مدهای فرهنگی میتوانند با لایههای بیرونی مانند پوشش (فرم و رنگ و بافتار) تا فرم مناسکی جشن ازدواج یا واژگان کلیدی تعامل روزمره را هم دربربگیرند.
این سالها از پرشمارتر بودن نمایشهایی که بویژه در تهران به صحنه میروند یا پرمخاطب بودن و رونق سالنهای نمایش میشنویم. گسترش شبکههای اجتماعی مجازی به همه شهروندانی که میتوانند به دستگاه رایانه یا گوشی هوشمند و اینترنت دسترسی داشته باشند، فرصت بیان خود داده است.
هر شهروند در هر ساعتی از شبانهروز هرکجا که باشد کم و بیش میتواند بسادگی واقعیت یا بازنمایی سوررئالیستی، یا وارونهنمایی از تجربه در لحظه خود یا گذشته به نمایش بگذارد و در این میان موجهایی از پویشها از جمله مبارزه با مصرف زیاد پلاستیک، کالاهای هنری دستساز، یا عکس گرفتن با کتاب و کتابفروشی و کتابخانه میآیند و میروند.
برخی فیلمهای سینمایی که به بازنمایی دهه 60 یا 70 میپردازند برای جوانان امروز شاید شگفت و خندهدار باشند و برای کسانی چون ما فرصت بازاندیشی درباره پسندها و روندهای فرهنگی آن زمان میدهند. چه نهادها یا افراد و چگونه روندهایی پسند و ناپسند ایرانی یا نسلی ما را در دههها گوناگون رقم میزدهاند؟
آیا میتوان از «مدهای فرهنگی-هنری» سخن گفت؟ در واژههای انسانشناسی فرهنگی با مدلها یا طرحوارههای فرهنگی سروکار داشتهایم. شماهای کلی که زیرساخت شناختی دارند و میان مردمان یک دوره یا یک حوزه مشترک هستند.
کرانفلد از جمله مردمشناسان شناختی است که باور دارد مدلهای فرهنگی که شامل ترکیب پیچیدهای از طرحوارههای چندگانه هستند، نقش سناریو پیشالگو در موقعیتهای اجتماعی ایفا میکنند و بهگونهای ازجمله بافتارهای سازنده فرهنگ بهشمارمیروند.
مدلهای فرهنگی پیچیدگی فضای اجتماعی را سادهسازی میکنند و بهگونهای شیوه تعامل با دادههای زیاد و پیچیده و افراد گوناگون در زندگی روزمره را سروسامان میدهند.
در همین راستا میتوان از مدهای فرهنگی یادکرد که گونهای سازماندهی آگاهانه یا ناخودآگاه پسند-ناپسندهای گروهی هستند و انتخابها، شیوهها و بازخوردهای فردی اعضای یک گروه را دستخوش جریان خود قرارمیدهند.
مدهای فرهنگی میتوانند با لایههای بیرونی مانند پوشش (فرم و رنگ و بافتار) تا فرم مناسکی جشن ازدواج یا واژگان کلیدی تعامل روزمره را هم دربربگیرند.
بسیاری از مردم درپی دانستن منبعها و شیوههای گسترش، درخشش و بیفروغشدن مدهای فرهنگی، که بر زندگی کاری، خانوادگی و خویشاوندی، دوستیابی و سرگرمی و سبک فراغتیشان اثرمیگذارند، نیستند.
با این همه در برخی بازنماییهایی که سینما یا برنامههای تاریخی پیش چشم میآورند، روندهای تغییر پسندها (سلیقهها) و سبکهای زندگی مخاطبان را میخکوب میکنند.
مدهای فرهنگی هم برساخته سیاستگذاران رسمی و غیررسمی فرهنگ و هنر (نهادهای حاکمیتی و البته چهرههای مرجع فرهنگی ولو بیرون گذاشته از نهادهای رسمی) هستند که البته در گستره سیاستهای جهانی هم اثرمیپذیرند و هم پیامد فرآیندهای کارا یا ناکارای جامعهپذیری میاننسلی و بویژه در طبقه متوسط اقتصادی-اجتماعی هستند.
گرچه گروههای چندگانه مرجع جامعهپذیری بر چگونگی گسترش مدهای فرهنگی اثرگذارند ولی برخی سیاستها به سترونسازی برخی و میداندادن بیرویه به برخی دیگر منتهی شده است. ضربههای اقتصادی هم برخی گروهها و چهرههای اثرگذار را ازمیدان خارج کردهاند.
جامعه البته هرآنچه دیکته شود را از آن خودنمیکند، در ابهام و نبود ریشهها و آبشخور توانمند، بار گروه مرجع غایب را بردوش چند گروه کنشگر میدان حاضر میافکند.