به جای آسایشگاههای سالمندان، مجموعههایی را برای سالمندان ایجاد کنیم تا در کنار همسالان خود روز را بگذرانند و شب هنگام نیز در کنار خانوادههایشان زندگی کنند. آتیه مطلوب برای اغلب سالمندان این سرزمین در آسایشگاههای سالمندان رقم نخواهد خورد.
تغییر هرم جمعیتی در کشورهای در حال توسعه با توجه به افزایش امید به زندگی و کاهش مرگ و میرها و نیز مراقبتهایی که انجام میشود و ارتقا مییابد، به افزایش جمعیت سالمند منجر میشود.
جمعیت ایران درحال پیر شدن است. کاهش فرزندآوری از یک سو و افزایش امید به زندگی از سوی دیگر، جمعیت ما را به سمت سالمندی سوق میدهد. جمعیت زنان سالخورده نیز از مردان سالخورده درحال پیشی گرفتن است. در کشورهای درحال توسعه با توجه به مراقبتهای ویژه در نظام سلامت برای گروههای آسیب پذیر نظیر زنان و کودکان، سلامت مردان به نوعی مغفول واقع شده است.
به دنبال روند رو به رشد جمعیت سالمندی در کشور، جمعیت سالمندان ایران در آیندهای نزدیک به بالای ۱۶ درصد و سرانجام ظرف 30 سال آینده به بیش از ۳۰ درصد خواهد رسید. در این اثنا سؤال اصلی اینجاست که حاکمیت، دولت و ما به عنوان تولیت نظام سلامت برای این جمعیت بزرگ سالمند چه برنامهای داریم؟
باید توجه داشت که جمعیت سالمند ایران با سایر کشورها به خصوص در کشورهای توسعه یافته تفاوتهایی دارند. در آیندهای نه چندان دور با سالمندانی روبهرو خواهیم شد که جوانی نکرده پیر شدهاند؛ به قول استاد رهی معیری، «من جلوه شباب ندیدم به عمر خویش، از دیگران حدیث جوانی شنیدهام». جمعیت افسردهای که احساس سرباری میکند و شاید به دلیل نبود زیرساختهای لازم برای آفرینشگری، اشتغال و خلق ثروت، شاید همیشه احساس سرباری داشته است. سالمند افسرده، سالمندی است که به دنبال ارزیابی دورهای سلامت خود نمیرود، داروها را به صورت منظم مصرف نکرده و ورزش را جدی نمیگیرد. چه بسا سلامت این افراد زودتر تحتالشعاع قرار گرفته و برای خود، خانواده و نظام سلامت هزینههای افزونتری داشته باشد.
بدانیم یکی از گرفتاریهای مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی ما این است که درصد سالخوردگان افسرده و ناامید در آینده زیاد است لذا اولین راه، ایجاد و ارتقای نشاط اجتماعی است تا همزمان با افزایش طول عمر، کیفیت زندگی این افراد نیز حفظ شود و حتی ارتقا یابد.
با نگاه به آینده، به سنتهای گذشته خود بازگردیم؛ به دنبال ایجاد انس و الفت میان دو نسل کودکان و سالمندانمان باشیم. این فاصلهای که ایجاد شده جبران شود و اولین گام البته، همین بازگشت به سنتهای حسنه و پیوندهای عاطفی مرسوم و معمول گذشته است. بدانیم و به کودکان امروز بیاموزیم سالمند در هر خانهای، سرچشمه نور و برکت است.
به جای آسایشگاههای سالمندان، مجموعههایی را برای سالمندان ایجاد کنیم تا در کنار همسالان خود روز را بگذرانند و شب هنگام نیز در کنار خانوادههایشان زندگی کنند. آتیه مطلوب برای اغلب سالمندان این سرزمین در آسایشگاههای سالمندان رقم نخواهد خورد.
در نظام سلامت، طرحی را با عنوان «هر خانه یک پایگاه سلامت» دنبال میکنیم. در این طرح، سه سطح خدمات پیشگیری، درمان و بازتوانی اولیه را درون خانواده توسط اعضای آموزش دیده خانواده یا «سلامتیار» یا «سفیر سلامت»، ادغام خواهیم کرد. سلامتیاران خواهند آموخت که چگونه میتوانند به بهترین نحو از سالمندان مراقبت کنند. اولین و مهمترین گام در اجتماعی و مردمی کردن سلامت، از خانوادهها آغاز میشود. این طرح در هر شهر از هر استان به صورت آزمایشی آغاز خواهد شد و 20 میلیون خانه و خانواده ایرانی در آیندهای نه چندان دور از ثمرات آن بهرهمند خواهند شد.
سند ملی سالمندان نیز که روز گذشته از آن رونمایی شد، یکی از افتخاراتی است که امیدوارم با همان همکاری بین بخشی که در تنظیم آن بوده، اجرایی شود و پیشگیری، درمان و بازتوانی سالمندان، هماهنگ و منسجم با سایر ابعاد اجتماعی زندگی ایشان دنبال شود.
*وزیر بهداشت
انتهای پیام/*