چرا مسکوا با داشتن سه لایه دفاع هوایی نتوانست چند نپتون ضعیف را شناسایی کند؟
سومانترا ماترا*
غرق شدن کشتی پیشرفته و قدرتمند مسکوا نقطه عطفی در جنگ دریایی روسیه و اوکراین است. در عصر چندقطبی بودن مناقشه ها، بیشتر میدانهای نبرد آینده، مانند همیشه، در دریاهای آزاد خواهند بود.
سومانترا ماترا در یادداشتی در نشنال اینترست نوشت: غرق شدن کشتی قدرتمند «مسکوا» نقطه عطفی در جنگ دریایی است.
در سال ۲۰۱۹، فرمانده کل نیروی دریایی روسیه، دریاسالار نیکولای یومنوف، توسط دریاسالار هیروشی یامامورا به ژاپن دعوت شد. عنوان در عکسی که توسط نیروی دفاع از خود دریانوردی ژاپن در رسانههای اجتماعی منتشر شده بود، بطور ساده ای بیان میکرد که آدمیرال یامامورا هیروشی، رئیس ستاد دریایی، آدمیرال نیکولای یومنوف، فرمانده کل نیروی دریایی را رسما دعوت کرد. آنها در مورد وضعیت فعلی و تبادلات دفاعی ژاپن و روسیه گفتگو کردند و درک متقابل را ارتقا دادند.
با این حال، خود عکس جالب تر بود. این دو در مقابل یک پرتره عجیب ایستاده بودند؛ عکسی از مارشال دریاسالار توگو هیهاچیرو، دریاسالار افسانهای ژاپنی که دو بار ناوگان روسیه را در نبرد نابود کرد و سیزده کشتی جنگی امپراتوری روسیه را بین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ غرق و اسیر کرد. نبرد دوم در نزدیکی تسوشیما بود؛ یکی از شدیدترین شکست های دریایی روسیه در تاریخ، که نیروی دریایی روسیه را به رتبه دوم تنزل داد، جایگاهی که تنها پس از جنگ جهانی دوم از آن خارج شد. این از نظر کیفی شبیه به دیدار دریاسالاران بریتانیایی و فرانسوی در زیر پرتره هوراسیو نلسون، یا دیدار دریاسالاران بریتانیایی و آلمانی زیر نظر عکسی از جی سی تووی، یا یک دریاسالار ژاپنی دعوت شده در ایالات متحده برای صرف غذا در زیر مجسمه ویلیام هالسی جونیور یا چستر دبلیو نیمیتز است.
یومنوف بی آنکه مقصر باشد تا هفته گذشته، مانند همه دریاسالارهای روسی قبل از او، زیر سایه تسوشیما زندگی می کرد. پنجشنبه گذشته، گل سرسبد روسیه ناوگان دریای سیاه، مسکوا، پس از حمله ادعایی توسط موشک های اوکراین و انفجار متعاقب آن، در شرایطی مرموز غرق شد. از آنجایی که یومنوف هنوز فرمانده نیروی دریایی روسیه است، نام او اکنون برای همیشه در کنار دریاسالاران زینوی روژستونسکی و نیکولای نبوگاتوف، افسرانی که منجر به نابودی ناوگان تزار در نبرد تسوشیما شدند، تداعی خواهد شد.
غرق شدن کشتی قدرتمند مسکوا نقطه عطفی در جنگ دریایی است. این اولین تلفات یک کشتی روسی از زمان نبرد تسوشیما در سال ۱۹۰۵ است. این بزرگترین تلفات کشتی جنگی روسیه در زیر آتش دشمن از زمان جنگ جهانی دوم است.
این اولین تلفات یک کشتی روسی از زمان از دست دادن کشتی «مارات» در اثر بمباران آلمان است. این کشتی در حال حاضر بزرگترین کشتی است که پس از جنگ جهانی دوم و از زمان نابودی دو کشتی بلگرانو و شفیلد در طول جنگ فالکلند از دست رفته است.
این یک شکست بزرگ برای روسیه و از دست دادن پرستیژ بزرگ ناوگان دریای سیاه از دست دشمنی است که اساساً نیروی دریایی مستقلی ندارد. کلمات نمی توانند توضیح دهند که این مسئله چقدر تاریخی است.
از دست دادن مسکوا در جنگ اوکراین همچنین، در میان سایر موارد تاریخی، به معنای از بین رفتن یکی از تهدیدات اصلی ناوهای هواپیمابر ایالات متحده است. کشتیهای روسی کلاس اسلاوا (که دو تای آنها در ناوگان شمالی و اقیانوس آرام روسیه باقی ماندهاند) برای حمله به اسکورت گروههای ضربتی ناوهای حامل، بهعنوان کشتیهای مهم و مستقل، شبیه به «شارنهورست» یا «گنایزناو» در طول جنگ جهانی دوم طراحی شدهاند.
ناو جنگی مسکوا، کشتیای که صرفاً برای از بین بردن ناوها طراحی شده بود، اکنون در یک جنگ محلی توسط موشکهای سرگردان غرق شده و تسلیحات استفاده نشده آن از بین رفته است. می توان ناامیدی را تصور کرد که فرماندهی عالی روسیه اکنون با آن مواجه است. چه اتلاف مطلق یک دارایی ارزشمند، که ارزش آن از سوی فوربس حدود ۷۵۰ میلیون دلار تعیین شده است.
خبر غرق شدن مسکوا در حد گمانه زنی های تب و تابناک رسانه های اجتماعی بود تا اینکه رسانه های رسمی دولتی روسیه آن را تایید کردند. هرچه باشد داستان «جزیره مار» نیمه واقعی بود و خبر غرق شدن قایق گشتی روسی بایکوف جعلی بود. عاقلانه نیست که به اخبار منتشر شده از اوکراین یا روسیه اعتماد کنیم، به ویژه در زمان جنگ.
اما تأیید غرق شدن مسکوا ما را به سؤالات بیشتری می کشاند تا پاسخ. از این گذشته ، این کشتی سه لایه دفاع هوایی داشت. چرا نتوانست چند نپتون ضعیف را شناسایی و متوقف کند؟ چرا او اینقدر به ساحل نزدیک بود، در حالی که اطلاعات روسیه مطمئن نبود که اوکراینی ها هنوز از موشک های ساحلی استفاده می کنند؟ آیا او از یک الگوی قابل پیش بینی پیروی می کرد؟ مسکوا دارای دفاع هوایی نزدیک بود که می توانست به معنای واقعی کلمه یک دیوار در برابر حملات ایجاد کند.
به گفته یک مقام غربی که نامی از او برده نشده، «یکی از نقشهای کلیدی مسکوا، ارائه عملکرد فرماندهی و کنترل در همه کشتیهایی بود که در دریای سیاه فعالیت میکردند... آنها باید توانایی کافی برای ادامه ارائه دفاع هوایی [برای] نیروهای دریایی خود را داشته باشند».
آیا این بدان معناست که ارتقاء او به درستی انجام نشده است؟ در این صورت، آیا این نمادی از تمام ارتقاء نظامی روسیه است؟به بیان ساده، آیا این بی کفایتی، یعنی یک خطای انسانی فردی، یا مشکلات ساختاری، یعنی اشتباهات سازمانی ناشی از فساد یا نشانه ای از چیزی بسیار سیستماتیک تر بود که منجر به از دست دادن یک کشتی مهم توسط روسیه شد؟
این سوالات، پیامدهای جدی برای استراتژی دریایی انگلیس و آمریکا در آینده دارد.
به هر حال، در عصر چندقطبی بودن مورد مناقشه، بیشتر میدانهای نبرد آینده، مانند همیشه، در دریاهای آزاد خواهند بود.
سرنوشت یک غول پیر خسته مانند مسکوا در حالی که تلاش می کرد پوشش دفاع هوایی برای ناوگان خود فراهم کند، کمتر از چیزی بود که از آن انتظار می رفت ولی با این حال، در مقایسه با آنچه که در انتظار کشتی های مهم چینی و غربی در اقیانوس های هند و آرام است، ناچیز می نماید.