plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۵
کد مطلب : ۷۱۴۰

خطبه شکرانه

سعدالله زارعی*
خطبه‌های دیروز امام خامنه‌ای- ادام‌الله ظله‌الشریف- از یک سو سپاسگزاری به درگاه الهی بود و از سوی دیگر تعظیم و تکریم ملت بزرگ ایران که شایسته تفضل الهی شدند و در تلاقی این دو، «ایام‌الله» پدید آمد.
خطبه شکرانه
خطبه‌های دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- در نماز جمعه تهران را می‌توان «شکرانه ایام‌الله» دانست. بجا آوردن شکر الهی به واسطه دو ایام‌اللهی که برای امت اسلام و ملت ایران، عظمت آفریده است و این دو ایام‌الله در پی استقامت ملت ایران در راه الهی خود و شاکر بودن به درگاه الهی پدید آمده است.

از این رو می‌توان گفت خطبه‌های دیروز امام خامنه‌ای- ادام‌الله ظله‌الشریف- از یک سو سپاسگزاری به درگاه الهی بود و از سوی دیگر تعظیم و تکریم ملت بزرگ ایران که شایسته تفضل الهی شدند و در تلاقی این دو، «ایام‌الله» پدید آمد.

شرکت ده‌ها میلیونی مردم ایران و عراق در تشییع پیکرهای پاک مجاهدان در راه خدا و بویژه سردار بزرگ اسلام، قاسم سلیمانی یک رخداد «بسیار مهم» به حساب می‌آید.

ما تشییع پرشکوه شهیدان را کم ندیده‌ایم اما این یکی به واسطه معنای خاصی که ایجاد می‌کرد و گستره آن «استثنایی» بود.

دست‌های فتنه‌گر و خائن که با وقاحت از آستین رژیم‌های جنایتکار آمریکا، اسرائیل و انگلیس بیرون آمدند در طول این ده‌ها سال تلاش زیادی کردند تا از یک سو برای ملت ایران مشکلات پی‌درپی پدید آورند و از سوی دیگر این مشکلات را ناشی از استقامت آنان در راه انقلاب اسلامی و اصول و شعارهای آن معرفی کنند و از این همه بازدارند.

در واقع در این میدان،‌ اسلام و مسلمین توأمان در معرض هجوم و تعارض کفار، مشرکین و منافقین قرار داشتند و چیزی که می‌توانست آنان را به مقصد و مقصود شوم خود برساند، کم‌صبری و قدرناشناسی مردم بود.

در طول این سال‌ها، گرگ‌های آمریکایی و عوامل اروپایی، اسرائیلی و عربی آن‌ها، توجه به فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین، کشمیر و... را که عنصر اصلی قدرت انقلاب اسلامی می‌باشد را برنتابیدند و برای حذف جمهوری اسلامی از این معادله قدرت از هیچ کاری فروگذار نکردند.

توجه جمهوری اسلامی و مردم آن به آلام جهان اسلام و محرومین عالم و افشای توطئه‌های خائنانه آمریکا و عوامل آن، ایران را در کانون توجه مردم جهان و بخصوص مسلمانان قرار داده است.

امروز دو قطب الهی و شیطانی قدرت در جهان وجود دارد که جمهوری اسلامی در کانون قدرت الهی و آمریکا در کانون قدرت شیطانی قرار دارند.

حضرت امام خمینی-رحمت‌الله تعالی علیه- انقلاب ایران را «انفجار نور» می‌خواندند و آمریکا را «شیطان بزرگ» خطاب می‌کردند و مسلمانان و مستضعفان را به مقابله با شیطان بزرگ و اعتصام حول محور «انقلاب نورانی اسلام» فرامی‌خواندند و این اتفاق با سرعت زیادی افتاد و امروز به واقع ما شاهد دو قطب عینی قدرت در دو سوی جبهه حق و باطل هستیم و غیر از این هم وجود ندارد مگر آنکه بگوئیم هنوز ملت‌هایی وجود دارند که در عین بیزاری از سلطه‌گری آمریکا، حقیقت رهایی بخش انقلاب اسلامی را درک نکرده‌اند و پس از درک آن که چندان طولانی نمی‌شود به صف انقلاب اسلامی می‌پیوندند. این راز هراس بزرگ آمریکا و عوامل آن از تلألو روز افزون انقلاب اسلامی و راه  امام خمینی- سلام‌ا‌لله علیه- در جهان است.

شرکت ده‌ها میلیونی مردم ایران و عراق در تشییع پیکر مطهر سردار بزرگ اسلام که مظهر استقامت و خلوص بود و نیز شرکت میلیون‌ها انسان بصیری که در دو هفته گذشته در اجتماعات بزرگ، ارادت و علاقه خود را به این شهید بزرگ و راه شهدا نشان دادند، بخوبی نشان داد که «جبهه مقاومت» یک جریان منطقه‌ای در برابر چند جریان منطقه‌ای نیست بلکه تنها جریان حاکم بر قلوب و افکار مسلمانان در منطقه است.

این منطقه، منطقه‌ای مشابه مناطق دیگر نیست. به گواهی ده‌ها رخداد بزرگی که در این حدود 300 سال در این منطقه افتاده و کانون تحولات جهان بوده است، این منطقه، قلب مناطق جهان است و مشکل آمریکا این است که انقلاب اسلامی در منطقه قلب جهان -Hartland- حکومت می‌کند.

«این موضوع از سیطره یک دولت یا یک کشور فراتر است. این حاکمیت یک اندیشه و راه است و جمهوری اسلامی اگرچه نقطه مبدأ آن به حساب می‌آید اما مالک آن نیست تا بتوان با متهم کردن به نوعی ملی‌گرایی جلوی عمومی و ماندگار شدن آن را گرفت.

از سوی دیگر این جبهه ضمن آنکه پر از نفرت از عملکرد و انگیزه و اهداف آمریکایی‌ها و عوامل آنان است، از «اسلام ناب محمدی(ص)» دائما آبیاری می‌شود و یک رهبر «جامع‌الشرایط» در بالای سر آن قرار دارد که صدها بار برتری فکری و توان مدیریتی خود را در مصاف با همه دشمنان جبهه مقاومت به اثبات رسانده و امروز به رهبری مقبول در بین اهل سنت و شیعیان و سایر مردم تبدیل گردیده است.

این جبهه در عین حال فرماندهان میانی و میدانی مقتدری مثل سردار شهید سلیمانی دارد که چه در مقام استراتژیسین و چه در مقام تاکتیکیسین ایده‌های انقلابی و الهی را به خوبی می‌گیرند و به سرانجام پیروزمندانه می‌رسانند.

این مشکل بزرگی برای جبهه استکبار و سلطه می‌باشد. شرکت انبوه مردم در تشییع جنازه این شهید بزرگ به وضوح تمام نشان داد که جبهه مقاومت اگرچه از پشتیبانی ده‌ها دولت هم برخوردار است اما جبهه‌ای دولتی نیست و با عمق وجود باورها، احساسات و اعتقادات همه مردم پیوند دارد و تحت تاثیر القائات قرار نمی‌گیرد.

این در واقع یک یوم‌الهی بود که حقیقت عنایت الهی از یک‌سو و حقیقت استقامت مردم در این راه نورانی را از سوی دیگر نشان داد.

یوم‌الله دیگر، حمله مقتدرانه جمهوری اسلامی به یک پایگاه مهم آمریکا در منطقه بود. حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در واکنش به اقدام جنایتکارانه و تروریستی آمریکا در معادلات نظامی، اقدامی «بسیار مهم» بود و این کاری نبود که دولت دیگری خود را قادر به انجام آن می‌دانست اما مهمتر از آن، شکسته شدن هیبت آمریکا به‌عنوان قلب جبهه استکباری و نظام سلطه بود و به همین جهت هول و هراس ناشی از اقدام بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آمریکا فراتر رفت و به همه رگ‌های آلوده‌ای که از حوزه‌های غربی، عربی و اسرائیلی به این قلب شریر خون می‌رساندند، سرایت کرد.

بهت شدید ناشی از این اقدام در ریاض، تل‌آویو، پاریس، لندن و برلین به‌گونه‌ای بود که از قلب‌های شیطانی‌شان به زبان آمد و مصداق اعجبت کفار شد. صحنه فرودگاه بغداد و صحنه عملیات نظامی علیه پایگاه عین‌الاسد عراق در واقع مصاف و حقیقت مصاف دو جبهه مقاومت و سلطه بود.

در یک جا نظام سلطه با همداستانی و به‌کارگیری امکانات خود در تل‌آویو، امان، کویت، دوحه و... به چهره بزرگ مقاومت در یک فرودگاه غیرنظامی حمله کرد و او را به همراه هفت نفر دیگر به شهادت رساند.

در این صحنه، هیچ‌کس در تروریستی بودن و عواقب شدید داشتن آن تردید نداشت و مردم جهان خود را همدرد ملت‌های ایران و عراق و به‌طور کلی، جبهه مقاومت دانستند و با اجتماعات عظیم این همدردی و در واقع این هم جبهگی را نشان دادند.

اما در نقطه مقابل این، عملیات سپاه پاسداران که با اعلام قطعی قبلی صورت گرفت و به انهدام کامل مهم‌ترین پایگاه نظامی آمریکا منجر شد و کشته شدن ده‌ها تن از متجاوزان آمریکایی و انهدام امکانات بسیار پیشرفته نظامی آمریکا را در پی داشت، هیچ همدردی با آمریکا نشان داده نشد الا اینکه سیاه‌دلان تیره‌بختی مثل اسرائیلی‌ها و سعودی‌ها گرد هم آمدند.

در این صحنه هیچ‌کس اقدام سپاه پاسداران را محکوم نکرد و به آن عنوانی نداد. در این صحنه سپاه پاسداران که از سوی آمریکایی‌ها «تروریست» خوانده می‌شد،‌ محق دیده شد و آمریکایی که خود را سرخط مبارزه با تروریزم معرفی می‌کرد، تروریست خوانده شد. این راز این «یوم‌الله» است.

هیبت آمریکا در دقایق اولیه روز چهارشنبه دو هفته پیش در هم شکست و اگر تا پیش از این، آمریکا مطمئن بود که هیچ دولتی یارای حمله به مراکز نظامی و نیرو‌های نظامی و غیرنظامی آمریکا را ندارد، از روز چهارشنبه،‌ این فرضیه باطل شد و مسلما از این پس آمریکا در هر کنش نظامی باید در انتظار واکنش متقابل نظامی مخالفان خود باشد. اقدام سپاه، پایان استیلای نظامی آمریکا بود و این در حالی بود که قدرت نظامی مهم‌ترین رکن ابرقدرتی آمریکا به حساب می‌آمد.

*کارشناس مسائل سیاسی

انتهای پیام/*
۳
مرجع : کیهان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما