كانون فراگير انجمنهاي صنفي تلاش يكساله تشكلها و دولت براي دستيابي به اجماع و توافق است.
دستورالعمل نحوه تشكيل و فعاليت انجمنهاي صنفي پديدآورندگان آثار فرهنگي، هنري و رسانهاي در هيات دولت تصويب شد. اين دستورالعمل حاصل تلاش بيش از يك سال و همكاري مجدانه 14 تشكل هنري و وزارتخانههاي فرهنگ و ارشاد اسلامي و تعاون، كار و رفاه اجتماعي است.
نهايي شدن سازوكار كانون فراگير انجمنهاي صنفي در دولت به معناي آن است كه با درخواست حداقل 200 نفر از اعضاي يك حرفه هنري از سراسر كشور ميتوان انجمن صنفي تاسيس كرد؛ انجمنهايي كه مشابه يكديگر هستند در كنار هم ميتوانند كانون انجمن صنفي تشكيل داده و درنهايت با حداقل تشكيل 6 كانون، آنها ميتوانند كانون فراگير انجمنهاي صنفي را تاسيس كنند.
واقعيت اين است كه اين ساختار به تنهايي يك الگوي كمنظير از همكاري نهادهاي مدني و دستگاههاي دولتي براي تامين حقوق اصحاب فرهنگ و هنر است. پيش از اين در جلسهاي كه با حضور پديدآورندگان آثار هنري برگزار شده بود تاكيد كرده بودم دولت در برابر هنرمندان از پنبه نرمتر است. باور من اين است هنرمندان نيروهاي مولد اين جامعه هستند كه بايد حمايت شوند.
بايد هر تشكلي را كه در چارچوب قانون آمد و عرضاندام كرد با تمام وجود تكريم و تحسين كنيم. حمايت از حقوق هنرمندان و پديدآورندگان آثار فرهنگي-هنري تعهد دولت تدبير به جامعه هنرمندان بود كه با مصوبه ديروز بخشي از اين تعهد اجرايي شد كه مايه خوشحالي است.
اجرايي شدن اين دستورالعمل از سه جنبه قابل تامل و توجه است. در ادامه اين يادداشت تلاش ميشود هر كدام از اين سه وجه مورد بررسي قرار گيرد.
به عنوان مهمترين موضوع، بايد اشاره كرد كه تشكيل انجمنهاي صنفي درخواست سالهاي طولاني هنرمندان و تشكلهاي هنري بوده است. سابقه تلاش آنان براي ايجاد يك سازمان صنفي به پيش از انقلاب اسلامي بازميگردد، بنابراين پس از دههها تلاش براي دستيابي به يك سازمان صنفي، هنرمندان بالاخره به اين خواسته ديرين خود دست يافتند.
تقريبا هيچ هنرمندي نيست كه در زمان صحبت از مسائل خود از ابهام جايگاه شغلي، عدم توجه دولت به موضوع فرهنگ و هنر و مشكلاتي شامل بازنشستگي، بيمه و فقر صحبت نكند. مهمترين مساله اكثر هنرمندان اين بود كه براي ساليان متمادي هويت شغلي آنان نامعلوم بوده است، براي مثال مشخص نبود كه خطاطي يك شغل است؟ اين موضوع پيامدهاي متعددي براي آنان داشته است كه بيمه و بازنشستگي مهمترين آنها بوده است.
امروز با تصويب اين آييننامه، فعاليت هنرمندان به طور رسمي به عنوان شغل تعريف شد و به تبع آن هنرمندان مشمول مقررات قانون كار بوده و ميتوانند از مزاياي آن استفاده كنند.
قابل ذكر است يكي از مسائل عمده سياستگذاري در ايران همواره اين بوده است كه عدم تشكليابي تمام گروههاي ذينفع منجر به ناديده گرفته شدن منافع برخي از ذينفعان ميشده است.
به طور تاريخي سهجانبهگرايي راهبرد اصلي وزارت تعاون بوده است و حالا با تشكليابي هنرمندان امكان پيگيري مطالبات هنرمندان در بخش فرهنگ و هنر نيز ميسر شده است. در واقع ميتوان اميدوار بود كه از اين پس نقش هنرمندان در سياستگذاري فرهنگي كشور نيز ارتقا يابد.
دوم اينكه جدا از تاثير تشكيل اين كانون بر ميدان فرهنگ و هنر، فرآيند دستيابي به اين توافق نيز آموزههاي بسياري براي سياستگذاران دارد. هميشه اين انتقاد وجود داشته است كه سياستها، قوانين و برنامههاي دولتي تناسبي با نيازهاي واقعي ذينفعان نداشته و دولت لباسي ميدوخته كه اندازه تن بهرهور نهايي نبود. اما اين تصويبنامه نه يك برنامه دولتي بلكه ناشي از توافقي جامع بين تشكلهاي هنري و دولت بوده است.
اين شيوه از سياستگذاري روشي مغفول در نظام سياستگذاري ايران است. اين در حالي است كه اكثر سياستگذاران در ايران شايد از مشاوره گروههاي ذينفع بهره گيرند، اما معمول نيست فرآيند كار را به اين گروهها بسپارند. بهترين نام براي اين نوع سياستگذاري براساس متون نظري «سياستگذاري باز» است. اين رهيافتها به سياستگذاران نشان ميدهد كه با جدي شدن نقش دموكراسي در اعمال حكمراني از يكطرف و پيچيدگيهاي جهان مدرن از طرف ديگر امكان حكمراني بسته و مشاركتناپذير وجود نداشته و لازمه دستيابي به يك سياست مورد پذيرش و قابل اجرا مشاركت تمام ذينفعان و استفاده از ظرفيتهاي آنان است.
كانون فراگير انجمنهاي صنفي تلاش يكساله تشكلها و دولت براي دستيابي به اجماع و توافق است. اين تجربه مزاياي عيني سياستگذاري باز را به ما نشان ميدهد. محصولي تكامليافته، حمايت ذينفعان، تقويت سرمايه اجتماعي و رضايت بهرهوران نهايي نتايج حاضر تلاشهاي وزارتخانههاي ارشاد و تعاون به همراه تشكلهاي هنري است. براساس همين نتايج سياستگذاران و پژوهشگران حوزه سياستگذاري بايد به ترويج اين الگوي موفق بپردازند.
درنهايت بايد اشاره كرد كه تشكليابي هنرمندان امكان تعامل سازنده با آنان را مهيا ميكند. اگرچه اين ترس تاريخي در ميان سازمانهاي امنيتي وجود داشته است كه تشكليابي مردم به صورت عام و نيروهاي كار و به طور خاص ميتواند خطراتي به همراه داشته باشد، اما واقعيت آن است كه با سازمان يافتن اقشار مختلف امكان تعامل و مذاكره با آنان فراهم خواهد شد. ميتوان انتظار داشت در طول يك تا دو سال آينده كانون فراگير انجمنهاي صنفي هنرمندان شكل گرفته و باشد و پس از آن دولت ميتواند به صورت نظاممند با اين كانون به عنوان نماينده هنرمندان وارد گفتوگو شود؛ موضوعي كه تا پيش از اين به هيچوجه ممكن نبوده يا حداقل بسيار سخت بود.
سياستگذاران بايد اين موضوع را درك كنند كه نظام مردمسالارانه محدود به انتخابات يا حتي پاسخگو نگه داشتن سياستگذاران نميشود، بلكه شنيده شدن صداي گروهها و اقشار مختلف و مشاركت آنان در فرآيند سياستگذاري نيز ركن دموكراسي است. بديهي است كه مشاركت افراد جامعه در اين فرآيند منوط به شكلگيري سازمانهاي مختلف جامعه مدني و نمايندگي افراد توسط اين سازمانها است، بنابراين هر چه بر تعداد و قدرت اين تشكلها افزوده شود، پايههاي مردمسالاري جمهوري اسلامي ايران نيز تقويت خواهد شد، بنابراين هر چه بر تعداد و قدرت اين تشكلها افزوده شود، پايههاي مردمسالاري جمهوري اسلامي ايران نيز تقويت خواهد شد.