خروج سريع نيروهاي امريكا از افغانستان مانند آنچه در عراق چند سال قبل رخ داد، به سقوط دولت كابل، قدرتيابي طالبان و قدرت گرفتن القاعده و داعش در اين منطقه منجر خواهد شد. با چشمان غيرمسلح هم ميشود فهميد كه توفان در راه است.
طالبان با قدرت بار ديگر به صحنه سياسي افغانستان بازميگردد و اينبار به كمك دشمن خود يعني امريكا. ترامپ به دنبال كاهش هزينهها و حضور نظامي خود از خاورميانه و افغانستان است تا قدرت و توجه خود را متوجه چين و مناطق ديگر كند. افغانستان مزيتي براي حضور امريكا ندارد. اين كشور فاقد منابع سرشار انرژي است. منطقه عمدتا كوهستاني كه از نظر سرزميني بيش از آنكه جذاب باشد، خطرناك است.
كشوري داراي جغرافياي سخت، قبايل و جامعه پيچيده و مشكلات غيرقابل حل. امريكاييها با حضور نظامي در اين كشور از سال 2001 نشان دادند اندك شناختي از سيستم پيچيده قدرت و قبايل و تاريخ اين كشور ندارند. باوجود حضور سنگين نظامي، تاسيس پنج پايگاه و هزينه ميلياردها دلار، امريكا در حل مساله طالبان
درمانده است. طالبان تا زماني كه در راستاي سياستهاي امريكا و تضعيف شوروي عمل ميكرد، مورد اعتماد امريكا بودند از موشكهاي استينگر تا قدرت رسانهاي هاليوود را در اختيارش گذاشت ولي امريكا از سال 2001 چنان در باتلاق افغانستان گير كرده كه با شتابزدگي زمين را به طالبان، دشمن 20 ساله خود واميگذارد. استراتژي خروج امريكا از خاورميانه تحت عنوان صلح قرن و در افغانستان با عنوان توافق امريكا-طالبان در اصل دو استراتژي بسيار خطرناك و ناكارآمدند كه احتمالا به بازگشت جنگ و خونريزي بيشتر ميانجامد.
امريكا با تصور اينكه بتواند با 400 ميليارد دلار فلسطينيها را راضي به پذيرش طرح صلح قرن كند و اراضي و مشروعيت بيشتري به اسراييل هبه كند، همانقدر خام ميانديشد كه ضمن توافق با طالبان تكليف افغانستان را معلوم كند. توافق امريكا با طالبان بدون درنظر گرفتن ديدگاه حكومت مركزي در كابل دنبال ميشود. امريكا عملا با دولت كابل به عنوان دولت دستنشانده برخورد ميكند و نيازي نميبيند تا آنها را در جريان اقدامات و تصميماتش قرار دهد.
گفتوگوهاي هفتگانه امريكا با طالبان توسط زلماي خليلزاد بر خروج نيروهاي اين كشور و ناتو از افغانستان، تعهد گرفتن از طالبان، آغاز مذاكرات بينالافغاني و آتشبس استوار بوده است. امريكا در خروج از افغانستان عجله دارند و اين را طالبان خوب فهميدهاند. انفجار خودروي انتحاري سه روز قبل در كابل كه به كشته شدن 10 نفر و ازجمله يك نظامي امريكا منجر شد و طالبان رسما مسووليت آن را برعهده گرفت، فشاري مضاعف بر امريكاست.
جالب اين است اين حادثه تروريستي به درستي و فراگير در رسانههاي امريكا منعكس نشد و حكومت امريكا تعمدا از كنار اين ماجرا عبور ميكند تا هر چه زودتر توافقش را با طالبان به سرانجام برساند. پمپئو، وزير خارجه امريكا هنوز توافق را امضا نكرده و همهچيز به اين سمت ميرود كه ترامپ با امضاي توافق رسما مسووليت اين اقدام را برعهده بگيرد.
وضعيت كابل اين روزها بحراني است. توفان طالبان در راه است و دولت مركزي نميتواند در مقابل خواست و اراداه ترامپ بايستد. چند روز قبل اشرف غني رييسجمهور اين كشور بدون اشاره به امريكا گفت: ميخواهند يك گروه مرموز و نقابپوش را در افغانستان سر قدرت بياورند. دولت كابل هيچ اطلاعي از جزييات توافق با طالبان ندارد. امريكا كه عملا در سالهاي اخير به هيچ توافقي پايبند نبوده حالا به توافق با طالبان دل بسته است.
در نشست بينالافغانياي كه به ميزباني آلمان و دولت قطر چندي قبل در دوحه برگزار شد، طالبان تعهد كرده بودند كه غيرنظاميان، نهادهاي آموزشي، صحي و تاسيسات اجتماعي را هدف حملات قرار ندهند و تلفات غيرنظاميان را نيز تا حد ممكن پايين بياورند. اما پس از اين نشست حملات انتحاري و انفجارياي كه در آن غيرنظاميان آسيبديده و مراكز آموزشي و اجتماعي هدف قرار گرفته در كابل، ننگرهار، كندهار و مناطق ديگر بيشتر از گذشته تكرار شده است.
با امضاي توافق، امريكا نخست 5400 نفر از نيروهاي خود را از افغانستان خارج كرده و اين كشور پنج پايگاه خود را در عرض 135 روز ميبندد. بخش بزرگ 17000 نفري نيروهاي خارجي در عرض 18 ماه از افغانستان بيرون خواهند رفت. خروج سريع نيروهاي امريكا از افغانستان مانند آنچه در عراق چند سال قبل رخ داد، به سقوط دولت كابل، قدرتيابي طالبان و قدرت گرفتن القاعده و داعش در اين منطقه منجر خواهد شد. با چشمان غيرمسلح هم ميشود فهميد كه توفان در راه است.