تنش در جبهههای گوناگون از يک طرف با غرب كه شامل اروپا و امريكا و كانادا و... میشود و از سوی ديگر، با برخی كشورهای منطقهای مانند جمهوری آذربايجان و... همچنين تداوم مشكلات داخلی باعث میشود تا توان استراتژيک ايران كاهش پيدا كند.
1) اين روزها در كنار همه تحولاتي كه در زير پوست رخدادهاي اجتماعي و سياسي جريان دارد، شاهد برخي اظهارنظرهاي عجيب و غيرمعقول از سوي برخي چهرههاي سياسي و مديريتي هستيم كه در حكم نمك پاشيدن بر زخمهاي مردم است.
اطلاق عبارت «مگس» براي معترضان يا اظهاراتي كه اخيرا از سوي مصطفي ميرسليم مطرح ميشوند، آدمي را ناخودآگاه به ياد اين پرسش مياندازد كه آيا جز دشمنان كسي از اين رفتارها و گفتارها سود ميبرد؟
بسياري از اين عبارات يا توسط نمايندگان مجلس طرح ميشوند يا اينكه از سوي افراد صاحب تريبون. به نظر ميرسد، بخشي از اين نوع اظهارنظرها براي پوشاندن مشكلات و ايراداتي است كه در عملكرد اين افراد وجود دارد.
به هر حال مسوولان و نمايندگاني كه هيچ گرهي از هزار توي مشكلات كشور باز نكردهاند و نهايت تلاش آنها، منجر به تدوين طرح صيانت، آزادسازي قيمتها و نظاير آن بوده و لوايحي مانند حفظ كرامت و مقابله با خشونت عليه زنان در بايگاني مجلس خاك ميخورد، طبيعي است كه براي فرافكني و ردگمكني، اظهاراتي را مطرح ميكنند تا بهزعم خود توجهها را از موضوعات اصلي به حواشي منحرف سازند.اما واقع ان است كه ايران كشور ثروتمندي است و اين حق مردم است كه مطالباتي در حد نام اين كشور، ظرفيت و ثروت آن داشته باشند.
2) واكنش بسياري از رسانههاي غربي در خصوص ايران، اين روزها بسيار عجيب است. غرب در دهههاي قبل همواره نگران اين بود كه منابع ايران به عنوان يك قلمروي كشور ثروتمند و استراتژيك در اختيار روسها قرار بگيرد.
آنها اعلام ميكردند كه اين موضوع خط قرمز آنهاست و هرگز اجازه نخواهند داد، ايران در دامان روسها بيفتد.
از سوي ديگر افكار عمومي جهاني به خاطر دارد كه قبل از حمله امريكا به عراق و افغانستان و پس از آن حمله به ليبي و قبلتر از آن براي حمله به يوگسلاوي در ميانههاي دهه 90 ميلادي چه مقدماتي طي شد.
ابتدا ادعاهاي پوچي در خصوص سلاح كشتار جمعي، تروريسم يا حقوق بشر مطرح ميشود و پس از آن اقدامات خصمانه در پيش گرفته ميشود.
اين روزها كه ادعاي همكاري ايران با روسيه از طريق ارسال پهپادها در جنگ اوكراين مدام در رسانههاي غربي بازنشر ميشود يا تظاهرات بزرگ در كشورهاي غربي به راه ميافتد و اتهام اتحاد ايران با روسيه مدام بازنشر ميشود، آدمي ناخودآگاه به ياد همان پروپاگانداي قبلي ميافتد و نگران رفتارهاي تند و خصمانه غربيها در مقابل ايران ميشود. بنابراين همه بايد نگران وطن و نگاههاي خيره به آن باشيم.
3) در همين زمان كه ايران در جبهههاي مختلف گرفتار است، مانور نظامي در مرزهاي ايران با جمهوري آذربايجان با مانور متقابل تركيه، گرجستان و جمهوري آذربايجان پاسخ داده شده است.
در اين شرايط هر عقل سليمي ميداند كه در صحنه داخلي نبايد دست به اقداماتي زد كه باعث گسترش نااميدي در كشور شود.
اما برخي مسوولان نه تنها به فكر آرامش در صحنه داخلي نيستند، بلكه اقداماتي انجام ميدهند و اظهاراتي دارند كه باعث افزايش مشكلات ميشود.
نه فقط در عرصه داخلي بايد به سمت مدارا، تساهل و تسامح پيش رفت، بلكه بايد سياست تنشزدايي و گفتوگو را با كشورهاي همسايه و منطقهاي نيز تدارك ديد.
تنش در جبهههاي گوناگون از يك طرف با غرب كه شامل اروپا و امريكا و كانادا و... ميشود و از سوي ديگر، با برخي كشورهاي منطقهاي مانند جمهوري آذربايجان و... همچنين تداوم مشكلات داخلي باعث ميشود تا توان استراتژيك ايران كاهش پيدا كند.
كشوري كه در عرصه خارجي با چالشهاي متعدد روبهرو است، نبايد در عرصه داخلي به گونهاي سخن بگويد و عمل كند كه باعث افزايش فاصله ميان نظام حكمراني و مردم تفسير شود. اما اي كاش برخي مديران و مسوولان چشم خود را به روي اين واقعيتها نميبستند و واقعيتهاي جريان يافته در داخل و خارج را درك ميكردند.