلیل مهم آن نیز عملکرد مناسب و مسئولانه رسانههای کشور است و نکته مقابل آن که این همراهی با استانداردهای مورد نظر که میتواند به تسریع کنترل بحران بینجامد هنوز هم اختلاف فاحشی دارد.
برای نمونه افزایش سفر به شهرهای شمالی، ترددهای غیرضرور شهری، خرید و انباشت مایحتاج عمومی و ملزومات بهداشتی در منازل از نکات مهمی است که فائق آمدن بر بحران را دشوار کرده و نشان دهنده کوتاهیهای گذشته در زمینه فرهنگسازی و آموزش رفتار اجتماعی در شرایط بحرانی است که باید نسبت به آن چارهجویی جدی صورت بگیرد.
نکته مهم پایانی آن که بحرانها و حوادث اخیر در کشور نشان داد که تنها راه کاهش آسیبپذیری جامعه و حرکت به سوی افزایش تابآوری اجتماعی و جلوگیری از موج سواری دشمنان، صداقت و شفافیت در تصمیم سازی، اطلاعرسانی و عملکرد مدیران کشور در همه سطوح است چرا که هر زمان واقعیتها با لایههایی از پنهانکاریها و مصلحت جوییها کتمان شدند، تبعات و آسیبهای فراوانی را به جای گذاشته و هزینههای فراوانی را به مردم و کشور تحمیل کردند.