plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۷:۳۷
کد مطلب : ۳۹۷۱

هدیه‌ای به‌آقای دیپلمات

سیدمحمدعلی‌ابطحی*
از ظرافت ظريف سوءاستفاده کردند و او را به لج انداختند که يکسره تمام امور را در گرو رضايت و همکاري ارباب‌هاي جهاني نشان دهد. باورش نبود. اما حق بود که ظريف بيشتر از ديگران روي مقاومت ملي و قدرت داخلي تاکيد مي‌کرد.
هدیه‌ای به‌آقای دیپلمات
محمدجواد ظريف ديگر چهره‌اي نيست که فقط در حد يک وزير ايراني شناخته شود. بيشتر به عنوان يک چهره بين‌المللي شناخته مي‌شود که همه دنيا او را مي‌شناسند؛ نه يک شناخت معمولي، به عنوان يک استراتژيست بزرگ که بيشتر از اکثر همکارانش در دنيا، ديپلماسي را مي‌فهمد. براي حل مشکلات جهاني بايد باور کرد که هر مسئولي ديپلمات نيست. ديپلماسي يک علم است و بايد اصول آن را آموزش ديد. جواد ظريف مسير ديپلمات شدن را هم در عرصه علم و هم در عرصه عمل از پايين طي کرده و به اوج رسيده است.

در دوران‌هاي مختلف و در عهد رؤساي جمهور متفاوت -جز يکي از آنان که اساسا ضد ظريف بود و انکار هم نمي‌کرد- در اکثر پرونده‌هاي مهم جمهوري اسلامي از ظريف به عنوان کارشناس ديپلماسي دعوت مي‌شد و رد پاي نظرات کارشناسانه او وجود دارد. جمهوري اسلامي چه درست و چه غلط با سياست تهاجمي که به منافع غرب و شرق داشت و از ابتدا سنگ بناي آن بر شعار نه شرقي و نه غربي بنا شد، رفتارهايي متفاوت با ديپلماسي کلاسيک داشت.

کارشناسي که در اين فضاها بخواهد درهاي بسته جهاني را باز کند، به کاري کارستان احتياج دارد. آقاي روحاني شانس بزرگي آورد که ظريف وزيرخارجه‌اش شد. وقتي روحاني آمد پيچيده‌ترين مساله ديپلماسي تاريخ ايران در امر هسته‌اي به شکل پر سرعتي از دو طرف در «گيومه برو بالا» قرار گرفته بود. اين مساله با تضمين سازمان ملل حل شد و رهبري هم از حل وفصل اين مساله تقدير کردند.

با آمدن ترامپ و خروج از تعهدات فراوان، از تعهد برجام هم خارج شد. از اين موقع کار ظريف دو چندان شد. هم از يک طرف بايد در مقابل بدعهدي ترامپ که نه فقط ايران را که دنيا را در بهت برده بود چاره جويي کند و از سوي ديگر زخم زبان‌هايي را در داخل از افراطيوني بشنود که از اول علاقه‌مند بودند ديپلماسي بدون موفقيت و خطر خيز را ايران بپذيرد و تا توانستند با کارهايي مثل آتش زدن سفارت سعودي و موارد مشابه ديگر عملا فعال بودند. از آقاي وزير خارجه البته در اين حوزه توقع سعه‌صدر بيشتري مي‌رفت.

ظريف بايد خودش متولي اين نکته مي‌شد که ديپلماسي يک بال اصلي است. اما ديپلماسي بال ديگري مي‌خواهد که مقاومت ملي و انقلابي‌گري داخلي و اتکا به توليد داخل است. از ظرافت ظريف سوءاستفاده کردند و او را به لج انداختند که يکسره تمام امور را در گرو رضايت و همکاري ارباب‌هاي جهاني نشان دهد. باورش نبود. اما حق بود که ظريف بيشتر از ديگران روي مقاومت ملي و قدرت داخلي تاکيد مي‌کرد. با اين کار هم مي‌توانست با قدرت بيشتري با طرف‌هاي مقابلش حرف بزند و هم در صحنه داخلي موج‌هاي تخريبي کمتري را پذيرا باشد. شبي که پهپاد آمريکايي سقوط کرد يا کشتي انگليسي را به بندرعباس آوردند، شب‌هايي بود که پشتوانه ديپلماسي ظريف هم قوي شد.

از کشور بي‌دفاع و بي‌قدرت و شکست خورده که نمي‌توان در صحنه ديپلماسي با قدرت دفاع کرد. همچنان که از نيروهاي نظامي و سياسي و امنيتي هم انتظار مي‌رود که از وزير خارجه و ديپلماسي حمايت کنند تا قدرت‌نمايي‌هاي نظامي و امنيتي بتواند در دنيا به خوبي منعکس شود. افتادن در بازي اينکه خارجي‌ها بگويند ظريف کاره‌اي نيست، بيشتر از طريف به ضرر نيروهايي است که خارجي‌ها مي‌خواهند بگويند آنها کاره‌اي هستند.

ظريف ماله‌کش نيست. ظريف وزير خارجه جمهوري اسلامي است. قرار نبوده رئيس ديپلماسي يک کشور از سياست‌هاي کلان آن کشور دفاع نکند. خلاصه در يک کلام و ختم کلام، ظريف خدمت‌هاي بزرگي به کشورش کرد. آقاجواد خسته نباشيد. مردم مي‌فهمند چه رنج‌ها کشيدي. هديه ما را در هفته دولت پذيرا باش.

*فعال سیاسی اصلاح‌طلب

انتهای پیام/*
۲
مرجع : آرمان ملی
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما