جای خوشوقتی است که شماری از مخالفان دیروزی برجام امروز مواضع واقعبینانهتری اتخاذ کردهاند.
اواسط هفته گذشته، آمریکا و اروپا متنی را که از نظر خودشان نهایی میدانند و ظاهرا مورد حمایت چین و روسیه نیز هست، ارائه کرده و از ایران خواستهاند این متن را بپذیرد یا رد کند.
مشورتهای فشردهای در چهار روز با حضور آقای باقریکنی در تهران برای جمعبندی نظرات ایران انجام شد و با بازگشت ایشان به وین، انتظار میرود تصمیم نهایی گرفته شود.
شرایط بازار انرژی در جهان موجب شده تا شرایط کنونی بهترین شرایط برای بازگشت نفت ایران به بازار و بازیافت مشتریان قدیمی باشد. در شرایطی متفاوت، ازجمله در شرایط بعد از تخفیف بحران اوکراین که با کاهش قیمت نفت و افزایش موجودی در بازار همراه خواهد بود، کار برای ایران دشوارتر خواهد شد.
بهعلاوه با توجه به مقاومت غیرمنتظره اوکراین در برابر ارتش روسیه و بسیج غرب در همه حوزهها علیه روسیه، ازجمله تقویت ناتو و افزایش قدرت جبهه شرقی آن و تحمیل یک مسابقه تسلیحاتی به روسیه که تحمل آن خارج از توان اقتصادی روسیه خواهد بود، محتمل است که ماجراجویی پوتین به شکستی خسارتبار بینجامد و تأثیر سوئی بر نقشآفرینی روسیه در منطقه و جهان، ازجمله در مورد برجام، داشته باشد.
طبعا ضعیفشدن روسیه میتواند برای متحدان آن نیز مشکلساز باشد؛ بنابراین معطلگذاشتن مذاکرات وین به امید کسب سودی از بحران اوکراین یا به خاطر اختلافات جزئی در حکم دیدن تکدرختها و ندیدن جنگل خواهد بود.
درباره این بحران و تأثیر آن بر مذاکرات وین و نقش نماینده روسیه زیاد سخن گفته میشود.
به لحاظ تحلیلی، این احتمال مطرح است که روسیه با اطلاع از برنامه حمله به اوکراین، ممکن است در جهت به تعویق انداختن احیای برجام تلاش کرده باشد؛ چراکه صرف درگیربودن غرب با ایران و در خاورمیانه ممکن است از فشار غرب بر روسیه بکاهد.
همچنین، صرف احیای برجام حداقل میتواند موجب افزایش حداقل یک میلیونی تولید نفت ایران و واردشدن مقادیر عظیم نفت ذخیرهشده ایران، ازجمله در مخازن شناور در دریاها به بازار شود.
مطابق برآوردهای معتبر این امر میتواند موجب کاهش 10 تا 15 درصدی بهای جهانی نفت شود و احیانا در حدی هرچند ضعیف دست غرب را برای درجاتی از تحریم انرژی علیه روسیه بازتر کند.
با اینحال این فرضها اگرچه به لحاظ تحلیلی میتواند معتبر به نظر آید، بدون داشتن اطلاع و داده مشخص نمیتوان درباره درستی یا نادرستی آن قضاوت کرد؛ اما آنچه قطعی است، این است که تأخیر بیشتر در احیای برجام به سود روسیه خواهد بود.
از طرفی، اگرچه یک عضو برجام ممکن است بتواند موجب تأخیر در توافق شود، بعید است ابزاری برای جلوگیری از توافق داشته باشد. توافق برجام در اصل و اساس توافقی است بین ایران و آمریکا.
به این معنی که ایران باید تغییراتی در برنامه هستهایاش بدهد و آمریکا باید نسبت به رفع تحریمها اقدام کند. حتی برخلاف سال 1394، این بار اروپا هم تحریم هستهای علیه ایران ندارد که قرار به لغو آن باشد.
در نتیجه، حتی اگر بقیه کشورها از مذاکرات وین حذف شوند، باز هم مشکل عمدهای ایجاد نخواهد شد و ایران و آمریکا میتوانند در صورت توافق، برجام را احیا کنند. در عمل نیز تاکنون هیچ نشانهای عینی و مشخص که حاکی از تغییر سیاست روسیه، چین و غرب در مذاکرات وین باشد، در دست نیست.
روزنامه واشنگتنپست در دو گزارش در 23 و 25 فوریه از قول چند مقام وزارت خارجه آمریکا نقل کرده بود که روسیه و چین معمولا نقشی کمکرسان در مذاکرات داشته و در جهت نیل به توافق همکاری و فعالیت کردهاند.
آنها با اشاره به بحران اوکراین اضافه کردهاند که مذاکرات وین «تقریبا دنیایی جدا» از تحولات اوکراین است و نقش سازنده چین و روسیه در پی بحران اوکراین تغییر نکرده است.
آنها گفتهاند در این مورد «ما و روسها به هم لطفی نمیکنیم؛ چون همه مواضع مشترکی در حل این مشکل بدون تقابل داریم و به نظر میرسد که منافع مشترک داریم».
در نتیجه، اکنون توپ در زمین ایران و آمریکا است و این دو کشور باید موارد اختلافی باقیمانده را عمدتا بین خود حلوفصل کنند.
اختلافات باقیمانده در مورد تضمین، دامنه تحریمهایی که باید رفع شوند، چهار محل ادعایی فعالیت هستهای در گذشته و ترتیب و توالی اجرای تعهدات ایران و آمریکا، مواردی هستند که قاعدتا باید حلشدنی باشند و نباید موجب بنبست و ادامه تحریمها و تداوم ضرر و زیان مردم ایران از ناحیه برنامه هستهای شوند.
این توافق میتوانست در تیرماه گذشته حاصل شود و در این صورت کشور متحمل روزی حدود 150 میلیون دلار خسارت نمیشد.
اگر توافق امروز حاصل نشود، نهتنها کشور و مردم با ضررهای هنگفتتر اقتصادی مواجه خواهند شد، بلکه سرخوردگی ناشی از برآوردهنشدن انتظار توافق، میتواند اثرات اقتصادی-اجتماعی و سیاسی بیشتری داشته باشد.
در این میان جای خوشوقتی است که شماری از مخالفان دیروزی برجام امروز مواضع واقعبینانهتری اتخاذ کردهاند.