plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۱
کد مطلب : ۳۰۷۵۸

چرخش از« کشور قوی» به «منطقه‌قوی»

رضا نصری*
بازیگران صحنه سیاست داخلی از تجربه تلخ و زیانبار -حمله به سفارت عربستان و قطع روابط دیپلماتیک ایران و عربستان و ایجاد چالش برای برجام- درس بگیرند و از این پس، از قربانی کردن «سیاست خارجی» به منظور دستیابی به اهداف کوته‌بینانه جناحی و سیاسی پرهیز کنند. هزینه‌ای که ایران بابت جناح‌زدگیِ سیاست خارجی پرداخت کرده غیرقابل محاسبه است.
چرخش از« کشور قوی» به «منطقه‌قوی»
پس از هفت سال قطع رابطه، ایران و عربستان با میانجی گری چین در پکن بیانیه احیای روابط‌شان را امضا کردند. مطابق این بیانیه، بنا بر این شده در دو ماه آینده سفارتخانه‌های دو کشور بازگشایی و روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض مجدد برقرار شود.  

تاکنون، توافق آشتی میان ایران و عربستان بازتاب مثبتی در میان کشورهای منطقه داشته است و اغلب کشورهای دیگر نیز از آن به درجات مختلفی استقبال کرده و بعضاً در تماس با وزیران خارجه دو کشور، بابت این دستاورد دیپلماتیک تبریک گفته‌اند. رژیم اسرائیل مهم‌ترین و تنها بازیگر در منطقه غرب آسیاست که نه تنها از این توافق استقبال نمی‌کند بلکه آن را شکستی آشکار برای خود   و  احیانا اختلالی در روند عادی‌سازی موسوم به «پیمان‌های ابراهیم» می‌داند.

حقیقت این است که برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی هم برای دو کشور تاثیرات مثبتی خواهد داشت، هم برای صلح و ثبات منطقه بسیار مفید خواهد بود و هم راه  را برای همکاری‌های وسیع‌تر و ابتکارات دیپلماتیک مشترک دو کشور در سطح بین‌المللی هموار خواهد ساخت. یکی از مهم‌ترین جنبه‌ های  این توافق نیز احیای دو معاهده است که در سال‌های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۱ میلادی بین دو کشور منعقد شده و به تصویب مجلس رسیده بود. اجرای این توافق‌نامه‌ها مستعد است که  هم در حوزه اقتصاد برای دو کشور و هم در حوزه امنیتی در منطقه دستاوردهای ملموسی در پی داشته باشد. 

در واقع، چنان چه ایران و عربستان در راه تنش‌زدایی و ایجاد همکاری‌های گسترده با یکدیگر قدم بردارند، می‌توانند توان و سرمایه‌ای را که تاکنون صرفِ خنثی‌سازی و مهار یکدیگر می‌کردند در خدمت توسعه و اقتصاد خود و تقویت منطقه درآورند. یعنی اگر سیاست گذاری خود را از پارادایم «یک کشور نسبتاً قوی در یک منطقه ضعیف» به سمت پارادایم «یک منطقه قوی» تغییر دهند، تحولات مهمی در غرب آسیا در این دوران گذار رخ خواهد داد.

علاوه بر این، یکی از تاثیرات سیاسی این توافق این است که می‌تواند راه احیای برجام را نیز هموارتر سازد. واقعیت این است که لابی‌های عربستان سعودی از پرتوان‌ترین و متنفذترین لابی‌های فعال در کنگره و کانون‌های قدرت در واشنگتن هستند و در سال‌های گذشته نیز نشان دادند که تا چه میزان می‌توانند در روند مذاکرات خدشه‌ وارد کنند و در راستای تشدید تحریم‌های واشنگتن علیه ایران تاثیرگذار باشند.

بالطبع، روند تنش‌زدایی با عربستان می‌تواند هم دستورالعمل این لابی‌ها را تغییر دهد و هم بهانه «سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه‌» را از جریان‌های افراطیِ واشنگتن - که توجیه اصلی‌شان برای خروج از برجام و اعمال تحریم‌های یک جانبه بود - سلب کند. در واقع، تردیدی نیست که این توافق، فضای سیاسی را برای احیای مذاکرات هسته‌ای مساعدتر کرده است.

بالطبع،‌‌چنین قراردادی با چالش‌هایی نیز روبه رو خواهد بود. در این خصوص،این نکته درخور ذکر است که احتمال می‌رود عربستان تلاش کند از این توافق برای امتیاز‌گیری از آمریکا و اسرائیل استفاده کند و باید دید تا چه حد حاضر است رابطه بازیافته خود با ایران - و همچنین روابط حسنه خود با چین به عنوان ضامن و میانجی این توافق - را قربانی چنین امتیازهایی کند.

همچنین باید دید جریان‌های افراطی آمریکا و اسرائیل حاضرند برای برهم زدن این توافق تا چه حد به عربستان سعودی باج و امتیاز بدهند. در هر حال، این بازی در هفته‌ها و ماه‌های آینده در جریان خواهد بود و لازم است دستگاه سیاست خارجی کشور درباره آن هوشیار باشد.

در حوزه داخلی نیز  این توافق مستعد است انتظارات تورمی - به ویژه در بازار ارز - را کاهش دهد و - با ارائه یک چشم‌انداز مثبت‌تر درباره آینده و مسیر جدید سیاست خارجی کشور - کمی التهابات سیاسی و اجتماعی را نیز تعدیل کند.

به احتمال زیاد، بخشی از افکار عمومی این توافق را مقدمه‌ای برای تنش‌زدایی با دیگر کشورها - مانند مصر - و همچنین غالب شدن رویکرد مدافع تنش‌زدایی در پرونده هسته‌ای ارزیابی خواهد کرد و این نیز می‌تواند در تلطیف فضای حاکم بر اقتصاد و سیاست داخلی تاثیر مثبتی داشته باشد.

علاوه بر این که توافق با عربستان می‌تواند تا حدود زیادی مداخله رسانه‌ای این کشور در ایران را - که تاکنون به واسطه شبکه ایران‌اینترنشنال و حمایت ریاض از سازمان تروریستی «مجاهدین خلق» صورت می‌گرفت - کاهش دهد و از این جهت نیز فضای روانی و اجتماعی کشور را تا حدودی آرام‌تر کند.

 اما درباره تاثیراتی که «واجب است رخ دهد» هم به نکته ای باید اشاره کرد. این توافق با وساطت چین منعقد شده است و احتمال می‌رود پس از اعتراضات ایران درباره موضع‌گیری‌های چین در عربستان سعودی و اجلاس GCC نیز، عزم چین برای تسهیل این آشتی و اعمال نفوذ به عربستان برای پذیرش این توافق زیاد شده باشد.

شایان ذکر است که پس از انعقاد برجام نیز فشار مشابهی از سوی آمریکا به عربستان وارد شد تا با ایران به تنش‌زدایی بپردازد که متاسفانه با حمله به سفارت عربستان در تهران این فرصت از کشور گرفته شد.

یعنی فرایند تنش‌زدایی میان دو کشور که در سال‌های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۱ آغاز و پس از یک وقفه طولانی، بعد از انعقاد برجام در سال ۲۰۱۵ مجدد از سرگرفته شده بود، به واسطه یک اقدام غیرمنطقی و کارشکنانه در کشور متوقف شد و هفت سال هزینه گزاف به کشور تحمیل کرد.

 امروز، لازم است بازیگران صحنه سیاست داخلی از این تجربه تلخ و زیانبار درس بگیرند و از این پس از قربانی کردن «سیاست خارجی» به منظور دستیابی به اهداف کوته‌بینانه جناحی و سیاسی پرهیز کنند.هزینه‌ای که ایران بابت جناح‌زدگیِ سیاست خارجی پرداخت کرده غیرقابل محاسبه است و ضروری است جناح‌های سیاسی - در این منطقه و عصر بحرانی - به جد از این شیوه سیاست‌ورزی دست بردارند.

*تحلیلگر مسائل بین الملل/خراسان 

انتهای پیام/*
۰
مرجع : خبرآنلاین
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما