دیوار عدم تفاهم آنقدر بلند است که به این زودیها نمیتوان از آن عبور کرد. اما این بدان معنا نیست که برای رسیدن به تفاهم نباید کاری انجام داد. با همه سختیهایی که «گفتوگو» میتواند داشته باشد، یک امر ناگزیر است.
نه از امروز و دیروز که از همان زمان که مخالفان پیامبر اعظم(ص) اجازه نمیدادند بخشی از جامعه با رسول خدا چشم تو چشم شوند و با او حرف بزنند، دوقطبی موافق و مخالف مذاکره شکل گرفت.
طبیعتاً باید وقتی آیه «...فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» نازل شده، چهارستون بدنشان لرزیده باشد که اگر شهروندان آن روزگار مکه و مدینه بین حرف حق و باطل هروله کنند و فطرت پاکشان به حق میل کند، چه خاکی به سرشان بریزند.
شگفت انگیز است رفتار ما پیروان دین خاتم که دین و آیینمان بر کلام و گفتوگو بنا شده، اما بسختی میتوانیم چند نفرمان دور هم جمع شویم و درباره چیزی حرف بزنیم. هنوز جمله دوم به سوم نرسیده، گفتمان به کشتمان تبدیل میشود و هیاهویی در میگیرد که بیا و تماشا کن.
و شگفت انگیزتر اینکه برخی بزرگان ما که روش گفتوگو و مباحثه را در کلاسهای درس حوزه تجربه کردهاند و دائماً از آن به عنوان تجربهای کارآمد یاد میکنند اما همین که از برخی از آنها خواسته میشد همان شیوه را در جامعه خارج از حوزه علمیه پیاده کنند، فشار خونشان بالا میرود و رگهای گردنشان ضخیم میشود و توی چشمانشان خون میدود که مگر با «غیرخودی» هم میشود حرف زد؟ جوری هم
حق به جانب سخن میگویند که گویی پیامبر و امام صادق حلقهای از خواص را دور خود جمع میکردهاند و فقط با آنها نجوا میکردهاند.
عادتمان دادهاند که جامعه را به دوقطب دیو و دلبر تقسیم کنیم و چون خودمان را دلبر میبینیم، به سمت مخالفان چشم غره برویم. دندانهایمان را به هم بفشاریم و دلمان را پر از کینه کنیم. در این مکتب، حتی توجیه شرعی هم داریم. میگوییم مگر نه اینکه قرآن فرموده است اشداء علی الکفار، رحماء بینهم؟ هر که با ما نیست، حتماً بر ماست و ناگزیر کافر است و باید بر او تاخت!
این راه را سالهای طولانی است پیمودهایم. خدا را شکر که در بسیاری موارد، خلقالله رهرو نخبگان نبودهاند وگرنه باید جویهای خون راه میافتاد. تا همین حالا هم با بستن راه گفتوگو فراوان زیان دیدهایم. اگر سبک زندگیمان را اندکی عوض کنیم و شبیه پیامبر و امامان و بزرگان دین شویم، شیرینی زندگی را بیشتر میچشیم.
با این حال اصلاً به اینکه همه جامعه و نیز نخبگانمان بر مدار گفتوگو قرار گیرند، خوشبین نیستم. دیوار عدم تفاهم آنقدر بلند است که به این زودیها نمیتوان از آن عبور کرد. اما این بدان معنا نیست که برای رسیدن به تفاهم نباید کاری انجام داد. با همه سختیهایی که «گفتوگو» میتواند داشته باشد، یک امر ناگزیر است.
دوستان متعددی را میشناسم که نه فقط در زندگی سیاسی و حیات اجتماعیشان نمیتوانند گفتوگو کنند، که داخل خانه خودشان هم با فرزندان خود مشکل دارند. خانوادهشان حرف آنها را نمیفهمند و به همین دلیل محیط خانه برایشان غیرقابل تحمل شده. این فرزندان قطعاً در آینده نمیتوانند مثل پدرانشان زندگی کنند و چالش از همین جا شروع میشود.
اگر امروز، عاقلانه و عامدانه و فهیمانه تن به گفتوگو ندهیم، فردا این کار را با هزینه سنگین و از روی وادادگی انجام خواهیم داد و نتیجه چنان گفتمانی از همین حالا معلوم است.
انتهای پیام/*