تاسفبارتر از اين وجود گروهي از دختران است كه به عقد فردي درميآيند و مهريه تعيين ميكنند و هنوز وارد زندگي مشترك نشده مهريهشان را طلب ميكنند و همين موضوع جدايي را رقم ميزند.
در بحث مهريه، در مورد تعيين ميزان مهريه و تعداد زندانيان مهريه در نقاط مختلف كشور نميتوان قضاوت كلي كرد. اين نكته راكه در يك استان ميزان و عدد مهريه بالاست و در استاني ديگر پايين ، نميتوان بدون بررسي عوامل مختلف درك كرد. يك عامل اين است كه فرهنگهاي مختلف در استانهاي مختلف كشور، رفتارهاي اجتماعي خاص خود را به همراه دارد. در استاني مانند تهران گونههاي مختلفي از مهريه از طرف خانوادههاي مختلف با خاستگاههاي متفاوت طلب ميشود. اين نوع طلب كردن به قوميتها، سنتها و عادتوارههايي بازميگردد كه هر خانواده در آن رشد كرده است.
مساله كلي كه ميتوان در مورد مهريه مطرح كرد، اين است كه ارزشهاي ماديگرايانه آن را دربرگرفتهاند.
برخي خانوادهها مهريه را حقي ميدانند براي زن كه در شرايط سختي احتمالي در آينده ميتواند به عنوان ضامني براي او عمل كند. در مقابل من اين ديدگاه را بيشتر ميپذيرم كه مهريه در واقع هديهاي است از سوي مرد به زن و بيشتر جنبه مهر آن قابل بررسي است. اما در جامعه ما كه دختران همچنان آسيبپذيرتر از پسران هستند، خانوادههايي هستند كه ميانديشند اگر مهريه بالاتري براي دخترشان در نظر بگيرند، احتمال آسيب ديدن او را در آينده كمتر ميكنند.
در صورتي كه اگر شرايط خانوادگي يك زوج در آينده به گونهاي رقم بخورد كه دايم در جدال و خصومت بگذرد، زن حاضر است حتي يك سكه هم نگيرد و تنها از آن زندگي خلاص شود، اين مصداق مثلي است كه از قديم داشتهايم: مهرم حلال و جانم آزاد. بحث ديگري كه در مهريه وجود دارد، موضوع چشم و همچشمي خانوادههاست. بر اساس برخي سنتهايي كه از گذشته به ما رسيده، بخشي از خانوادهها فكر ميكنند هر چه مهريه دختر بالاتر باشد، گوياي عزيزتر پنداشته شدن آن دختر است اما واقعيت اين است كه هرچند چنين موضوعي در زمره سنتها و آداب و رسوم يك اجتماع وجود داشته باشد اما در عمل اينگونه نيست كه دختري با 300 سكه مهريه ارزش كمتري نسبت به دختري با هزار سكه داشته باشد.
كما اينكه در مواردي داريم كه به جاي سكه، گل يا قرآن مجيد ثبت ميشود، پس مهريه و ميزان بالاي آن تضمينكننده پايداري يك زندگي يا ارزش بيشتر و كمتر آن نيست. اما گذشته از اين ارزشگذاري، متاسفانه خانوادههايي داريم كه به مهريه نگاه محاسبهگرانه دارند. كساني معتقد هستند كه اگر دختر عقد كرد و به هر دليلي نتوانست در آن زندگي دوام بياورد، ميتواند با مهريهاش زندگي تازهاي شروع كند.
تاسفبارتر از اين وجود گروهي از دختران است كه به عقد فردي درميآيند و مهريه تعيين ميكنند و هنوز وارد زندگي مشترك نشده مهريهشان را طلب ميكنند و همين موضوع جدايي را رقم ميزند. امروز ارزشهاي ديگري هستند كه پايداري يك زندگي مشترك را رقم ميزنند و از تداوم زندگي خانوادگي مراقبت ميكنند، ارزشهايي مانند اعتماد، همدلي و مشاركت؛ اينها عوامل تضمينكننده خانواده سالم هستند.
در برخي جوامع البته عصبيت خاصي روي موضوع مهريه وجود دارد. اگر دختري مهريه بالاي 500 سكه نداشته باشد اصلا تن به ازدواج نميدهد، چرا كه اين ميزان را نمادي از توانمندي او ميدانند. اينها به آداب و رسوم و سنتهايي برميگردد كه از گذشتگان رسيدهاند اما همه آنها قابل بازنگري هستند. براي همين است كه فرهنگ واحدي در مورد مهريه وجود ندارد، چون اين گذشتگان و نياكان، بسته به مناطق و فرهنگهاي مختلف رسوم مختلفي از خود برجاي گذاشتهاند.
همه اينها تحليلهاي اجتماعي است اما اگر قرار است اين مساله را دقيقتر بررسي كنيم و بفهميم چرا ميزان مهريه در برخي استانها بالاتر است و در برخي پايينتر بايد در يك زمينه پژوهشمحور حركت كنيم، پژوهشي در سطح ملي كه ديدگاهها، زمينهها و خاستگاههاي كاهش و افزايش مهريه را در مناطق مختلف كشور مورد بررسي قرار دهد كه بدون داشتن اين اطلاعات دقيق نميتوان تحليل درستي از اين موضوع ارايه داد.