تا آنجا كه از شواهد برميآيد، اصولگرايان واقعي با هر دو نگاه سياسي و قشري نسبت به مساله كرونا زاويه دارند ولي معلوم نيست بر چه اساسي تا اين حد در وضعيت انفعال قرار گرفتهاند و سكوت ميكنند؟
يكي از اتفاقاتي كه در 4 ماه گذشته رخ داده و به نظرم خيلي هم مهم است، انفعال بخش اصلي و با سابقه اصولگرايان در مواجهه با رويدادهاي روز است.
از اعتراضات آبان گرفته تا سقوط هواپيما و اكنون مساله كرونا ويروس. انفعال، نه به آن معنا كه هيچ نميگويند بلكه به اين معنا كه حضور مورد انتظار و معنادار ندارند و ميدان را بخشي از تندروهاي آنان به دست گرفتهاند و مجموعه اصولگرايان را با خود به پرتگاه ميبرند و آنان را به دنبال خود ميكشند.
اوج اين رفتار را در اپيدمي كرونا ميتوانيم مشاهده كنيم. هم از منظر سياسي و هم از منظر ديني، گروه تندرو و قشري در حال به انحصار درآوردن سخنگويي و نمايندگي اصولگرايان هستند.
از نظر سياسي با اظهارات عجيب و غريب تعدادي فعال رسانهاي تندرو مبني بر توطئه بودن مساله كرونا يا سياسي بودن اين ويروس و اعلام دروغ بودن آن يا با تمسخر هوشمند معرفي كردنش و امثال اين الفاظ يك بازي خطرناك را آغاز كردند.
البته چقدر خوب شد كه اين كار را كردند و الا اكنون دولت و ديگران را به دليل سهلانگاري در اعلام وجود اين ويروس در ايران عامل مرگ دوستانشان ميدانستند و به خونخواهي آنها قيام ميكردند.
از سوي ديگر برخي از قشريون نيز كه هميشه در اين جامعه بودهاند، اين بار پرچمدار سطحيترين نگرش ديني اصولگرايي شدهاند در حالي كه مجموعه اصولگرايي در واقعيت امر طرفدار چنين نگرش قشري نيستند و درك ديني آنان با اين اقشار بسيار فاصله دارد ولي از روي دشمني و لجاجت با دينداران اصلاحطلب ناخواسته با آنان در يك جبهه قرار گرفتهاند.
تا آنجا كه از شواهد برميآيد، اصولگرايان واقعي با هر دو نگاه سياسي و قشري نسبت به مساله كرونا زاويه دارند ولي معلوم نيست بر چه اساسي تا اين حد در وضعيت انفعال قرار گرفتهاند و سكوت ميكنند؟
اين سكوت و انفعال بسيار خطرناك است. آنان نميتوانند در برابر اين رويدادها، مهر سكوت بر لبهاي خود بزنند. همچنان كه بر اثر حوادث رخ داده اخير برخي از آقايان به طور تلويحي نشان دادند كه نگاهشان با نگاه قشريها تفاوت دارد ولي كماكان حاضر نيستند اين اعلام موضع را صريح و شفاف بيان كنند. شايد توجه ندارند كه آنان بايد پيش از اين حوادث عليه نگاه قشريون اعلام موضع صريحي ميكردند.
پيشتر سكوت همراه با تاييد را پيشه كردند، نتيجه همين شد كه چون امروز مردم نسبت به اين نگاه بدبين شدهاند آن را به همه آقايان تعميم ميدهند.
براي شناخت اين گروه اندك كه در عمل صاحبان ميدان اصولگرايان شدهاند، كافي است كه گفته شود آنان هيچگاه نسبت به گزارههاي خود شك نميكنند. اصولا نيازي به شك كردن ندارند. شك در مكتب اينان كفر است.
چند روز پيش ميتوانستند به سادگي بگويند كه كرونا دروغ است و فقط براي عدم شركت در انتخابات گفته شده است ولي امروز و به راحتي در غم از دست دادن يكي از دوستان جوانشان بر اثر ابتلا به كرونا بنشينند و متن تسليت و همدردي صادر كنند بدون اينكه هيچ گونه ابراز پشيماني از آن گزاره نادرست بنمايند و متاسفانه حتي از نقشي كه در مرگ دوستشان داشتهاند، ابراز ندامت نميكنند.
هنگامي كه گزارههاي يك گروه به اين سرعت و به روشني اشتباه درميآيد و حتي عوارض اين اشتباه گريبان دوستان و نزديكان و خود آنان را ميگيرد ولي از يك عذرخواهي ساده دريغ ميكنند، چگونه ميتوان انتظار داشت كه اين افراد در برابر موضوعات ديگر ذرهاي به سوي حقيقت انعطاف نشان دهند و به نگاه سراسر خطايشان شك كنند؟
اين وضعيتي است كه به پاي اصولگرايي نوشته ميشود و خواهد شد. اصولگرايي يك جزء مهم از جامعه ايران است. هنگامي كه اصولگرايي به اندازه سهم اجتماعي خود قانع نشد و همه را خواست به ناچار در تنگنا و تناقض قرار گرفته و در ادامه نيز اين وضع تشديد ميشود. پيشبيني بنده اين است كه به علت اين رفتارها و اين انفعال، شيب افول اصولگرايي تندتر از پيش خواهد شد.