وقتی زندگی جریان یابد و خیابان و شهر قابل دیدن و پرسهزنی شود، وقتی خانوادهها (زنان و کودکان) شبِ شهر را بسازند، انگیزههای جرم را نیز تقلیل میدهد.
مدیریت شهری بسامان نمیشود چنانچه مقتضیات کلانشهرها را درنیابد وشهر امروز بر زندگی مدرن و ویژگیهای خاص آن بنا شده است. در زمانه سنت، بخشهایی از روز متعلق به کار بود. آنهم با تأکید بر سحرخیزی و کامرواییطلبی و مابقی روز به مراودات اجتماعی و خانوادگی میگذشت و شب زمانه خواب، آرام و خلوت با خویشتن به حساب میآمد. انواع توصیههای دینی هم بر چنین روایتی از زندگی اجتماعی بنا شده است. یعنی شب که زمان آرامش بود جمعگرایی روز را به خلوت و فردیت شبانه پیوند میداد. اما دنیای مدرن در اولین قدم سیالیت زمان و مکان یا همان ازجاکندگی را به همراه داشته است. مشاغل ما و بازههای زمانی آنها چندان معلوم نیست. جز زندگی روزمره کارمندی، فضای مشاغل دیگر زمانهای شناور را بیشتر پذیرفتهاند و حتی اگر این مشاغل در پیوند با خارج از کشور یا بر بستر وب بنا شده باشد، این سیالیت بیش از گذشته قلمداد میشود. سبک زندگی خانوادههای جوانتر و افرادی که زندگی مدرن را پذیرفتهاند کاملاً این سیالیت را نشان میدهد. علیرغم شلوغی و حجم بالای دادههای خوب یا بد، فردگرایی مسأله غالب زندگیهاست. از طرفی مسائل اقتصادی، وضعیت معیشت و نوع نگاه مدرن به آینده که بر «گذشتن از منافع آنی برای کسب منابع آتی» بنا شده عاملی است که روزبه روز ساعات اشتغالِ شاغلین را افزایش داده است. این افزایش زمان کار هرچند در کنار پائین بودن بهرهوری قرار گرفته و ناکارآمدی را در فرهنگ کار ایرانی ساخته، اما واقعیتی است که وجود دارد، چرا که تنها تعریف روشن در زندگی را کار و کسب درآمد دانستهاند. فضا و زمینههای اجتماعی هم در تمام این سالها چنین چیزی را خواسته و هرآنکس که فراغت کمتری را برای خود درنظر گرفته عضوی مطلوبتر و کارآمدتر معرفی کرده است. از اینروست که روز در زندگی مدرن خانوادههای ایرانی کار است. کاری که تا شب کش آمده والبته بخش زیادی از مشاغل کلانشهرها لاجرم در شب نیز تعریف شده است. بستر فردگرایانه این نوع کار دیگر فرصتهای حضور با خانواده یا جامعه گسترده را نمیدهد. یعنی فردانیتی است که شبانه روزی شده و در همهمه، شلوغی و ارتباطات گسترده و بیهدف کلانشهرها گم میشود.
از طرفی آنچه شناخته شده و بهاداده میشود ظرفیت روزانه کار در شهر است. بجز منابع جدید و خلاقیتهای کارآفرینانه در شهر بخش زیادی از فضای شناخته شده اشتغال در کلانشهرها در روز به اشباع رسیده و از اینروست که فرصتهای شغلی اندک و بیکاری رو به فزونی است. شب و ماهیت جدید فرصتی جدید است با رهاوردهای اقتصادی که بعضاً میتواند به لحاظ فرهنگی و خانوادگی نیز تقویت کننده انواع همبستگیها و همدلیهای خانوادگی باشد. درواقع با توجه به دو نکته فوقالذکرحیات شبانه فرصتی دوباره برای جمعگرایی و خانوادهگرایی ماست. فرصت اضافهای است برای باهم بودن در بستر خانواده و در کنار آن ایجاد فرصت جدیدی برای بخشی از بدنه فعال اقتصادی که در روز امکان مشارکت فعال اقتصادی و اشتغال را نداشتهاند. از اینروست که اگر شب مایه آرامش است، حیات شبانه میتواند همان آرامش و نشاطی باشد که خانوادهها برایش زمان کم میآورند و زندگی مدرن از ایشان دریغ کرده است. این بسط زمانی همراه با بسط فیزیکی هم خواهد بود. کلانشهرهایی مثل تهران، نیازمند خدمترسانی به حاشیه خود نیز هستند. بسیارند کسانی که مراکز شهری را محل رجوع برای نیازهای خود میدانند. طبیعی است که بستر شبانه یک شهر فرصتی است که به دور از ترافیک و مشکلات فضایی شهر ظرفیتها را برای حواشی شهرها در متنها ایجاد میکند.
از نظر اجتماعی حیات شبانه بستر ایمنی بخش شهر است. بیشترین آمار جرم در شب و در زمان خاموشی رخ میدهد. برخلاف نگاههای امنیتی مجموعههای انتظامی درباره حیات شبانه، وقتی زندگی جریان یابد و خیابان و شهر قابل دیدن و پرسهزنی شود، وقتی خانوادهها (زنان و کودکان) شبِ شهر را بسازند، انگیزههای جرم را نیز تقلیل میدهد. شهر تبدیل به یک ابژه دیدنی با قابلیت گردشگری بالا میشود و آنقدر کششپذیری و استقبال از این پروژه میتواند بالا باشد که طبیعتاً در زمانهای قابل تحقق در شهر میتوان درباره دیگر وجوه آن نیز به کرات سخن گفت.
*جامعه شناس اقتصادی
انتهای پیام/*