دل سپردن به میانجیگریهای عمان و ارسال پیام به ژاپن به عنوان میانجی دیگر، شاید در عرصه دیپلماسی خالی از اشکال باشد اما در میدان عمل تداوم رویکردی است که چهار سال پیش با انعقاد برجام آزموده شد و اکنون به گِل نشسته است.
مرداد 1396 وقتی تیم اندرسون استاد دانشگاه سیدنی۱ به کیهان آمد، با توجه به شناختش از آمریکای لاتین و تحقیقاتش در حوزه کشورهای مورد تحریم آمریکا از او پرسیدیم برای به حداقل رساندن اثر تحریمها چه پیشنهاد کاربردی میتواند ارائه دهد؟
اندرسون فهرستی از کشورهای آمریکای لاتین، شرق اروپا، غرب آسیا و همچنین ترکیه، ایران، روسیه و حتی چین را نام برد که به نحوی مورد تحریم ایالات متحده قرار گرفته بودند.
او با اشاره به فهرست قابلتوجهش و اینکه آمریکا امروزه بسیاری از کشورها را تحریم کرده گفت: «دور هم جمع شوید، یک اتحادیه از کشورهای تحت تحریم تشکیل دهید و نیازهای یکدیگر را برطرف کنید.» پیشنهادی که قابل تأمل به نظر میرسید و میتوانست راهبرد جدیدی در سیاست خارجی تلقی شود.
ایدههایی اینچنین که به کاهش نقش آمریکا در تبادلات سیاسی و اقتصادی میان کشورها میانجامید از جانب مسئولین آمریکایی نیز یک زنگ خطر به حساب میآمد.
دستکم ویلیام برنز قائممقام سابق وزارت خارجه آمریکا یک بار نگرانیاش نسبت به چنین اقداماتی را مطرح کرد و نوشت: «آمریکا به دلیل استفاده بیش از حد از تحریمها به کارایی این ابزار سیاسی ضربه وارد کرده و کشورها را وادار کرد وابستگی خود به دلار و سیستم مالی آمریکا را کمتر کنند.» اتفاقی که به نظر میرسد نشانههایی از آن هماکنون نیز قابل مشاهده است.
جمعه 15 آذر 1398 نخستوزیر روسیه نسبت به محدود کردن دسترسی این کشور به سیستم پرداخت بانکی بینالمللی سوئیفت هشدار داد؛ روسیه پیشتر از راهاندازی جایگزین بومی این سیستم خبر داده بود که قرار است به سیستم پرداخت بین بانکی و بین مرزی CIPS چین و مکانیسم پرداخت آینده هند متصل شود.
گسترش معاهدات پولی دو یا چند جانبه، طراحی و راهاندازی سیستمهای پرداخت بانکی جایگزین سوئیفت، استفاده از ظرفیت بازار کشورهای همسایه در کنار تقویت نهادهای پیشران اقتصاد در داخل، گسترش پایههای مالیاتی به منظور اخذ مالیات از ثروتمندان، آمایش سرزمینی جهت رشد و توسعه ظرفیتهای اقتصادی نظیر اقتصاد کشاورزی، ترابری و... همگی اهرمهای متعددی در دست دولت هستند که با بهکارگیری آن میتواند به مدیریت بهینه اقتصادی کشور در شرایط تحریم بپردازد و تأثیر تحریمهای ناعادلانه آمریکا را اگر نگوییم هیچ بلکه به حداقل برساند.
اما همه اینها و بسیاری دیگر از راهکارهای عملیاتی برای مدیریت کشور در دوران تحریم متوقف بر این است که نگاهی واقعبینانه و بدون تعصب به شرایط امروز و تجربیاتی که از سر گذراندیم داشته باشیم. نگاهی که به نظر میرسد فقدان آن متأسفانه در ریاست محترم جمهور به شکل مشهودی پیداست و شاید نقطه نگرانکننده در مدیریت اجرایی کشور دقیقا همینجا باشد.
بیایید نگاهی به ارزیابی شرایط کشور از نگاه رئیسجمهور در آخرین سخنرانی ایشان بیندازیم. آقای روحانی 13 آذر 1398 در همایش بیمه و توسعه گفت: «پس از برجام، تولید حرکت کرد و شرکتهای خارجی به ایران آمدند و قراردادهای گوناگون به امضاء رسید و تنها در آن شرایط یک کشور 50 میلیارد دلار اعتبار در اختیار ایران قرار داد که این یک تحول بسیار بزرگ و عظیم در کشور بود.» «یکی از رهبران کشورهای بزرگ آسیایی در ملاقات به من گفت که ما بعد از برجام کمکم به چشم حسادت به ایران نگاه میکردیم، چرا که میدیدیم سرمایهگذاران، صنعتگران و بانکهای فراوانی به سمت تهران سرازیر شدند و میگفتیم که ایران چه بهشت برینی است که همه برای حضور در آن مسابقه گذاشتهاند.»
رئیسجمهور در این سخنان تصويري فوقالعاده از نتايج مذاكرات ترسيم میکند. روندی که پیش از این نیز بارها از طرف ایشان در سخنرانیهای مختلف تکرار شده بود: «برخی انگار در گوششان پنبه است و بیرون نمیآید! میگویند مذاکره چه خاصیتی داشت! ما قبل از مذاکره یک میلیون بشکه نفت صادر میکردیم بعدش ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه صادر میکردیم. ماهانه پولهایمان برگردانده میشد.» چهار سال پیش قبل از انعقاد برجام نیز چنین تصویری رؤیایی از شرایط پس از توافق، توسط ایشان ارائه شد تا مقدمات رسیدن به توافق را فراهم کنند.
آقای روحانی 17 خرداد 1394 در سخنانی تاریخی حل مشکل اشتغال جوانان، رونق صنعت، احیای بانکها و حتی حل مشکل آب آشامیدنی را در گرو حصول توافق برجام دانستند.
اينكه آيا آقاي رئيسجمهور امروز نیز مانند آن سالها مشغول تمهيد مقدمات توافق ديگري در اذهان عمومی است، موضوع اين متن نيست. مسئله در مرحله نخست وجود چنين تصوير مخدوشی در ذهن رئیسجمهور است که باعث میشود راهحل معضلات اقتصادی امروزه کشور را نیز در یک توافق دیگر جستوجو کنند.
بگذاريد كمي به ایشان برای اصلاح تصویر ذهنیشان از آثار برجام کمک کرده و برای این منظور نیز فقط به عبارات مسئولين ارشد دولتي استناد کنیم.
مسلما مشهورترین اظهارنظر مربوط به ولیالله سیف رئیس وقت بانک مرکزی است که 28 فروردین 1395 گفت: «توافق هستهای ایران و گروه 5+1 موسوم به برجام، تاکنون «تقریبا هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است.»
تنها یک سال از انعقاد برجام گذشته بود که علیاکبر صالحی، معاون رئیسجمهور و یکی از اعضای ارشد تیم مذاکرهکننده، 5 بهمن 1395 در گفتوگو با شبکه الجزیره گفت: «بُعدی که از نگاه ما مهم است به تحریمها و بُعد سیاسی توافق ارتباط دارد زیرا در این بخش مشکلاتی دیده میشود و آن اینکه طرف دیگر توافق، به تعهداتش در توافق هستهای عمل نمیکند... زیرا اگر کاری در این زمینه انجام داده باشند مشکلات موجود در تعامل با بانکهای بزرگ را چگونه باید ارزیابی کرد، آنان در این زمینه «هیچ گامی» برنداشتهاند.»
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نیز ٢٩ شهريور ١٣٩٦ در نشست ٥+١ در نيويورك خطاب به رکس تيلرسون وزیر امور خارجه وقت آمریکا گفت: «ما هنوز نمیتوانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم.»
باید توجه داشت که اين اظهارات همگي مربوط به قبل از آن است كه دونالد ترامپ در ١٨ ارديبهشت 1397 از برجام خارج شود. در واقع برجام پیش از خروج یکطرفه آمریکا هم به درستی کار نمیکرد و به استناد اظهارات مقامات دولت آقای روحانی، شرایط آنطور که ایشان ادعا میکنند مطلوب نبود.
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور، پس از خروج آمریکا از برجام این شرایط کشور را در ادامه وضعیت سال 1390 ارزیابی کرد که بدون تغییر، علیرغم حصول برجام ادامه پیدا کرده است. او در 10 تیر 1397 گفت: «ممانعت از جابهجايي و انتقال پول براي ايران از سال 90 وجود داشته و «تاكنون» برطرف نشده است و مبادلات بانكي ما همواره با هزينه همراه بوده.»
علی ربیعی، وزیر سابق رفاه و سخنگوی فعلی دولت نیز 4 اسفند 1397 ارزیابی خود از شرایط پسابرجام کشور را در گفتوگو با روزنامه دولتی ایران اینگونه تشریح کرد: «امروز زندگی مردم سخت شده است... ارز حاصل از فروش نفت و صادرات غیرنفتی به سختی وارد کشور میشود... تحریمها [پیش از برجام] هم به این شدت نبود.»
ظريف نیز بار دیگر اعتراض خود را به این شرایط نشان داد و 2 اسفند 1397 به روزنامه زوددویچه گفت: «میزان صادرات نفت ایران حتی از این رقم[یک میلیون بشکه] هم کمتر شده است. به کمتر از زمان پیش از کسب توافق هستهای، یعنی به کمتر از زمانی رسیده است که دور قبلی تحریمها علیه ایران اعمال میشد.»
احتمالا وقوف بر همين شرايط بود كه آقاي عراقچي را در گفتوگو با رسانه هلندی
ان.آر.سی به اين جمعبندي نهايي رساند: «یکی از درسهایی که ما از مسئله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریمهای جدید بود... دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل برای همکاری جواب میدهد.»
اما علیرغم همه این اظهارات انگار تصویر ذهنی رئیسجمهور از شرایط پس از برجام همان «بهشت برینی» است که باعث «حسادت رهبران کشورهای دیگر» شده است. ما اینجا با یک خطا در محاسبات ادراکی مواجه هستیم که همه دلسوزان و دستاندرکان موظفند ریاست محترم جمهور را در اصلاح آن یاری کنند. این خطای محاسباتی باعث میشود که مدیریت اجرایی کشور همچنان سراب را آب تلقی کرده و امکانات کشور را بار دیگر در راه رسیدن به آن هزینه کند. از این منظر متأسفانه تصویری که رئیسجمهور ارائه میکند گمراهکننده و خسارتآفرین است.
دل سپردن به میانجیگریهای عمان و ارسال پیام به ژاپن به عنوان میانجی دیگر، شاید در عرصه دیپلماسی خالی از اشکال باشد اما در میدان عمل تداوم رویکردی است که چهار سال پیش با انعقاد برجام آزموده شد و اکنون به گِل نشسته است. یک بار دیگر باید تأکید کرد که موضوع اساسي، شناخت مسئله و كوشش در جهت حل آن است. بر این اساس مدیریت اجرایی کشور نه در راهحل که در شناخت مسئله ناکام است.
حضرت امام(ره) میفرمودند: «ملتى كه بخواهد سر پاى خود بايستد و اداره كشور خودش را خودش بكند، لازم است كه اول بيدار بشود. در سير الیالله هم اهل معرفت گفتهاند كه يَقْظه- بيدارى- اوّل منزل است. در طول تاريخ، در اين سدههاى آخر، كوشش شده است كه ملتهاى جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصيت خودشان نباشد. و شخصيت خودشان را اصلًا وابسته به غير بدانند.»
شاید لازم باشد این جمله امام عزیزمان را به جای ملت، خطاب به دولت بازخوانی کنیم. قدم اول، بیداری است. دولت باید دل به سراب توافق جدید نسپرد و از این خواب بیدار شود.
ــــــــ
1 . تیم اندرسون استاد دانشگاه سیدنی استرالیا بود که به دلیل مواضع چپگرایانه و اعتقادات ضدصهیونیستیاش مورد آزار و اذیت دولت استرالیا قرار گرفت و در نهایت آذر 1397 از دانشگاه سیدنی اخراج شد. وی پیش از این به دلیل مواضع سیاسیاش 7 سال در استرالیا زندانی شده بود.