بیش از چهار سال هجوم همه جانبه و سکوت مرگبار بینالمللی، اکنون وضعیت یمن به شرایطی رسیده که سخنگوی سازمان ملل آن را جهنم روی زمین توصیف میکند.
عملیات توفان قاطع ائتلاف عربی به رهبری عربستان به جای دو هفته، اکنون چهارسال و نیم است که از زمین و آسمان مشغول کشتار و ویران کرده یمن به عنوان فقیرترین کشور عربی است. حالا پس از چهار سال جنگ خانمانسوز که هزاران کشته و میلیونها آواره برجا گذاشته و تقریباً تمامی زیرساختهای یمن را نیز تخریب کرده، امارات و عربستان به عنوان متحدان اصلی این جنگ نابرابر در عدن به جان هم افتادهاند.
از ماهها قبل زمزمههای خروج نیروهای اماراتی از یمن مطرح بود، تا اینکه طبق آمارهای رسمی مشخص شد که تقریباً نیمی از نظامیان امارات در حال خروج از یمن هستند. از سوی دیگر در حالی که با این اقدام امارات گمانهزنیها در خصوص تضعیف و یا حتی فروپاشی ائتلاف عربی به گوش میرسد، اوایل این هفته پس از چهار روز نبرد سنگین میان شبهنظامیان طرفدار امارات و عربستان، سرانجام نیروهای شورای انتقالی جنوب که مورد حمایت امارات هستند، توانستند شهر عدن را به عنوان پایگاه اصلی دولت دستنشانده عربستان تصرف کنند.
در این میان عربستان که پس از چهار سال جنگ تقریباً تمامی اهدافش در ساحل دریای سرخ، خلیج عدن و بندر الحدیده نقش بر آب شده است، اکنون علاوه بر گیر افتادن در یک اضطرار امنیتی، به واسطه حملات موشکی و پهپادی انصارالله، درگیر جبهه تازهای از جداییطلبان به نام شورای انتقالی جنوب شده است. آنها علیرغم حمایت خود از عبد منصور عبدالهادی در طول یک هفته گذشته تقریباً هیچ اقدام خاصی را نتوانستند در قبال کمربند امنیتی جنوب انجام دهند.
همین امر اکنون با نیمهجان شدن ائتلاف عربی، اوضاع جنگ را برای شاهزاده جوان سعودی نامتقارنتر از گذشته کرده و به میزان زیادی ژئوپلتیک مرزهای جنوبی عربستان را هم در معرض تهدید بیشتر قرار داده است.
از سوی مقابل، اماراتیها در حالی وارد یک جنگ نیابتی با عربستان در جبهه واحد یمن شدهاند که گفته میشود طی هفته های گذشته در یک جلسه سری با حضور مقامات ارشدشان بر لزوم تغییر سیاست خارجی خود در فضای پر التهاب منطقه تاکید کردهاند. به همین دلیل حالا که امارات پی به شکست جنگ در یمن برده، سعی دارد تا هر چه در توان دارد از غنایم موجود در فقیرترین کشور عربی بهرهبرداری کند؛ لذا چه منطقهای بهتر و استراتژیکتر از خلیج عدن و تنگه بابالمندب میتواند به عنوان غنیمت در اختیار آنها باشد. منطقهای که هم توان آنها را در بازیهای آینده یمن بالا میبرد و هم اهرم فشار قدرتمندی را در خصوص امتیازگیری برای خروج آبرومندانه از این زمین سوخته برای آنها فراهم میکند.
با تمامی این تحولاتی که اکنون در یمن بیانگر عدم قطعیتهای بزرگ در آینده سیاسی این کشور است، دو مسئله برای جامعه جهانی روشن است؛ هرچند تمامی تلاشها برای انکار و سرپوش گذاشتن بر روی آنها معطوف باشد. نخست اینکه حوثیهای یمن یک واقعیت موجود در آینده سیاسی این کشور هستند. آنها اکنون پس از سالها سرکوب تنها خواستار مشارکت در روند حاکمیتی کشورشان هستند و علیرغم اینکه تمامی رسانههای غربی از آنها به عنوان شورشی نام میبرند، اما به مرور برای جامعه جهانی مشخص خواهد شد که نمیتوان 35 درصد اهالی یک کشور را شورشی قلمداد و از فرآیندهای سیاسی و اجتماعی حذف کرد.
دومین نکته، روسیاهی است که از سرنوشت غیرنظامیان و مردم مظلوم یمن بر روی جامعه جهانی میماند. بیش از چهار سال هجوم همه جانبه و سکوت مرگبار بینالمللی، اکنون وضعیت یمن به شرایطی رسیده که سخنگوی سازمان ملل آن را جهنم روی زمین توصیف میکند. بیش از نیمی از مردم این کشور در معرض ابتلا به بیماریهای واگیردار هستند و طبق آمار سازمان نجات کودکان در چهارسال و نیم گذشته، 85 هزار کودک زیر پنجسال تنها به دلیل گرسنگی جان خود را از دست دادهاند که این میزان البته سوای مرگ و میر های ناشی از جنگ، بمباران و بیماریهای واگیرداری است که از زمان حمله عربستان گریبان یمنیها را گرفته است.
البته در این مدت ژستهای سیاسی و دیپلماتیک برای حل و فصل اوضاع تیره و تار مردم هرگز فراموش نشده و هرازگاهی هم صحبت از تحریم تسلیحاتی عربستان از سوی اروپا و آمریکا به گوش میرسد. اما در یکی از این ژستها گویا کسی جرئت آن را ندارد که بگوید سازمان ملل متحد که اکنون نقشی فراتر از انجمن صنفی کشورها را ایفا نمیکند، موظف به مهار فاجعه انسانی در یمن، به رسمیت شناختن بیش از یکسوم مردم این کشور در آینده سیاسی و نیز قطع حمایت از دولت دستنشاندهای است که تا به حال دو بار به ریاض فرار کرده و اکنون هم پس از تصرف عدن توسط شورای انتقالی جنوب، دربهدر به دنبال یک پایتخت موقت میگردد.
انتهای پیام/*