توسعه صادرات ایجاب میکند ما تنش با کشورها را به حداقل برسانیم و زمینه تعاملات اقتصادی را ایجاد کنیم.
سیاست خارجی یکی از حساسترین وجوه سیاست است که با امنیت ملی و بقای کشور و ملت ارتباط دارد و از مهمترین ضرورتهای آن پیگیری نگاهی مبتنی بر تعامل با همه کشورها و توسعه اقتصادی است. در تبیین این ضرورت ذکر چند نکته الزامی است؛
وابستگی اقتصادی از وابستگی متقابل متمایز است. کشورها در وابستگی به نحوی به یکدیگر نیازمند هستند و این نوعی وابستگی منفی و سلبی به شمار میآید؛ یعنی نوعی که در آن منافع ملی یک کشور توسط سایر کشورها تعریف و تعیین میشود اما در وابستگی متقابل همه کشورها به نحوی به یکدیگر نیازمند هستند. در واقع منافع و اهداف ملی و اقتصادی توسط خود کشور تعریف میشود اما با توجه به وابستگی مثبتی که بین همه کشورها وجود دارد این منافع و اهداف در تعامل با دیگران بر اساس منافع مشترک تعقیب و تأمین میشود بنابراین در شرایط وابستگی متقابل همه کشورها ضرورتاً باید با هم تعامل داشته باشند.
بخش مهمی از منافع و اهداف ملی در سیاست خارجی، منافع اقتصادی و رفاهی است و یکی از اهداف سیاست خارجی تأمین رفاه و توسعه اقتصادی برای کشور است بنابراین این هم ایجاب میکند کشور برای تأمین منافع و اهداف ملیاش از جمله منافع اقتصادی و رفاهی با سایر کشورها تعامل داشته باشد این دو دسته از دلایلی است که به صورت عمومی مطرح است اما در رابطه با ایران دلایل دیگری میتوان ذکر کرد که تعامل همهجانبه از جمله تعامل اقتصادی با سایر کشورها را یک امر ضروری میسازد. عناصر و ویژگیهای سیاست جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که تعامل با سایر کشورها را اجتناب ناپذیر میسازد.
چهار عنصر هویتی ایران یک سیاست خارجی تعاملی را ایجاب میکند. یک؛ مسأله دین اسلام است که به عنوان ایدئولوژی مشروعیت بخش برای نظام سیاسی ایران مطرح است و تعامل با سایر کشورها را ضروری میکند. دوم؛ خود ماهیت انقلابی انقلاب اسلامی است. انقلاب ایران یک انقلاب فراملی است بنابراین این وجه هم یک سیاست خارجی فعال تعاملی را ایجاب میکند.
سوم؛ فرهنگ ایرانی است که آن هم یک فرهنگ فراملی است که مستلزم تعامل است. عنصر چهارم این است که موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران، آن را یک کشور با مختصات بینالمللی تعریف کرده است که این ویژگیها ایجاب میکند با سایر کشورها در تعامل باشد، به عنوان مثال ایران به لحاظ ژئواکونومیک در یک چهارراه یا بیضی انرژی قرار گرفته که شمال و جنوب، تولیدکننده انرژی و شرق و غرب مصرف کننده انرژی هستند بنابراین موقعیت یادشده این الزام را ایجاد میکند که ایران با سایر کشورها تعامل فعال داشته باشد به نحوی که اگر فعال نباشد، مجبور است به صورت انفعالی به کنش سایر کشورها عکسالعمل نشان دهد.
نکته دیگر آنکه بر اساس سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و همچنین چشمانداز 20 ساله الگوی توسعه اقتصادی ایران درونزای برونگراست. به بیان دیگر الگوی توسعه ایران الگوی توسعه صادرات است. اگر ما چنین سیاستی را بپذیریم، بدون داشتن تعامل با سایر کشورها نمیتوان توسعه صادرات داشت. همچنین الگوی توسعه اقتصادی مستلزم دسترسی و استفاده از سرمایه و فناوری و بازار جهانی است.
کشور برای یک الگوی صادراتی نیاز دارد به سرمایه بینالمللی و فناوری جهانی دسترسی داشته باشد. بدیهی است که این دستیابی بدون تعامل امکانپذیر نیست. جمهوری اسلامی با توجه به مدل توسعهای که اشاره شد نیازمند دیپلماسی اقتصادی کنشمند و فعال است به گونهای که سیاست خارجی در خدمت توسعه ملی باشد. بندهای 10، 11 و 12 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به صورت مصرح به این موارد اشاره کرده است. علاوه بر اینها در یک سیاست خارجی تعاملی که درصدد تأمین منافع اقتصادی و توسعه اقتصادی است، تنشزدایی یک ضرورت است.
توسعه صادرات ایجاب میکند ما تنش با کشورها را به حداقل برسانیم و زمینه تعاملات اقتصادی را ایجاد کنیم. اعتمادسازی متقابل و همزیستی مسالمتآمیز بر اساس احترام متقابل و به رسمیت شناختن منافع مشروع ایران و نهایتاً مدیریت منازعات و بحران هم از جمله گزارههایی است که باید دراین رویکرد مورد توجه قرار داد.
دولت آقای روحانی در شرایطی که پیگیری یک رویکرد تقابلی در عرصه بینالمللی هزینههای زیادی را به کشور تحمیل کرده بود، رویکرد تعاملی را در پیش گرفت. در چند سال اخیر یک تعامل اقتصادی متوازن و متعادل با همه مناطق جهان بویژه همسایگان در پیش گرفته شده و تلاش شده که سیاست خارجی ما به یک حوزه خاص محدود نشود؛ به عنوان مثال در عین حال که با اروپا ارتباط وجود دارد با شرق هم ارتباط مستمر وجود دارد، یا توسعه روابط با کشورهای پیرامونی آسیای مرکزی و قفقاز و آفریقایی به طور متعادل برقرار شده است.
نشانه همکاری و تعامل جدی جمهوری اسلامی در دولت آقای روحانی با جهان خارج بخوبی دیده میشود. بخشی از رویکردهای انزوا طلبانهای که در برههای از گذشته وجود داشته اینک تغییر کرده است و سیاست خارجی به بلوغی رسیده که میتوان زیر سایه آن ضمن حفظ استقلال و تأمین منافع با کشورهای دیگر رابطه داشت.
این رویکرد اگرچه ممکن است به دلیل سیاست تقابلی برخی بازیگران همواره به نتیجه مطلوب نرسد اما بدیهی است که در شرایط وابستگی متقابل که کشورها به نحوی به یکدیگر نیازمند هستند و جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست، اتخاذ یک سیاست مسالمت آمیز و تعاملی یک انتخاب ضروری است که برای تأمین منافع ملی چارهای جز بهرهگیری از آن وجود ندارد.