واقعيت اين است اگر هفته گذشته ميپرسيديد که جنگ ميشود يا نه، حتما پاسخ ميدادم که احتمال جنگ خيلي خيلي کم و زير 5 درصد است ولي الان ميتوانم بگويم بالاي 60 درصد ميتوان انتظار جنگ محدودي را داشت.
خبر تصويب خروج فوري نيروهاي آمريکايي از عراق در مجلس اين کشور در صورتي که اجرايي شود، خبر خوبي است. چون از سال 2014 خود آمريکاييها تصويب کردند که از افغانستان خارج شوند ولي اين تاريخ را به 2016 و بعد از آن به 2018 موکول کردند.
از طرفي ترامپ که منتقد حضور آمريکا در افغانستان بود باز هم تصميم گرفت نيروها را بهعنوان کمک کننده نگه دارد و تنها بخشي را خارج کرد. در مورد عراق هم به احتمال خيلي زياد اگر مردم عراق پيگير باشند به تدريج عملي خواهد شد. ولي با اين همه گام بسيار خوبي است براي اينکه حضور نظامي آمريکا در خاورميانه به صفر برسد.
جنبه ديگر مصوبه اخير نشان ميدهد که پارلمان عراق تصميم گرفته کل نيروهاي خارجي عملا در عراق حضور نداشته باشند و اين اميد ميرود که ارتش عراق به قدري قوي شده باشد که بدون کمک کشورهاي ديگر امنيت را برقرار کند. اين هم امتيازي بوده که خواسته به آمريکاييها بدهد که بگويد نه تنها مخالف حضور آمريکا در منطقه هستيم بلکه مخالف حضور کل نيروهاي خارجي در منطقه هستيم.
به نظر ميرسد اين موضوع را به صورت کلي تصويب کردهاند تا مخالفت آمريکا را کاهش دهند و همه طرفها خارج شوند. در اين ميان تکليف گروهي مثل حشدالشعبي ميماند که قرار بود قبلا جزو ارتش عراق باشند.
وقتي گفته ميشود فقط نيروي مسلح ارتش عراق باقي بماند، عملا گروههاي مسلح متعددي در عراق امروز وجود دارد که فقط حشدالشعبي هم نيست. ولي يکي از مهمترينشان حشدالشعبي است.
بايد ديد پارلمان عراق در اين زمينه فکري ميکند و تصميمي ميگيرد يا نه؟ ديگر اينکه اميدوارم به اين شکل نشود که اين مصوبه بهانهاي شود که ساير کشورها را از عراق اخراج کنند، اما آمريکا همچنان باقي بماند که البته فرض بدبينانهاي است.
اکنون ايران بايد اقدام موثري انجام دهد؛ هدف قرار دادن مراکز نظامي يا هر مرکز ديگري، اما مهم اين است که موثر باشد. يعني طرف آمريکايي را به تجديدنظر وادار کند تا به جاي اينکه دامنه بحران را افزايش دهد نسبت به وضعيتي که پيش آمده، نگاه درستي داشته باشد.
نکته ديگر اينکه برداشتن گام پنجم هرچه باشد ارتباطي به شهادت سردار سليماني ندارد و از قبل اعلام شده بود که بعد از 60 روز عملي ميشود. بنابراين نبايد اين دو موضوع را با هم مرتبط دانست.
اين گامي است که از مدتها قبل فکر و برنامهريزي شده است و متناسب با محتوايش ميتوان فهميد که آيا واقعا موثر هست و به معناي خروج از برجام محسوب ميشود يا نه و اروپاييها احيانا چگونه برخورد خواهند کرد.
واقعيت اين است اگر هفته گذشته ميپرسيديد که جنگ ميشود يا نه، حتما پاسخ ميدادم که احتمال جنگ خيلي خيلي کم و زير 5 درصد است ولي الان ميتوانم بگويم بالاي 60 درصد ميتوان انتظار جنگ محدودي را داشت.
اما بستگي به اين دارد که طرفين دخيل در ماجرا چه سياستي اتخاذ ميکنند. اميدوارم اين روند به سمتي برود که موضوع به جنگي فراگير در سطح منطقه تبديل نشود. چون اين جنگ، صرفا رويارويي ايران و آمريکا نخواهد بود؛ جنگي منطقهاي است که شايد گستردگي بسيار بيشتري داشته باشد.
با اينکه هنوز نميتوان قطعي گفت که جنگ ميشود يا نه، بايد تاکيد کرد که در صورت رويارويي، همه کشورهاي منطقه هزينههاي سنگيني پرداخت خواهند کرد. ما هم چارهاي جز تلافي نداريم اما بايد ببينيم منطقيترين پاسخ چگونه خواهد بود تا پاسخ دقيقي به بلوفهاي ترامپ باشد. مهم اين است که هر اقدامي ميکنيم، عواقبش را بسنجيم.
از آن طرف هم نميتوانيم خويشتنداري غير معقول داشته باشيم چرا که در اين موضوع خويشتنداري معنا ندارد. چون هرجور فکر کنيم دونالد ترامپ آدمي نيست که اگر خويشتنداري کنيد، تصحيح شود. چه بسا بدتر از آنچه کرده را انجام دهد.