متاسفانه بحث احيا و بازآفريني regeneration در بافتهاي قديمي كه سالهاست در همه جاي دنيا با روشهاي حفاظت فعال و استحكام بخشي همراه بوده است، هنوز در ايران جا نيفتاده و با بحث رسيدگي به بافتهاي حاشيهاي و فرسوده، مخلوط و مخدوش شده است!
دو هفته پيش روزنامه اعتماد مقاله خوبي به قلم خانم نيلوفر رسولي و يادداشتي از خانم سپيده شريفي را با تيتر بزرگ «پشت مسجد شيخ لطفالله چه خبر است؟» داشت كه خطر خروج ميدان نقش جهان را از فهرست ميراث جهاني اعلام ميكرد. در گفتوگوهاي انجامشده، هادي احمدي مديركل دفتر حفظ و احياي بناهاي تاريخي صراحتا مخالفت خود و سازمان ميراث را با تخريب بافت پشت مسجد و خيابانكشي در آن به خوانندگان اعتماد اعلام ميكند، بلكه تاكيد دارد كه اين طرح نهتنها ناقض قوانين ثبت جهاني است، بلكه مخالف قوانين ملي نيز هست! اما اي كاش همهچيز به اين سادگي ميبود! روشن است كه وضعيت وخيم بافت پشت مسجد است كه همه را به تكاپو انداخته است! معترضين و دوستداران اصفهان تاريخي در سالهاي اخير هر دري را كوفتهاند و به هر مسوولي، از شهرداران اصفهان گرفته تا سازمان ميراث در تهران، از استانداري گرفته تا شوراي شهر اصفهان، متوسل شدهاند تا از تخريب اين بافت ارزشمند، كه به قولي سابقهاش به پيش از اسلام ميرسد، جلوگيري شود و بافت حتيالمقدور سر جاي اولش برگردد؛ بيآنكه خيابان يا گذر جديدي از وسط آن بلوك شهري حساس، واقع در پشت مسجد بيهمتاي شيخ لطفالله گذر كند! متاسفانه اين محافل فرهنگي و دوستدار ايران و نشانههاي تمدن ايراني- اسلامي و نيز كساني كه به گردشگري مبتني بر ميراث فرهنگي (كه كشور ما جز آن ندارد!) و نيز مردم ساكن آن محله پشت مسجد، در اين كار موفق نبودهاند! و از قرار شهرداري اصفهان و ديگر سوداگراني كه به تخريب اصفهان قديم براي ساختن مراكز تجاري كمر بستهاند، خيال ندارند به حرفهاي منطقي گوش فرا دهند! و كار به جايي رسيده است كه صحبت از شكايت به درگاه عدل و داد ميشود... . ما كه در تهران نشستهايم و مستقيما درگير درمان اين خوره كه به جان بافت قديم اصفهان افتاده نيستيم اما غصه ميخوريم!
غصه ميخوريم براي اينكه ميدانيم با نابود شدن ميراث ملي و جهانيمان ديگر چيزي نميماند كه به آن بنازيم و افتخار كنيم! نه براي نسلهاي آينده و فرزندانمان و نه براي اهالي جهان كه با تماشاي اين محيطهاي شهري ارزشمند، به ما احترام بگذارند و در شأني درست و شايسته قبولمان داشته باشند. با پاك كردن اين حافظههاي جمعي و تاريخي، همهچيز براي هميشه از خاطر همگان پاك خواهد شد! و اين جاي زهي تاسف و افسوس دارد! حال چه كنيم كه شعله سرزندگي در ميدان نقش جهان خاموش نشود؟
شكي نيست كه نمايندگان ملت ايران در مجلس و مسوولان دولت و قوه قضاييه اجازه نخواهند داد چنين بيراهههايي به سرانجام برسد و بافت پشت مسجد كه تخريبها در آن تا 50 متري مسجد شيخ لطفالله رسيده، از ميان برداشته شود اما سالها غفلت مسوولان سازمان ميراث فرهنگي، شهرداري اصفهان، استانداري، شوراي شهر اصفهان و همچنين مردم شهر و ما ايرانياني كه اصفهاني نيستيم، اما اصفهان را دوست داريم! و به غفلت سالها ساكت ماندهايم، تاواني دارد كه بايد همه در جبرانش بكوشيم!
1- سازمان ميراث فرهنگي بايد فورا حدود حريم ميراث جهاني را به شهرداري اعلام كند. اين حريم قانون و ضابطه خود را دارد و اگر تا امروز اعلام نشده، اين كوتاهي متوجه بالاترين مقام سازمان ميشود! در چنين حريمي هر كس به اختيار خود نميتواند دست به ساختوساز بزند و هر حركتي در آن بايد با نظر مسوولان ميراث جهاني انجام شود!
2- شهرداري اصفهان نيز كه گويي سهوا و براي پاكيزگي و مدرنسازي محيط بافت و نيز جلب سرمايه و سرزندگي سرمايهگذاران و مشتاقان به آباداني اصفهان دست به اين كار زده است، بهتر است سريعا فكري به حال اين بافت از هم گسيخته بكند. اولا، بهطور قطعي دست از تخريب بيشتر بردارد! سطوح تخريب شده را تميز و آواربرداري كند و با يك محوطهسازي موقتي، گسست ايجادشده در بافت پشت مسجد را از حالت پاركينگ ماشين در بياورد و مانع ورود اتومبيل به آن محوطه شود (تا مبادا همه به اين وضعيت آشفته عادت كنند!)
3- سپس شايسته است كه با مداقه و تامل لازم در مرفولوژي بافت قديمي كه نابود شده و با بهرهگيري از تيپولوژي مختص همان بافت، شهرداري متعهد شود از نو، طرحي براي مرمت بافت آسيب ديده تهيه شود. اين طرح بهتر است به مسابقه عمومي گذاشته شود و همه معماران ايراني و جهاني بتوانند در مسابقه شركت كنند.
4- روشن است كه دلجويي از ساكنان راندهشده از آن پهنه مسكوني و سعي و قول به بازگرداندن آنان به خانههاي جديد، كاري است كه شايد بتواند از شدت نامهربانيها و كدورتهاي شديد پيش آمده در جامعه شهري اصفهان بكاهد و باعث نوعي آشتي بين نخبگان و اهالي قديمي محل با شهرداري اصفهان شود.
5- با توجه به نظارتي كه از اين پس از سوي نهادهاي ملي و محلي و نيز جهاني و بينالمللي لازم است بر اين محوطه تاريخي اعمال شود، شايسته است مردم اصفهان هم از اين پس نسبت به تخريبهايي از اين قبيل حساسيت بيشتري از خود نشان دهند و با توجه به اهميت تاريخي شهرشان، قبل از مرگ سهراب با شهرداري و ديگر نهادهاي دولتي و حكومتي به گفتوگو بپردازند.
6- و اما شهروندان علاقهمند ميتوانند مشاركت خود را با خريد و مرمت خانههاي قديمي و تبديل آنها به هتل و مهمانسراهاي كوچك جهانگردي و خدمات مربوط به پذيرايي، به ظهور برسانند.
متاسفانه بحث احيا و بازآفريني regeneration در بافتهاي قديمي كه سالهاست در همه جاي دنيا با روشهاي حفاظت فعال و استحكام بخشي همراه بوده است، هنوز در ايران جا نيفتاده و با بحث رسيدگي به بافتهاي حاشيهاي و فرسوده، مخلوط و مخدوش شده است! لذا همينجا پيشنهاد ميشود سازمان ميراث براي هر يك از بافتهاي كهن شهرهايمان، ضوابط ويژه تهيه و ابلاغ كند! ناگفته پيداست كه ملت ايران با همبستگي و همياري در طول تاريخ توانسته است راه را از بيراهه تشخيص دهد و در راه حق مردم بر شهر گام بردارد! و همين بوده نشان سربلندياش.