به مناسبت دوازدهم فروردین؛ سالروز رأی آری به جمهوری اسلامی
انقلاب 57 ایران، اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری سلطنت پهلوی را منهدم کرد
مصطفی امینی*
انقلاب 57 ایران به رهبری آیت الله خمینی، در برهه ای حساس، از تثبیت یک اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداریِ بسیار خطرناک برای حیات ایران زمین، جلوگیری کرد و فراتر از این مهم، اساس و بنیان این اُلیگارشی را متلاشی کرد.
ایصال نیوز - در آستانۀ 12 فروردین قرار داریم؛ دوازدهم فروردین ماه، در تقویم رسمی، روز «جمهوری اسلامی ایران» نامگذاری شده است. در این روز، نتایج همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران اعلام شد. رای آری ۹۸٫۲ درصدی به «جمهوری اسلامی»، زمینه ساز تداوم نظامی شد که این مردمسالاری دینی کنونی که همگان شاهد آن هستیم را به جهانیان معرفی کرد.
ایّام «آری به جمهوری اسلامی» به مراتب بیش از دهۀ فجر، ایّام گرامیداشت یاد و خاطرۀ انقلاب خمینی کبیر و یاران آن مرد بزرگ است؛ ایّام مرور دستاوردهای انقلاب آن مرد راسخ و قاطع، و ایام رجوع حماسه شناسانه به فراز و فرود مبارزۀ مبارزانی که تاریخ ساز شدند؛ بنابراین شایسته است که هر بار از زاویه ای عظمت این انقلاب بزرگ تبیین شود.
بُعد فرهنگی انقلاب خمینی، ضد استعماری و ضد استبدادی بودن این انقلاب، ترکیبی بودن کنش های انقلابی این فرآیند، اتّحاد و یکپارچگی یکایک گروه های مبارزاتی تحت زعامت «جریانسازی» مکتبی و مذهبی، و ذات بین المللی انقلاب آیت الله خمینی، از جملۀ ابعادیست که تا کنون درباره این انقلاب بزرگ، تبیین و تشریح شده است.
نگارنده امّا در این یادداشت قصد دارد از منظر اقتصاد سیاسی، یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب آیت الله خمینی (ره) را که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است، تشریح و تبیین کند؛ دستاورد بزرگ «انهدام اُلیگارشیِ امنیتی-سرمایهداری سلطنت پهلوی»، که اگر در آن بزنگاه تاریخی، این اُلیگارشی تمدن سوز، منهدم نمی شد، چنان فاجعۀ تمدنی، ایران بزرگ را فرا می گرفت که شاید قرن ها، علاج مؤثری برای مهار آن فاجعۀ ناگوار، امکان ظهور و بروز نمییافت!
*سَمّ مهلک تمدّنی ایران چگونه خنثی شد
سلسله تغییرات اقتصادی و اجتماعی که محمدرضا پهلوی در عصر سلطنتش با همراهی کارگزاران وفادارش در ایران دنبال می کرد، اگر چه در مواردی، حقوق ملت را در کوتاه مدت تأمین می کرد و رنگ و بوی فریبندۀ توزیع ثروت در بین آحاد جامعه داشت و آمیخته به رفتارهای پوپولیستی بود، امّا به تدریج، اساس اقتصادی را پایه ریزی کرد که در یک اُلیگارشی تعیین کنندۀ امنیتی-سرمایهداری خلاصه می شد و مسیری بود که آرمان محمدرضا یعنی اتصال اقتصاد ایران به سرمایه داری جهانی، با حق تحفظ هایی که محمدرضا پهلوی را تبدیل به یک شخصیت منطقه ای و بین المللی تأثیر گذار بر روندهای منطقه ای می کرد، محقق مینمود.
محمدرضا پهلوی در حالی ادعا می کرد که خود و پدرش، ایران را از یک کشور عقب ماندۀ فئودالی به یک کشور صنعتی و با نظام کشاورزی آزاد تبدیل کرده اند که این صنعتی شدن، رنگ و بوی بذل و بخشش به اعوان و انصار و نزدیکان و وفاداران به شاه را داشت و البته از مدرن سازی ایران تحت سیاست های آمرانۀ پهلویها، نمی شد انتظاری بیش از این داشت.
محمدرضا که در پس متلاشی کردن نظام فئودالی، سودای طبقه سازی جدیدی را در سر می پروراند که وابسته به سلطنت پهلوی باشد؛ از بذل و بخشش سهام کارخانه های دولتی به اعوان و انصار با توجیه تسویه بدهی های طرح های کلان و تحول آفرین اقتصادی، دریغ نمی کرد. این مهم، سبب شد به تدریج، فساد در همۀ حوزه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی گسترش یابد و خاندان و درباریان رژیم پهلوی، با تملّک صنایع پیشرو و بزرگ، افسار این اقتصاد صنعتی جدید را در کنترل خویش قرار دهند و چنین، فعالیت های اقتصادی خاندان پهلوی و نهادهای وابسته به آن، روز به روز گسترده تر شد و شرکت ها و صنایع مختلف، تحت تملک ایشان در آمده بود.
فساد، رشوه خواری و رانت خواری دربار محمدرضا، ابعاد گسترده ای یافته بود و مرتبطین با دربار، ثروت های هنگفتی را به جیب زده بودند. صنعتی سازی و خصوصی سازی عصر محمدرضا پهلوی، به نظر نگارنده، پروژه ای برای ایجاد یک اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری وابسته به دربار و مسلط بر اقتصاد ایران بود؛ پروژه ای که به مدد سرکوب و خفقان، قلدرمآبانه داشت اجرایی می شد!
با مرور اسامی مدیران و سهامداران عمدۀ شرکت هایی که در عصر محمدرضا رنگ و بوی صنعتی شدن را به ایران متحول شده می دادند، در می یابید که مالکان و سهامداران عمدۀ این صنایع و شرکت ها، یا اعوان و انصار محمدرضا پهلوی بودند، یا مرتبطین به دربار از چنین رانت های کلانی بهره می بردند، و یا نهادها و اَبَر هُلدینگ های مرتبط با سلطنت پهلوی، سهم مالکیتی تعیین کننده در این صنایع و شرکت ها داشتند.
بهطور خلاصه، آنچه که می توان دربارۀ این مهم بیان کرد، عبارت است از فریز ثروت ایران توسط خاندان پهلوی و مریدان این خاندان، و توزیع محدود و مردم فریبانۀ این ثروت در بین آحاد جامعه، که آنهم با هدف ایجاد یک طبقۀ متوسط جدید در جامعۀ ایرانی، کارسازی می شد.
آنچه که منجر به شکست برنامه های مرتبط با توسعۀ اقتصادی ایران در عصر پهلوی بویژه در دهۀ 50 شد، همین اندک سالاری هایی بود که محمدرضا و دربار، پیوستن اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی و صنعتی شدن ایران را، تحت این حق تحفظ ها پذیرفته بودند و کارسازی می کردند.
به باور نگارنده، اساساً امکان ندارد برنامه های مرتبط با توسعۀ اقتصادی در یک جامعه به نتایج رضایت بخشی منتهی شود در حالی که بستر جولان یک «اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری» در آن جامعه فراهم باشد و این اُلیگارشی، جولان دهد و هر غلطی که دلش می خواهد مرتکب شود! ؛ به سخن دیگر، همین تنفس اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری در دهۀ پنجاه بود که برنامه های مرتبط با توسعۀ اقتصادی ایران را ناکام گذاشت و مشروعیت و مقبولیت مبارزۀ مبارزان ضد سلطنت پهلوی را در دهۀ پنجاه، استحکام بخشید؛ انحصارهای درباری، حکومتی، خصولتی و ذینفع محوری که در فرآیند اصلاحات اقتصادی محمدرضا پهلوی، بر تجارت خارجی، سرمایه گذاری های تولیدی و زیرساختی و عمران و توسعۀ ایران سایه افکند و به خشم و نارضایتی عمومی ملت ایران دامن زد و شعله های انقلاب 1357 را برافروخت و عَقَبۀ حمایت ملی از سلطنت پهلوی را نحیف و تضعیف کرد.
این شرایط بغرنج را، بحران های اقتصادی اواخر دهۀ پنجاه شمسی تشدید کرد و قدرت های بین المللی نیز که از ظهور یک «رقیب اُلیگارشیک» در مناسبات اقتصاد جهانی و منطقه ای واهمه داشتند، نسبت به رژیم پهلوی حساس شدند و تحولات داخلی شان نیز، فرآیند تضعیف حمایت هایشان از سلطنت پهلوی را تسریع کرد.
بحران اقتصادی جهانی، رکود بزرگ، کسری بزرگ تجاری و تمرکز مصرف درآمدهای نفتی در حوزه های نظامی، همچنین اُفت ارزش پول ملی، آینده ای تیره و تار را برای سلطنت پهلوی ترسیم کرده بود؛ در این میان، خطای راهبردی سلطنت پهلوی در دوره رضا شاه و پس از آن، در دوره محمدرضا پهلوی، در تشدید انحصارها با هدف مدیریت اوضاع نیز به تنفر بیش از پیش جامعه از اُلیگارشی امنیتی-اقتصادی نوظهور در ایران، دامن زد.
محمدرضا که اصلاحات اقتصادی-اجتماعی را با اتّکا به درآمدهای نفتی دنبال می کرد و صنعتی شدن سریع ایران را با مداخلۀ مستقیم حکومتی آرزو داشت، به شکاف طبقاتی در ایران دامن زد و در پی رشد سریع قیمت نفت، بی توجه به توسعۀ متوازن ایران شد که این عوامل، نارضایتی های اجتماعی و خیزش های انقلابی در ایران را تشدید کرد. توجه به شهرنشینی و توزیع بیشتر امکانات و مواهب در شهرها نیز از سوی دیگر، به تشدید مهاجرت ها دامن زد و همه و همه، حکومت را در مسیر غیر قابل بازگشت سقوط قرار داد.
*انقلاب نمیشد، اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری، فاجعه تمدّنی به بار می آورد
اقتصاد ایران که حدفاصل 1342 هجری شمسی تا 1352 هجری شمسی رشد سریعی را تجربه می کرد و در کوتاه مدت منجر به بهبود سطح زندگی آحاد مردم شده بود، به ناگاه و با شروع بیماری هلندی و تضعیف قدرت رقابتی بخش صنعتی، بحرانی شد و توزیع درآمدهای کلان ناشی از رشد و توسعۀ حدفاصل سالهای 1342 تا 1352 هجری شمسی در جامعه، سطح عمومی قیمت ها را پس از دوره ای ثبات، افزایش داد و تعادل عرضه و تقاضا را به هم زد و در بحبوحۀ این آشفتگی پس از دورۀ رشد و ثبات بود که آن اُلیگارشی امنیتی-اقتصادی، بر حل مسئلۀ «تعارض منافع» به نفع مصالح کشور و مردم فائق نیامد و حتی مصالح سلطنت را نیز به پای منافع اقتصادی اُلیگارشی ذبح کرد! تا اقتصادی که ظرف مدت ده سال، چند برابر شده بود را در موقعیتی به شدت بحرانی و متزلزل قرار دهد.
تداوم این شرایط، به هیچ وجه، به صلاح جامعۀ ایرانی نبود و نه تنها منافع کوتاه مدت جامعۀ ایرانی را پایمال می کرد بلکه حیات تمدن ایران زمین را نیز به دلیل سلطۀ اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری، در نوسانی از بحران هایی قرار می داد که در پس وقوع یک فاجعۀ تمدنی، صرفاً منافع این اُلیگارشی را تأمین می کرد.
انقلاب زمان شناسانه و بههنگام 57 با همراهی آحاد ملت ایران، خواسته یا ناخواسته، این اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری سلطنت پهلوی را هم منهدم کرد تا «سمّ مهلک حیات تمدنی ایران»، خنثی شده و فرصت تثبیت این اُلیگارشی نامبارک، به نفع ملت ایران، نابود شود.
آری؛ از منظر اقتصاد سیاسی نیز انقلاب 57 ملت ایران، در برهه ای حساس، از تثبیت یک اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری بسیار خطرناک برای حیات ایران زمین، جلوگیری کرد و فراتر از این مهم، اساس و بنیان این اُلیگارشی را متلاشی کرد.
به نظر نگارنده، تردیدی نباید داشت که جولان یک اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری در ایران، بسیار خطرناک تر و پر تبعات تر از دستاوردهای موقّتی است که ممکن است تنفس این اُلیگارشی، برای جامعۀ ایرانی به همراه داشته باشد. چنانچه به این اصل استراتژیک و فرازمانی اعتقاد داشته باشیم تردیدی نخواهیم کرد که انقلاب 1357 هجری شمسی در ایران، خدمتی کم نظیر به حیات و تمدن ایران و اهالی این کشور بزرگ بود.
*روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی اجتماعی - مدیرمسئول و سردبیر ایصال نیوز
در این جمله نوشتید : ( انقلاب زمان شناسانه و بههنگام 57 با همراهی آحاد ملت ایران، خواسته یا ناخواسته، این اُلیگارشی امنیتی-سرمایهداری سلطنت پهلوی را هم منهدم کرد تا «سمّ مهلک حیات تمدنی ایران»، خنثی شده و فرصت تثبیت این اُلیگارشی نامبارک، به نفع ملت ایران، نابود شود.) --- چرا ناخواسته ؟! اتفاقا خیلی هم ارادی و با بصیرت بود
کی گفته زندگی مردم تو زمونی ممدرضا بهتر شد ایرانیا بدبخت بودند اون زمون حسرت یه برنج امریکایی داشتند تو خیلی از خونه ها چندین خونواده با هم زندگی می کردند تک و توک مردوم ماشین داشتند اینا رو هم بگید به مردوم