سالها است که با دوستان در وزارت و شرکت نفت گفتوگو میکنم که منافع ملی ایجاب میکند، حداقل بهجای هدر سوزی گاز (Flaring) اجازه دهید این گازها به برق و GTL تبدیل شود، ولی به طور جدی به این هدف ملی عمل نمیشود.
روز دوشنبه 20 آبان 1398 ریاست محترم جمهوری برای افتتاح فاز یکم مجتمع فولاد در بافت کرمان، با نشاط اعلام کردند «افتخار ما در این است که فناوران و جوانان دانشمند ایرانی رتبه جهانی ایران عزیز در تولید فولاد را در این شرایط سخت از مرتبه سیزدهم به رتبه دهم رسانده و در این مسیر ما توانستهایم کشورهای صنعتی فرانسه و ایتالیا را در این تولید استراتژیک پشت سر بگذاریم و دو پله در این هماوردی فنی/ اقتصادی ترقی کنیم.»
ایشان به درستی دلیل این دستاورد ملی را نرخ رشد صنعت فولادسازی ایران که دوبرابر نرخ رشد جهانی (شش درصد ایران، در حدود 3 درصد جهان) است، دانستند.
آن روز، در مراسم حضور و در این شادی ملی مشارکت فعال داشتم. اما فراتر از آن شاید بهعنوان استاد اقتصاد انرژی نخستین مسئولی بودم که در دهه 1360 استفاده از روش احیای مستقیم (گازی) در تولید فولاد را در مقابل مدل روسی کوره بلند (زغالسنگ) مطرح کردم.
خدای را شکر در آن سالها بتدریج در یافتن و اجرای این روش وفاق ملی حول نظریه احیای مستقیم بهدست آمد. هرچند که برخی برای توجیه روش روسی مخالف ما بودند. اما در مجلس هم بویژه در کمیسیون صنایع رأیسازی خوبی شد که در رأس دستیابی به این مزیت نسبی آقای مهندس محلوجی بود و ایشان هم در مسیر وزارت در دولت آقای هاشمی قرار گرفت.
تز بنده برای دستیابی به احیای مستقیم جزئی از نظریهام برای ایجاد «گاز آباد»های گوناگون در سراسر کشور بود. گاز آبادها باید برای ایران فلزات، سیمان، شیشه، پتروشیمی و عزت ملی فراهم میکردند که در این صنایع ابتدا خودکفا و سپس صادرکننده با قیمتهای رقابتی شویم و از خام فروشی برهیم.
بهجای مصرف بیرویه و غیر اقتصادی، گاز ماده اولیه صنایع، برای ایجاد ثروت ملی و اشتغال با تکنولوژی بالا شود. البته مافیای واردات ذغال کک و تصمیم سازانی که مطمئن هستم حتی یک مقاله در مورد تکنولوژیها و صنایع گازبر نخوانده بودند، آن زمان حاضر به همفکری و همکاری نبودند.
اما در نهایت در بدو تشکیل دولت زنده یاد هاشمی رفسنجانی جناب محلوجی مأمور وزارت معادن و فلزات شد. ایشان هم مرا مأمور همکاری با آقای محلوجی کرد و حضوراً گفت: «این همه درباره گاز آباد حرف میزدید، حالا با ایشان همکاری کنید و برای نخستین گام مجتمع عظیم فولاد گازی مبارکه را راه بیندازید.»
طی مذاکراتی که با شرکت عظیم فولادسازی ژاپنی کوبه استیل انجام شد، لیسانسهای این تکنولوژی را نه برای یک شرکت بلکه برای کشور خریداری کردیم. در نهایت نام گیرنده لیسانس بهجای شرکت فولادمبارکه، شرکت بینالمللی مهندسی ایران (ایران تک) شد. شرکت ایران تک هم متعلق به شرکت فولاد بود و هدف لیسانس ملی را بهتر میتوانست عملی کند، چنانکه تا به حال برای چندین پروژه در نقاط مختلف کشور کار کرده است.
رتبهای که در روزهای اخیر ریاست جمهوری در فولاد بافت به آن افتخار کردند، یادگار خوبی است که عزیزان فعال در صنعت فولاد و شرکت مهندسی (ایرانتک) برای ایران عزیز رقم زدهاند. شکر خدای را و سپاس از فعالان صنعت فولاد، معادن، آهن و برق کشور که گازآبادهای فولادی را ساخته و میسازند.
اما دستاورد مهم دیگر فیشر و تراپش دو دانشمند آلمانی که در دهه 1930 میلادی که تولید فولاد گازی، بهنام احیای مستقیم نتیجه کار آن دو بود، بهکارگیری گاز احیاء در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است که در این صنایع بهطور کامل از امکانات آن برای کشور استفاده نشده است.
سالها است که با دوستان در وزارت و شرکت نفت گفتوگو میکنم که منافع ملی ایجاب میکند، حداقل بهجای هدر سوزی گاز (Flaring) اجازه دهید این گازها به برق و GTL تبدیل شود، ولی به طور جدی به این هدف ملی عمل نمیشود. از این طریق بهترین نعمت خدادادی را دود هوا میکنند که از کل گازی که در صنعت احیای مستقیم فولاد مصرف میشود، بیشتر است. اما باید برای این وضعیت ضد ملی نیز اقدام کرد تا بیجهت با منافع ملی عناد نشود.