هنرمند میتواند در راستای فرهنگ و هنر مبارزه گام بردارد. البته نه به این معنا که اسلحه بردارد و جنگافزار به دست بگیرد. مبارز بودن یعنی جانب مظلومان، طبقه یا ملت تحت ستم گرفته شود؛ ملتی که تحت اجحاف و ستم یا مورد تبعیض و ظلم قرار گرفته است.
سیاست همیشه توانسته با بسیج نیروهای نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قدرت بیشتری نسبت به فرهنگ و هنر داشته باشد. ذات سیاست تهاجم و یورش و تسخیر سرزمینهای دیگر و مردمان دیگر است؛ درحالی که فرهنگ همواره دربردارنده روشى انسانى با پیام صلح، آشتی، اندیشه و دوستى براى دیگران است. ما اساساً فرهنگ مهاجم نداریم. از این نظر هرگاه سیاست دست به هجوم و نبرد و تجاوز میزند، فرهنگ و هنر نباید جانب انفعال در پیش بگیرد، بیتفاوت بماند و سکوت پیشه کند؛ چراکه تصمیمی غیرقابل بخشش است. به گفته آلبرکامو در هر شرایط دو چیز را نباید فراموش کرد، آن هم نه بخاطر ارزشهای انسانی، بلکه به دلیل شرافت شغلی: نخست آنچه را که آموختهایم و نباید انکارش کنیم؛ دوم اینکه در برابر هر گونه سرکوب و ستمگری ساکت نمانیم. این دو تعهد از بارزترین وظایف و ویژگىهاى فرهنگ و هنر راستین در طول تاریخ، بخصوص در قرن بیستم بودهاند. به این دلیل که از طریق روابط پویاى اجتماعى و ارتباطات نوین یک نوع آگاهى و همبستگی جهانی ساختهاند و فرهنگ و هنر را به نوعى بیداری و بسیج رساندهاند.
هنرمند میتواند در راستای فرهنگ و هنر مبارزه گام بردارد. البته نه به این معنا که اسلحه بردارد و جنگافزار به دست بگیرد. مبارز بودن یعنی جانب مظلومان، طبقه یا ملت تحت ستم گرفته شود؛ ملتی که تحت اجحاف و ستم یا مورد تبعیض و ظلم قرار گرفته است. بهترین آثار هنری دنیا آثاریاند که خود را با مردم و آرمان و زندگانى و فرهنگ مردم همراه کردهاند. با کمی دقت متوجه خواهید شد فرهنگ فاشیسم عملاً راه به جایى نبرد و عقیم ماند. اما در مقابلش هزاران اثر درخشان خلق شد تا زشتیهای فرهنگ فاشیسم و سیاستهای ظالمانه آن را افشا کند. در حال حاضر هم سرنوشت فرهنگ و هنر جهان بر همین منوال است. اما فرهنگ و هنر زمانی زنده است که در کنار مردم و آرمانها و رنج و شادی آنها قرار بگیرد.
توجیه جنایات با زبان هنر ممکن نیست. مگر در مورد حمله و کشتار و ویرانى مغول در ایران کسى توانست اثرى خلق کند یا از جنایات آنها دفاع کند؟ آیا مغولها توانستند فرهنگ ایران را از بین ببرند؟ طبق آمار در 800 سال پیش مغول در ایران 6 میلیون جمعیت شهری را نابود کرد. اما با نیروی فرهنگ، هنر و اندیشه، این ملت و این مردم یک بار دیگر توانستند در برابر این تهاجم فیزیکی، عریان، خشن و بیسابقه دوباره سر پا بایستند و خود را از نو بسازند. البته پیش از این هم شکست بارها اتفاق افتاده بود. هدفم از این بحث و مثالها این است که بگویم ما باید فرهنگ و هنری را پیدا کنیم و بپرورانیم و بیافرینیم که بتواند در راستای اهداف و سرنوشت مردم و سعادت این جهان و آرامش آنها پیش برود؛ این امر ممکن نیست مگر اینکه توانا و مصمم و دانا و با حربه هنر و فرهنگى ممتاز و متعهد، رویدرروی مهاجمان دیوانه، آدمکش و جنایتکار بایستیم.
کیهان کلهر با لغو کنسرت خود در استانبول و در اعتراض به عملیات نظامی ارتش ترکیه در شمال سوریه بهترین تصمیم را گرفت. البته پیش از او مشابه این تصمیم از سوی دیگران گرفته شده است. به هر حال آنچه تأثیرات منفى سیاست را از بین میبرد، بیرون کردن نفرت است از دل و جان؛ بازسازی اخلاق، روان و عاطفه تا انسانها به مراتب قویتر و نیرومندتر از پیش به زندگانى و امید و شادى بازگردند. هنرمند نیز در این کشاکش و نبرد بىامان همواره مسئول است. و بر اوست تا در مقابل این قدرقدرتها و سیاستها بایستد تا افکار و روشهای غیربشری آنها را افشا کند؛ تا دستاوردهایش تبدیل به یک نیروی خلاق و یک امید بزرگ براى مردم شود. تاریخ نشان داده این سیاستهای تهاجمى، تجاوزکارانه و غلط هیچگاه ماندگار نبودهاند. هیچ قدرتی تا به امروز ماندگار نبوده و نیست و این مردمند که با اندیشه معنویت و عقاید خود همچنان ماندگار ماندهاند و به زندگانی خود ادامه دادهاند تا جهان و آینده را از آن خود کنند.
*کارگردان و بازیگر
انتهای پیام/*