هرگونه چرخش موضع جانسون از برگزيت نرم به برگزيت سخت مولد بحران هاي جديدي در فضاي سياسي انگليس خواهد بود.
سرانجام انتخابات سراسري انگليس برگزار شد و حزب محافظهکار توانست در اين انتخابات اکثريت مجلس عوام را از آن خود کند.
بر اين اساس، بوريس جانسون به مدت پنج سال بهعنوان نخست وزير انگليس در سمت خود باقي خواهد ماند و نيازي به ائتلاف با احزاب ديگر نيز ندارد.
با اينحال پيروزي جانسون در اين انتخابات به معناي تعيين تکليف برگزيت نيست!
به عبارت بهتر، عليرغم پيروزي قاطعانه حزب محافظه کار در انتخابات سراسري اخير، سد برگزيت در اين کشور هنوز نشکسته و صرفا نوع مواجهه دولت انگليس با آن در نزد افکار عمومي شفافتر شده است.
در اين خصوص نکاتي وجود دارد که لازم است موردتوجه قرار گيرد: نخست اينکه با شکست دو حزب کارگر و ليبرال دمکرات نشان داد که گزينه برگزاري همهپرسي دوباره در انگليس بر سر برگزيت منتفي است.
در اين ميان دو گزينه ديگر يعني برگزيت نرم و برگزيت سخت باقيمانده و دولت انگليس بايد ميان اين دو، دست به انتخاب بزند. نبايد فراموش کرد که جانسون با شعار برگزيت نرم و توافق با اروپا در انتخابات اخير شناختهشده بود.
از اينرو هرگونه چرخش موضع جانسون از برگزيت نرم به برگزيت سخت مولد بحران هاي جديدي در فضاي سياسي انگليس خواهد بود.
در اين صورت بسياري از رأيدهندگاني که آراي خود را به سود جانسون و حزب محافظهکار به گردش درآوردهاند، به مخالفان خشمگيني تبديل ميشوند که هدفي جز ساقط کردن نخستوزير از قدرت نخواهند داشت!
بنابراين، عاقلانهترين مسير پيش روي جانسون، تحقق برگزيت نرم و توافق با اتحاديه اروپاست. نکته دوم اينکه در صورت انتخاب گزينه برگزيت نرم از سوي جانسون نيز معادله برگزيت بهراحتي قابلحل نيست!
در اين صورت، علاوه بر سه حزب کارگر، ليبرال دموکرات و حزب ملي اسکاتلند و طرفداران آنها، حزب افراطي برگزيت که طرفدار تحقق برگزيت سخت و عدم توافق با اتحاديه اروپاست، نيروهاي سياسي و اجتماعي خود را عليه جانسون و تصميم وي به گردش درخواهند آورد.
فراتر از آن، دونالد ترامپ رئيسجمهور آمريکا که خواستار تحقق برگزيت سخت و به عبارت بهتر، وابستگي مطلق اقتصادي انگليس به آمريکا پس از خروج از اروپاي واحد ميباشد نيز در آتش اعتراضات داخلي در انگليس (به ضرر جانسون) خواهد دميد.
اگر چه ترامپ در کل حامي بوريس جانسون بوده است، اما نبايد فراموش کرد که تحقق برگزيت نرم، رئيسجمهور آمريکا را در مقابل نخستوزير انگليس قرار خواهد داد.
نکته سوم اينکه عواقب و تبعات تصميمي که دولت جانسون در خصوص برگزيت اتخاذ ميکند، حداقل تا ۱۰ سال به قوت خود باقي خواهد ماند.حتي تحقق برگزيت نرم نيز مولد بحرانهايي مانند کاهش رشد اقتصادي انگليس ، کوچک شدن اقتصاد اين کشور و افزايش نرخ بيکاري خواهد شد.
فراتر از آن، انگليس در صورت تحقق برگزيت نرم نيز عملا تا يک دهه لندن را به بازيگري معلق در نظام بينالملل تبديل خواهد کرد.
در چنين فضایي، حتي براي سياستمداري مانند جانسون که امروز به پيروزي خود در انتخابات سراسري غره شده است فرصتي باقي نخواهد ماند و احتمال تبديلشدن وي به سومين قرباني برگزيت (پس از کامرون و ترزا مي ) به قوت خود وجود دارد.
در يک عبارت کلي، ميتوان گفت در انتخابات سراسري اخير انگليس ، تکليف معماي اصلي در لندن، يعني معماي برگزيت مشخص نشده و در آيندهاي نزديک نيز مشخص نخواهد شد.