رفتارهایی که امروزه مشخصاً بر ضد سگها صورت میگیرد، گویی بر یک فرض مسلم استوار است و آنکه سگها موجودات یا اشیای اضافی هستند که ناخواسته وارد عالم خلقت شدهاند و وظیفه ما است که آنها را از صفحه روزگار پاک کنیم.
شیوه رفتار با حیوانات میتواند نشانه خوبی از رشد اجتماعی و اخلاقی جامعه باشد. اخباری که گویای رفتار هولناک با حیوانات، بخصوص سگها و کشتار نظاممند آنان است، نویدی از وضع اخلاقی جامعه ما نمیدهد. آنچه که بر سگها میگذرد، نه با تفکر اجتماعی مدرن سازگاری دارد و نه ریشه در سنت اخلاق اسلامی دارد. در اینجا من اشاراتی به سنت اسلامی خواهم کرد تا ببینیم چگونه اخلاقیات رفتار ما با حیوانات مانند برف در دل تابستان در حال ذوب شدن است.
روایت معروفی در منابع اسلامی آمده است که طبق آن زنی تنفروش در بیابانی سگی تشنه یافت و با کفش خود برایش از چاهکی آب کشید و به او نوشاند. به گفته پیامبر اکرم(ص)بر اثر همین یک رفتار خداوند او را مشمول رحمت خود کرد. در این حال یکی از یاران رسول خدا پرسید: آیا رفتار درست با چهارپایان هم «اجری» دارد برای ما؟ و حضرت پاسخ داد: آری سیراب کردن هر جگر تشنهای اجر دارد. طبق این حدیث، عرصه اخلاق و رفتار درست اختصاص به انسانها ندارد و هر موجود زندهای مشمول عرصه اخلاق است.
سعدی این حدیث را دستمایه خود ساخته با کمی دستکاری روایتی از این دست از آن در بوستان به دست میدهد:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
کله دلو کرد آن پسندیده کیش
چو حبل اندر آن بست دستار خویش
به خدمت میان بست و بازو گشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
که داور گناهان از او عفو کرد
آموزههایی از این دست موجب شد تا در میان جامعه اسلامی ملاطفت خاصی با حیوانات رواج پیدا کند و سگها نیز از تعرض دیگران در امان باشند، تا جایی که در یکی از منابع اخلاقی قرن ششم این داستان آمده است که بخوبی نگاه عارفان مسلمان را به سگها نشان میدهد.
«و خواجه امام ابو اسحق شیرازی روزی در راهی میرفت. سگی فرا پیش آمد، شاگردی که در خدمت بود، بانگ بر سگ زد تا راه آن بزرگ خالی شود. خواجه امام گفت: لا تطردوه! اما علمت آن الطریق بینی و بینه مشترک [مرانیدش، مگر نمیدانی که راه میان من و او مشترک است؟]» (مکارم اخلاق، رضیالدین ابو جعفر محمد نیشابوری، در دو رساله در اخلاق، به کوشش محمد تقی دانشپژوه، تهران، دانشگاه تهران، 1341، ص 111)
در سیاستنامه نظام الملک طوسی نیز داستان یکی از بزرگان آمده است که خداوند فقط به خاطر رفتار مهربانانه او با سگی گَرگین یا دچار بیماری گری، او را میبخشد و در جوار رحمت خود جای میدهد. سیاستنامه، سیر الملوک. حسن بن علی نظام الملک طوسی، به کوشش دکتر جعفر شعار. تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ ششم 1373، ص 177-180).
داستان اصحاب کهف و اشاراتی که به سگ آنها در قرآن شده است، دستمایه عارفانی چون عطار شده است تا درباره ارزش عمل و رفتار درست تأکید کنند و بگویند در این عالم این خداوند است که: «گه سگی را ره دهد در پیشگاه/ گه کند از گربهای مکشوف راه».
رفتارهایی که امروزه مشخصاً بر ضد سگها صورت میگیرد، گویی بر یک فرض مسلم استوار است و آنکه سگها موجودات یا اشیای اضافی هستند که ناخواسته وارد عالم خلقت شدهاند و وظیفه ما است که آنها را از صفحه روزگار پاک کنیم. حال آنکه آنها را کسی آفریده است که ما به اصطلاح اشرف مخلوقات خود را آفریده او میدانیم. در نتیجه گویی کشتار نظاممند سگها تلاشی است در جهت اصلاح خطای خالق! سخن کوتاه، این شیوه فارغ از ناکارآمدی، نه با سنت اسلامی سازگار است و نه با نگرش اکولوژیک مدرن همسو است. بهتر است وقتی با معضلی مواجه میشویم، بهجای پاک کردن صورت مسأله، درست با آن مواجه شویم.
*پژوهشگر دین و اخلاق
انتهای پیام/*