plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۲
کد مطلب : ۲۹۸۹

محور گاندو- پمپئو علیه دیپلماسی کم هزینه ظریف

مهدی ذاکریان*
جمهوری اسلامی از مجرای دیپلماسی مسیر درستی را در پیش گرفته است هرچند که این امر دارای عواقب جدی داخلی و خارجی بوده است و چنان‌که اشاره شد محور گاندو- پمپئو تلاش می‌کند، این دیپلماسی کم هزینه را تخریب کند و کشور را به پیگیری یک سیاست پرهزینه برای ملت و نظام جمهوری اسلامی وادار کند.
محور گاندو- پمپئو علیه دیپلماسی کم هزینه ظریف
وزیر امور خارجه ایران از ابتدای آغاز مسئولیت خود سعی کرد بر پایه مبانی علمی، حرفه‌ای و تخصصی دانش روابط بین‌الملل عمل کند. بهره‌گیری صحیح از نظریات روابط بین‌الملل، فهم درست از مکاتب روابط بین‌الملل و همچنین مفهوم سازی صحیح از مصادیق مناسبات جهانی و ارائه آنها به جامعه بین‌المللی یکی از کارهای خاصی بود که آقای ظریف در طول شش سال گذشته از خود نشان داد و این فعالیت حرفه‌ای و دیپلماتیک سبب‌ساز آن شد ایران در نظام بین‌الملل به عنوان یک کشور مقبول و اثرگذار شناخته شود. همین تأثیرگذاری بود که موجب عصبانیت برخی در خارج مانند اسرائیل به رهبری نتانیاهو، عربستان به رهبری بن سلمان، امارات به رهبری بن زاید و امریکا به رهبری ترامپ و بولتون شد. از سوی دیگر قدرت دیپلماتیک تأثیرگذار وزیر خارجه در داخل هم مورد عصبانیت جریان‌هایی قرار گرفت که در واقع توان پیش بردن مقاصد کشور و دستیابی به منافع ملی را از طرق دیپلماتیک و تخصصی نداشتند و سعی می‌کردند با شعار و تبلیغ وارد نظام بین‌الملل شوند که اتفاقاً ورود این جریان هم به ضرر کشور بود و هم رسیدن کشور به آرمان‌های انقلاب را به تأخیر انداخت.
بنابراین تیم دیپلماسی ایران به رهبری ظریف با اقدامات مخرب دو جبهه مخالف داخلی و خارجی روبه‌رو شد. گروهی در داخل با پیگیری برخی از برنامه‌ها سعی کردند در راستای پیشرفت کشور و نظام موانعی ایجاد کنند که مصداق عملی آن تهیه سریالی به نام «گاندو» بود که رسانه ملی پخش کرد. تهیه چنین سریالی در ادامه اقدامات تخریب کننده علیه دستگاه دیپلماسی بود که به دلیل عصبانیت از پیروزی‌های ایران در شش سال گذشته صورت گرفت. چه در این سال‌ها اسرائیل ضعیف، عربستان منزوی و امارات مجبور شد مواضع خود را تغییر دهد و امریکا هم در پیگیری نظریه فروپاشی حاکمیت جمهوری اسلامی شکست بخورد چنان‌که ترامپ و وزیر خارجه‌اش رسماً اعتراف کردند به دنبال تغییر رژیم نیستند و می‌خواهند با ایران گفت‌وگو کنند. درخواستی که با این پاسخ قاطع ایران مواجه شد که مذاکره بدون بازگشت امریکا به اجرای تعهدات برجامی‌اش امکانپذیر نیست. در چنین شرایطی که ایران به دنبال تقویت مواضع خود در عرصه بین‌المللی بود عده‌ای در داخل کمر همت بستند تا دیپلماسی را در ایران ضعیف کنند.
جبهه دومی که در خارج از کشور از دو روز پیش در کنار اقدامات تخریبی جریان‌های داخلی کشور فعال شده است، جبهه پمپئو است. جبهه‌ای که فعالیتش بعد از اوجگیری تحرکات مخالفان داخلی دولت ایران آغاز شد و با اقدامات مشکوکی چون متهم کردن وزیر خارجه ایران به سوء استفاده از آزادی بیان در امریکا و ایجاد محدودیت در تردد هیأت ایرانی ادامه یافت.نبایستی فراموش کرد که امریکا عرصه امکانات گسترده‌ای چون امکانات رسانه‌ای، اقتصادی و دانشگاهی است و آقای ظریف با بهره‌گیری از پشتوانه علمی، تجربه و تخصص و شناخت از امکانات و ظرفیت‌های امریکا سعی کرده منافع ملی ایران را به خوبی پیگیری و در مسیر درست مورد بهره‌برداری قرار دهد.
یکی از این امتیازات امکان ارتباط مستمر با رسانه‌ها و افکار عمومی است. وزیر خارجه ایران تلاش کرده افکار عمومی امریکا را درباره خطایی که تیم ترامپ در حال انجام آن هستند و هزینه‌ای که ممکن است جنگ احتمالی تیم تندروی دولت امریکا به این کشور تحمیل کنند، توجیه کند. این امر از طریق دیپلماسی عمومی، حضور مستمر در رسانه‌ها و مصاحبه با شبکه‌های خبری تلویزیون، رسانه‌های نوشتاری، حضور در سازمان‌های مردم نهاد، حضور در مراکز قدرت و اثرگذار بر مراکز تصمیم‌گیر، مشارکت در نشست اندیشکده‌هایی چون شورای آتلانتیک که رهبر آن ریچارد‌هاس از وابستگان نئوکان‌هاست، مورد پیگیری قرار گرفته است. البته وسعت این نفوذ می‌توانست گسترده‌تر نیز بشود اما کم کاری نهادهای سیاسی در راه‌اندازی لابی‌های مؤثر در جامعه امریکا، عدم حمایت و احیاناً متهم کردن برخی لابی‌ها، جریان‌های فکری و حتی شخصیت‌های عالم، دلسوز و مؤثر عملاً امکان بهره‌گیری از چنین ظرفیتی را از بین برده است. رژیم اسرائیل با انبوهی از لابی‌های تاثیرگذار چون ایپک، میدل ایست فروم و جی استریت تلاش می‌کند اهداف و منافع خود را پیگیری کند. اگر جمهوری اسلامی هم از چنین لابی‌هایی بهره مند بود، بی تردید وزیر خارجه ایران هم در نشست این لابی‌ها حضور پیدا می‌کرد و از ظرفیت آن برای دستیابی به اهداف کشور بهره می‌برد.
این چنین است که استفاده مؤثر آقای ظریف از ظرفیت‌های موجود در امریکا سبب شده است دیپلماسی ضد ایران در امریکا و نظام بین‌الملل به حاشیه رفته و حتی سیاست فشار امریکا بر ایران در داخل این کشور نیز زیر سؤال برود. در نتیجه توان تأثیرگذاری ظریف بود که حتی شاهدیم محور گاندو- پمپئو علیه ایشان تشکیل می‌شود؛ محوری که تلاش می‌کند مانع از آن شود که جمهوری اسلامی حرف صحیح خود را با زبان کم هزینه و نرم مطرح کند. این در حالی است که کشورها در قرن 21 به این نتیجه رسیدند اگر می‌خواهند به اهداف خود برسند از یک زبان کم هزینه استفاده کنند. به همین دلیل است که ترامپ از ورود به یک درگیری خودداری می‌کند چون می‌داند جنگ چقدر هزینه دارد و بهره‌گیری از زبان سخت‌افزاری می‌تواند برای امریکا هزینه ساز باشد. اما آنچه در روابط بین‌الملل کم هزینه است دیپلماسی عمومی، دیپلماسی خط دو و خط یک و نیم و دیپلماسی رسانه و آکادمیک است. اینها مدارهایی است که به وجود آمده‌اند و تیم دیپلماتیک ایران بخوبی از آنها برای تبیین اهداف و منافع کشور بهره برده است.  سیاستی که اتفاقاً تاکنون ثمربخش بوده است زیرا هم اینک که ایران تصمیم گرفته در واکنش به تأمین نشدن منافعش در چارچوب برجام، بخشی از تعهداتش را به صورت گام به گام متوقف کند، هیچ کشوری آن را محکوم نکرده است تا جایی که حتی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از صدور یک بیانیه یک خطی هم خودداری کرد و رئیس شورای حکام نیز بیانیه پایانی خود را قرائت نکرد. این تحولات نشان می‌دهد جمهوری اسلامی از مجرای دیپلماسی مسیر درستی را در پیش گرفته است هرچند که این امر دارای عواقب جدی داخلی و خارجی بوده است و چنان‌که اشاره شد محور گاندو- پمپئو تلاش می‌کند، این دیپلماسی کم هزینه را تخریب کند و کشور را به پیگیری یک سیاست پرهزینه برای ملت و نظام جمهوری اسلامی وادار کند.  به عبارت دیگر پیوند سعودی- اسرائیل- امریکا و مخالفان داخلی نظام جمهوری اسلامی به پیگیری این سیاست پرهزینه برای ایران مستحکم‌تر از گذشته به کار خود ادامه می‌دهد.
*استاد دانشگاه
انتهای پیام/*
۱
مرجع : ایران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما