هماینک قواعد جنگ یمن تغییر کرده است. مقاومت یمن در جنگافزار به توازن نسبی رسیده و این در حالی است که در ابعاد نیروی انسانی ـ رزمنده ـ دست برتر دارد.
خبر عملیات «نصر من الله» که روز شنبه ششم مهر ماه به طور رسمی به رسانهها راه یافت، یک رشته از عملیاتی بود که از اواخر اردیبهشت ماه با حمله به مخازن نفتی در منطقه ساحلی «ینبوع» شروع شده بود و این میانه یک رشته عملیاتی است که تا رسیدن به مقصدی که یمنیها برای آن در نظر گرفتهاند، ادامه مییابد. آنچه در فاصله 24 اردیبهشت ماه تا ششم مهر ماه روی داده است، لزوماً مهمترین بخش از طراحی عملیاتی فرماندهی جنگ یمن نیست کما اینکه روند اشدادی این رشته عملیاتها نشان میدهد علیالاصول بخشهای مهمتری هم در راه است. در عین حال سنگینی عملیات اخیر که در فاصله کمی از عملیات بسیار حساس 23 شهریور علیه دو منطقه حساس بقیق و خریص روی داد، سیستم سیاسی و نظامی مترفین سعودی را در شوک کامل قرار داده و قدرت سخن گفتن را از آنان سلب کرده است. در این فاصله تجزیه و تحلیلهای زیادی درباره آینده منطقه صورت گرفته است و جالب این است که در کشاکش این تحلیلها یک روزنامه آمریکایی از تعطیل شدن فعالیت 15 ساله فرماندهی نظامی هوایی آمریکا در «العدید قطر» و انتقال تجهیزات و افراد آن به یکی از ایالات آمریکا خبر داده است! در این خصوص نکات مهمی وجود دارد:
1ـ «مقاومت یمن» تا پایان سال 2018 یعنی در طول 45 ماه جنگ، براساس نظریه «محدود نگه داشتن دامنه جنگ» فعالیت میکرد. گمان آن این بود که گسترش میدان جنگ از یکسو سبب پراکنده شدن انرژی آن شده و از سوی دیگر به تشدید حملات بیرحمانه «ائتلاف غربی ـ عربی» علیه تودههای مردم یمن منجر میشود. لذا در این دوران، مقاومت یمن اگرچه گاهی به صورت سمبلیک به بعضی از مناطق عربستان از جمله پایتخت حمله میکرد اما در عمل عملیات برونمرزی آن به یک شعاع 10 تا 15 کیلومتری محدود میشد. با گذشت زمان کمنتیجه بودن این راهبرد برای آنان به اثبات رسید چرا که عربستان و امارات در این دوران دایره بمبارانهای هوایی و حتی تهاجمات زمینی خود را گسترش میدادند و دائماً بر تعداد قربانیان یمنی در بازارها، خانهها، بیمارستانها، مدارس، کوچهها و خیابانها میافزودند. از سوی دیگر گسترش دامنه درگیری با انصارالله در استانهای جوف، مأرب و حدیده، عملاً توان زیادی از مقاومت یمن میگرفت و به نیروی رزمی بیشتری نیاز بود. عملیات بازپسگیری بندر استراتژیک الحدیده توسط ائتلاف سعودی که از اوائل سال 1397 آغاز شد و در آذر ماه این سال به اوج خود رسید و در نهایت به «توافق استکهلم» منجر شد، جمعبندی عملیاتی مقاومت یمن را تغییر داد و این در حالی بود که به خصوص طی سالهای 96 و 97، جنگافزارهای انصارالله در دو بخش موشکی و پهپادی به پیشرفتهای شگفتانگیزی رسیده و تا حدودی هم موازنه تسلیحاتی برقرار شده بود. انصارالله در پایان استراتژی عملیاتی «محدود نگه داشتن دایره جنگ» ناگزیر به مصالحه درباره حدیده شد و حال آنکه کاملاً واضح بود که توافق ـ آذر 97ـ استکهلم از سوی عربستان و امارات اجرایی نمیشود و تا حدی به تثبیت متجاوزین در بخش مهمی از سواحل یمنی دریای سرخ هم میانجامد. بر این اساس وقتی هیئت انصارالله عملاً با دستان خالی از استکهلم به صنعا بازگشت، مقاومت یمن به جمعبندی تازهای از جنگ رسید و خود را برای جنگی جدید آماده کرد. پنج ماه زمان نیاز بود تا جنگ جدید یمنیها آغاز گردد و در این زمان مقاومت یمن شبانهروز سرگرم به پایان رساندن پروژههای تسلیحاتی خود بود و توانست سه نوع موشک جدید بالستیک ـ یعنی موشکهای برد بلند با سر جنگی سنگین ـ را آزمایش کند و سرعت عمل و زمان پرواز پهپادهای تهاجمی خود را نیز به چند برابر افزایش دهد و این در حالی بود که ائتلاف متجاوز امارات و عربستان سرخوش از پیروزی بادآورده در بخشهایی از سواحل الحدیده، سرگرم باز کردن جبهههای جدیدی در شمال و غرب استانهای حجه و صعده بودند و در نهایت توانستند رخنهای در حجه پدید آورند. نقشه آنان این بود که اشغال سواحل که تا راستههای شهر حدیده رسیده بود را تا آخرین نقطه ساحلی یمن یعنی سواحل استان حجه امتداد داده و مقاومت یمن را از خطوط پشتیبانی دریایی خود محروم گرداند.
2ـ اولین عملیات نظامی در چارچوب راهبرد «کشاندن جنگ به درون خانه دشمن» در روز 24 اردیبهشت ماه 98 به اجرا گذاشته شد. حمله پهپادهای تهاجمی به دو مخزن بسیار گسترده نفتی در «الدوادمی» و «عفیف» در منطقه ینبوع عربستان، یک اتفاق استراتژیک بود چرا که لازمه این عملیات غافلگیری توأمان سعودیها و آمریکاییها علیرغم برخورداری از انواعی از سامانههای دفاعی و اطلاعاتی بود و علاوه بر آن پهپادها برای اینکه بتوانند به نقاط هدف آسیب جدی بزنند نیازمند حمل حجم زیاد بمبهایی بودند که عبور آنها از یک مسیر 850 کیلومتری را بسیار دشوار میکرد. اما این اتفاق افتاد و توانست در کار صادرات نفت سعودی اختلال جدی به وجود آورد همزمان با این رخداد، امارات وضع مشابهی در بندرگاه صادراتی فجیره واقع در دریای عمان تجربه کرد و به فاصله کوتاهی درگیری با نفتکشها در آبهای خلیج فارس هم شروع شد و سبب بهت جهانیان گردید. عملیات مقاومت علیه ینبوع نشان داد، سیستم پدافندی و اطلاعاتی آمریکا و رژیمهای عرب وابسته به آنها دارای حفرههای زیادی هستند که میتوان از آنها عبور کرد. مقاومت یمن، دومین عملیات مهم خود را 26 مرداد ماه گذشته با بهرهگیری از 10 پهپاد تهاجمی علیه منطقه نفتی الشیبه واقع در استان الشرقیه و در 10 کیلومتری مرز امارات انجام داد که لازمه آن عبور این پهپادها از 1300 کیلومتر خاک عربستان بود. عملیات الشیبه به جهت حجم خسارتی که به تأسیسات سعودی وارد کرد، از عملیات علیه تأسیسات بندر ینبوع در غرب عربستان مهمتر بود.
در عین حال در همین دوران، مقاومت یمن به شدت سرگرم «بزرگترین عملیات زمینی» خود علیه خاک دشمن بود و این کار را به صورت فنی و چراغ خاموش دنبال میکرد به گونهای که علیرغم طی یک دوره 4 تا 5 ماهه، دشمن متوجه این موضوع نشد. در این میان، عملیات بسیار پیچیده و محیرالعقول 23 شهریور علیه مهمترین تأسیسات آرامکو در استان الشرقیه به اجرا گذاشته شد. حمله 10 پهپاد مهاجم یمنی که مسیر 1050 کیلومتر را طی کرده بودند، سبب شد بیش از نیمی از صادرات نفت سعودی برای یک دوره سه تا شش ماهه متوقف شود و پس از سالها اولین شوک نفتی دنیا روی دهد. مقاومت یمن در جریان حمله به تأسیسات «بقیق» و «خریص» دستکم 100 میلیارد دلار به رژیم متکبر سعودی خسارت وارد و آن را با انواعی از مسایل مواجه کرد. اهمیت این اقدام مقاومت یمن ـ انصارالله و کمیتههای مردمی ـ در آن حد بود که علیرغم گذشت 18 روز، هنوز در کانون اخبار رسانهها و محافل سیاسی جهان قرار دارد.
3ـ هنوز دنیا از شوک سنگین حمله پهپادهای مقاومت یمن به دو تأسیسات بسیار مهم نفتی سعودی خارج نشده بود که یمنیها از شگفتی دیگری خبر دادند؛ مقاومت یمن بخش اول یک سلسله عملیات تحت عنوان و رمز «نصر من الله» به اجرا گذاشت. عملیات «شهید ابوعبدالله حیدر» مرحله اول سلسله عملیات نصر من الله بود که طی آن 350 و در ادامه 600 کیلومتر مربع از خاک سعودی در استان پهناور نجران را به تصرف مقاومت یمن درآورد و به پنج کیلومتری مرکز استان رساند. سه تیپ سعودی تحت عناوین «لواء توحید»، «لواء وحده» و «لواء فاروق» به فرماندهی عالی سرلشکر «رداد الهاشمی» از این منطقه محافظت میکردند. انصارالله یمن کمی از جنوب نجران که فرمانداری «کتا» واقع شده است و از مدتها پیش در تصرف مقاومت یمن قرار داشته، عقب مینشیند. نیروهای تحت فرمان رداد الهاشمی از این منطقه که گمان کرده بودند، انصارالله آمادگی رزم ندارد، فرصت را مغتنم شمرده و به جنوب استان گسیل میشوند در این زمان انصارالله در دو خط عملیاتی در شمال غرب و شمال شرق این منطقه دست به عملیات زده و عملاً این سه تیپ را به محاصره کامل خود در میآورد و با سه یگان موشکی، پهپادی و عملیات زمینی به سرعت بر این نیروها سیطره مییابد به گونهای که در همان ساعات اولیه هر سه تیپ متلاشی میشوند. در نتیجه چهار گردان به استعداد حدود 3000 نفر به اسارت درمیآیند که یک گردان از آنان نیروهای افسر و درجهدار ارتش سعودی هستند و دو گردان دیگر، نیروهای مزدور یمنی و غیریمنی وابسته به منصور هادی بودهاند که با بهای کم به استخدام ارتش سعودی درآمده بودند. تعداد کشتهها و زخمیهای این مرحله از عملیات دستکم 500 نفر بوده و تجهیزات بسیاری شامل 250 خودروی تویوتا و چندین تانک پیشرفته آبرامز به تصرف این نیروها در میآید.
4ـ همانطور که اشاره شد، هماینک قواعد جنگ یمن تغییر کرده است. مقاومت یمن در جنگافزار به توازن نسبی رسیده و این در حالی است که در ابعاد نیروی انسانی ـ رزمنده ـ دست برتر دارد. ترکیب سه نوع رزم در جریان مرحله اول، دوم و سوم عملیات نصر من الله، نشان داد مقاومت یمن بهطور کامل به فنون جنگ و مدیریت میدانهای بزرگ رزم احاطه پیدا کرده است. وقتی یمنیها یک چنین عملیات بزرگ را در خاک دشمن و در زیر حدود 300 حمله هوایی به نتیجه میرسانند و میتوانند چندین ماه نیات عملیاتی خود را پنهان نمایند و از نیروهای خود به گونهای محافظت نمایند که در چند هفته عملیات نصر من الله، به تعداد انگشتهای دست شهید ندهند، سطح عملیاتی و برتری عملیاتی آنان به اثبات میرسد و این میتواند بیش از خود عملیاتهای نجران و بقیق برای سعودیها و آمریکاییها رعبانگیز باشد. سعودی باید بداند که این مقاومت یمن از بعد نیروی انسانی، اراده و تسلیحات بسیار توانمندتر از روزی است که جنگ علیه او را در ششم فروردین 94 آغاز کرد.
5ـ اقدام آمریکاییها در جابهجایی پایگاه هوایی العدید در بحبوحه اعلام این دو عملیات سنگین بسیار عجیب و بهتآور است. اینکه آمریکاییها احساس ناامنی کرده و در یک اقدام منطقی و پیشگیرانه به تعطیلی پایگاهی که در نزدیکی منطقه درگیری است مبادرت ورزند، عجیب نیست اما اینکه آمریکاییها در شرایطی که سعودیها و اماراتیها شدیداً به روحیه نیاز دارند، با این سرعت مهمترین پایگاه هوایی خود را تعطیل کرده و همه نیروها و تجهیزات آن را به ایالتی در آمریکا منتقل کردهاند، عجیب است. یادمان نرفته است که در اردیبهشت ماه و در بحبوحه بحث از به حداکثر رساندن فشار علیه ایران، آمریکاییها با اعزام بمبافکن بی 52 به این پایگاه، وانمود کردند که نه تنها هراسی از درگیری ندارند بلکه خود را برای آن آماده هم میکنند. البته این هواپیماها با همان سرعتی که اردیبهشت ماه 98 آمده بودند، نیمه مرداد بدون سر و صدا از این پایگاه بازگشتند! این واقعیت صحنهای است که ما با آن مواجه هستیم. در موازنه نظامی منطقه، آنکه از دیگری به شدت هراس دارد و با کمترین علامتی میدان را ترک میکند، آمریکاست. واقعاً این بلاهت است که بعضی میگویند مذاکرات دو یا چند نفره است که سایه جنگ را از کشوری دور میکند.
انتهای پیام/*