مهمترین محرکهای رشد جریان نوآوری در ایران بازگشایی فضای سیاسی-اقتصادی، تسهیل سرمایهگذاری خارجی و ارتباط بینالمللی با هابهای نوآوری جهانی است.
عمر اکوسیستم نوآوری ایران از ۱۰سال هم عبور کرده، اما با وجود سربرآوردن چند نمونه شاخص و شناخته شده در عرصه استارتآپی، سهم این جریان در اقتصاد کشور چندان برجسته نیست.
چه آنها را «استارتآپ» بنامیم یا «دانشبنیان» یا «نوپا» همه شامل یک قاعده کلی هستند: شرکتهای فناوری محوری که راهحلهای امروزی برای چالشهای سنتی دارند.
آمارهای جهانی نشانگر رشد سریع این گروه از شرکتها هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعهاند. در ایران اما مسیر یکنواختی طی نشده است. مثل هر پدیده جدید دیگری در ایران استارتآپها به سرعت مورد پذیرش قرار گرفتند.
جوانان علاقهمندی که یک دهه قبل در استارتآپ ویکندهای تهران شرکت میکردند، فرصتها و پتانسیلهای بسیاری را برای تغییر جریان کسبوکار در ایران مشاهده میکردند.
برخی از آنها کارآفرینانی بودند که سالها بعد با حمایت سرمایهگذاران بخش خصوصی نخستین استارتآپهای ایرانی را شکل دادند، برخی شکست خوردند، گروهی مهاجرت کردند و تعدادی هم در همین ایران برای شرکتهای خارجی دورکاری میکنند.
تحریم و عدم دسترسی به سرمایه یکی از مهمترین علائم افت جریان نوآوری ایران در این سالها بوده بهطوری که حتی دسترسی به بازارهای کشورهای همسایه هم برای استارتآپهای ایرانی به هدفی دوردست تبدیل شده است.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد ۷۵ درصد کارآفرینان ایرانی که در یک نظرسنجی شرکت کردهاند گفتهاند که هیچ نوع حمایت دولتی دریافت نکردهاند و فقط ۱۵ درصد گفتهاند از حمایتهای دانشبنیان بهره گرفتهاند. همین آمار نشان میدهد تا چه اندازه حمایتهای دولتی در رشد استارتآپها تاثیر داشته است.
دولتها در سالهای گذشته به جای شناخت مسیر ارگانیک رشد استارتآپها، مسیرهای فرعی جدیدی ایجاد کردهاند که نه تنها به حمایت از جریان نوآوری ایران منجر نشده بلکه مانع رشد آنها هم شده است.
سیاست ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری بورسی و حتی سرمایهگذاری تطبیقی، کمکی به تامین مالی استارتآپها نکرده و مجموع کل سرمایهگذاری جسورانه(که نوع سرمایهگذاری مورد نیاز استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان است) در کشور به اندازه یک راند سرمایهگذاری استارتآپهایی چون «ترندیول» و «گتیر» ترکیه یا «نون» امارات هم نیست.
در سالهای اخیر نهادهای دولتی و حکومتی مانند بانک مرکزی به وضوح جلوی نوآوری در فضای کسبوکارهای این عرصه (حوزه فینتک) را گرفتهاند، وزارتخانههایی چون صمت با حمایت از اینماد عملا به یک مانع اصلی در توسعه کسبوکارهای اینترنتی تبدیل شدهاند، وزارت ارتباطات نقش خود را در توسعه زیرساختهای ارتباطی به طرحهای کوچکی چون اعطای اینترنت ۱۰۰ مگابیتی به شرکتهای دانشبنیان تقلیل داده است و برخی قانونگذاران با طرحهایی چون صیانت باعث هراس و نگرانی بسیاری از نیروهای جوان و متخصص از کار در ایران و ساختن یک کسبوکار شدهاند.
در چنین شرایطی مهمترین محرکهای رشد جریان نوآوری در ایران بازگشایی فضای سیاسی-اقتصادی، تسهیل سرمایهگذاری خارجی و ارتباط بینالمللی با هابهای نوآوری جهانی، رفع سختگیریهای اینترنتی و فیلترینگ و صیانت و همچنین تضمین امنیت برای ایجاد کسبوکارهای کوچک فناورانه در کشور است.