جامعه ما بايد ناشنوايان را مخاطب قرار دهد و اين امر زماني ميسر خواهد بود كه امكان ارتباطي اين قشر و زبان اشاره آنان به رسميت شناخته شود.
امروز روز جهاني ناشنوايان نامگذاري شده است. علت اصلي اين نامگذاري، ارتقاي فرهنگ عمومي و درك و فهم دغدغههاي ناشنوايان، توجه ويژه به زبان اشاره و آگاهسازي دستاندركاران حوزه عمومي و سياستمداران و همچنين عامه مردم از مصايب و دشواريهايي است كه ناشنوايان با آن روبهرو هستند. بر اساس آمارهاي جهاني حدود ۵ درصد از كودكان در سنين مدرسه داراي درجات مختلفي از آسيبهاي شنوايي هستند، همچنين نرخ جهاني مشكلات شنوايي حدودا ۴/۰ درصد است. سازمان بهداشت جهاني نيز اخيرا اعلام كرده كه بيش از ۳۶۰ ميليون نفر در جهان به كمشنوايي مبتلا هستند. هماكنون تعداد ناشنوايان (كمشنوا و ناشنوا) ۲۳۰ هزار نفر، يعني ۱۶ درصد جمعيت تحت پوشش بهزيستي است كه ۳۵ درصد آنها خانم و ۶۵ درصد آنها آقا هستند. جاي اميد است عمده اين افراد در سازمان بهزيستي داراي پرونده توانبخشي بوده و از خدمات مختلف توانبخشي روزانه همانند تستهاي تشخيصي، اديومتري، تجويز، ارايه و فيتينگ سمعك، كمك هزينه كاشت حلزون شنوايي، تامين و تعمير قطعات حلزون شنوايي و ساير خدمات مددكاري بهرهمند شوند، اما با اين وجود اين قشر داراي مطالبات و خواستههاي بحقي هم هستند كه بايد به آن توجه ويژه شود. آمار ارايه شده در 10 سال گذشته نشان ميدهد...
از ۱۵ هزار ناشنوايي كه ميتوانست دير شناخته شوند، پيشگيري شده و با مداخله بهنگام زمينه آن فراهم شده كه بتوانيم فرآيندهاي توانبخشي و آموزشي را آغاز كنيم. در جامعه ما و به تناسب اقدامات صورت گرفته در فراكسيون معلولين مجلس ناشنوايان عزيز هم مطالبات و دغدغههاي بحقي دارند كه بايد در اولويت سياستگذاري سازمانهاي مربوطه از جمله بهزيستي قرار گيرد. عمده اين مطالبات حول شناسايي ناشنوايان در جامعه و درك و فهم مشكلات ارتباطي آنان، اختصاص مساعدتهايي به عنوان امتياز به جامعه ناشنوايان با كمك سازمانها و موسسات مربوطه از جمله بهزيستي و حتي سازمانهاي مرتبط با فرهنگ عمومي و دستگاههاي ارتباط عمومي از جمله صداو سيما، ارايه امكانات رفاهي و سازوكارهاي ارتباطي كاربردي براي اين قشر و آگاهي عموم مردم نسبت به خطراتي كه اين قشر را تهديد ميكند از طريق پوستر، جزوه، اعلاميه، سمينارهاي مفيد، نصب علائم، اشتغال و دغدغههاي معيشتي ناشنوايان شكل گرفته است.
ناشنوايي معلوليتي پنهان و چند لايه است، از سويي ناشنوايان امكان ارتباطي معمول با ساير افراد جامعه را ندارند و از سوي ديگر در ارزيابيهاي ارتباطي اوليه ظاهر فرد به عنوان فردي بدون معلوليت ارزيابي ميشود و ساير افراد در برخوردهاي ثانويه متوجه نقص شنوايي ميشوند. حق به رسميت شناختن عدم وجود ارتباط آوايي معمول، در ميان قشر ناشنوايان يكي از دغدغهها و مطالبات جدي آنان است.
جامعه ما بايد ناشنوايان را مخاطب قرار دهد و اين امر زماني ميسر خواهد بود كه امكان ارتباطي اين قشر و زبان اشاره آنان به رسميت شناخته شود. با اين مقدمه همه رسانههاي ديداري و شنيداري، مكتوب و مجازي هم بايد دغدغهها و مشكلات ارتباطي ناشنويان را درك و بر اساس اين درك، اقدام به توليد محتوا و حتي فرهنگسازي كنند. همچنين از سويي ما به عنوان مسوولان امر بايد زمينههاي رشد و خودشكوفايي افراد ناشنوا را در كشور فراهم كنيم. تا زماني كه ناشنوايان ما افراد تحصيلكرده و باسواد نشوند، زمينه كسب وكار براي آنها فراهم نشود و صاحب حرفه و فن نشوند، زندگي آنها دستخوش تغيير نخواهد شد. در مسير رسميت بخشيدن به زبان ناشنوايان يعني زبان اشاره بايد سه ضلعي مردم، رسانه و دولت در راستاي تكثير گفتمان رسميت بخشي همگام و همراستا با جامعه ناشنوايان حركت كنند.