شکل اعلام، تاييد و تاخير در آن باعث شد که جريانات سياسي نتوانند آنطور که بايد بهآمادگي لازم جهت حضور پرقدرت درانتخابات برسند.
نگاهي به فضاي جامعه و اتفاقات رخ داده در آن نشان ميدهد که در فاصله يک هفته مانده به انتخابات نه تنها هنوز فضاي جامعه کامل انتخاباتي نيست بلکه جريانات سياسي نيز هنوز به طور مشخص نتوانستهاند به جمعبندي مشخصي دست يابند.
اين مساله تا حدودي از تاخير نهاد نظارتي در بررسيها و اعلام نتايج صلاحيتها نشأت ميگيرد. چون موجباتي فراهم شد که داوطلبان نتوانستند خود را به موقع جمع وجور کرده و برنامهريزي کنند واز طرفي احزاب و گروهها، زمان لازم براي تلاش جهت ساماندهي انتخاباتي نداشتند.
چرا که هيچ يک از فرجام کار دقيق مطلع نبودند. هر چند دشواريهاي زيادي بهوجود آمد، اما اميد ميرود با همه اين احوال جريانات سياسي، کانديداها و مردم تلاش کنند که انتخابات پرشور، پر هيجان و مفيد برگزار شود.
در اين بين برخي شرايط جامعه، سردي و انتخاباتي نبودن فضاي جامعه را به مسائل رخ داده در آبانماه و ديماه ارتباط ميدهند اما بايد اذعان داشت اين مسائل ممکن است در ميزان مشارکت مردم در انتخابات تاثيرگذار باشد ولي عدمانتخاباتي بودن فضاي جامعه به دليل برخي عملکردها، رسيدگي به شکايات و اعلام نتايج نهايي هم بوده است.
شکل اعلام، تاييد و تاخير در آن باعث شد که جريانات سياسي نتوانند آنطور که بايد بهآمادگي لازم جهت حضور پرقدرت درانتخابات برسند.
البته اين مساله صرفااصلاحطلبان را در بر نميگيرد بلکه اصولگرايان نيز دراين قضيه دچارآسيب شدند و اين تاخير و بلاتکليفي در ليستها براي جريانهاي سياسي دردسر ايجاد کرده که البته اميد به رفع پارهاي مسائل وجود دارد.
از طرفي بايد گفت وقوع چنين مسائلي همواره ممکن است و حتي پيش از اين نيز بسيار پيشبيني شده بود ولي آنچه که مهم است عملي است که اتفاق افتاده و موجب بروز چنين شرايطي شده است. گرچه در همين ميان نيز برخي معتقدند که اصلاحطلبان بايد حضوري پرقدرت در انتخابات داشته باشند و عرصه را براي رقيب خالي نکنند.
با اين حال اگر شرايط بهتر از اين بود اصلاحطلبان اطمينان بيشتري به مشارکت گسترده مردم و رايآوري ليست خود داشتند، اکنون نيز نبايد نااميد بود.
مردم خطوط و رويکردهاي خود را در طول سالهاي متمادي انتخاب کردهاند که با توجه به عملکردهاي اصلاحطلبان و اصولگرايان در دورههاي مختلف طرفدار کداميک باشند.
لذا اينگونه نيست که بگوييم اصلاحطلبان هيچ شانسي در انتخابات ندارند و اصولگرايان پيروز بلامنازع انتخابات خواهند بود. چرا که لااقل در شهري مثل تهران که پراکندگي راي بسيار است، نميتوان اينگونه با قاطعيت گفت.
البته اوضاع در ساير شهرها به گونه ديگري است و از آنجايي که اصلاحطلبان در برخي از استانها و شهرهاي مختلف اصلا کانديدايي ندارند، اصولگرايان ميتوانند به پيروزي اميدوار باشند اما در تهران بهرغم اينکه چهرههاي شاخصي همچون آقايان مطهري، صادقي و... تاييد صلاحيت نشدند احتمال ميرود که اصلاحطلبان راي آورند و آنقدرها که گفته ميشود وضع اصلاحطلبان بد نخواهد بود. به هر صورت انتخابات را نميتوان ناديده انگاشت و با همه اين احوال اصلاحطلبان -هرچند محدود- و اصولگرايان خط فکري و کانديداهاي مورد نظر خود را دارند.