واقعیت این است که شانه خالی کردن ریاض از مسئولیتهای اسلامی – عربی امری مسبوق به سابقه است و سعودیها سالهاست که بازی در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی را انتخاب کردهاند.
1. در میانه تنش بین ایران، آمریکا و ارتجاع منطقه، عربستان پنجشنبه هفته پیش، میزبان دو نشست اتحادیه عرب در سطح وزرای خارجه و شورای همکاری خلیجفارس بود و جمعه نیز اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی را به امید واهی اجماع سازی علیه جمهوری اسلامی برگزار کرد. سخنان وزیر امور خارجه عربستان در مراسم افتتاحیه اجلاس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در حالی ایراد شد که هیچیک از هیئتهای نمایندگی کشورهای عضو حاضر از وی حمایت نکردند. از طرفی، در این نشست غالب نمایندگان کشورهای اسلامی، نطق خود را پیرامون موضوعات گوناگون و در رأس آن، مسئله فلسطین، ایراد و بر حق مردم فلسطین برای بازگشت به سرزمین اجدادیشان تأکید کردند اما هیچکدام به مواضع تنشآفرین عربستان و حمایت از اتهامات رئیس دستگاه دیپلماسی عربستان علیه ایران اشارهای نکردند.
2. درحالیکه عربستان، باعث و بانی بسیاری از مشکلات منطقه است، فرافکنی آل سعود در نشست مکه را باید تلاش ناکام و از پیش شکستخورده سعودی برای ائتلافسازی علیه جمهوری اسلامی دانست چراکه با توجه به مواضع قاطع کشورمان در دفاع از مسئله فلسطین، این یارگیری کذایی از همان ابتدا با مخالفتهای جهانی و منطقهای روبه رو شد. طی یک دهه گذشته، عربستان تجارب و سوابق بسیار شکستخورده و ناموفقی در زمینه ایجاد جبهه و ائتلاف داشته و آورده خفتباری برای سران ریاض به همراه آورده است. از باب نمونه، قبیله سعودی در جنگ یمن ادعا میکرد که ائتلافی با مشارکت 10 کشور تشکیل داده است اما اندک زمانی بعد، واقعیت پوشالی آن برملا شد و به مشارکتی با حضور دو کشور امارات و عربستان تنزل پیدا کرد.
در پروندههای دیگر منطقه نظیر سوریه و عراق نیز ائتلافسازی عربستان هیچ حاصلی برای این رژیم قرونوسطایی نداشته است. عربستان در غائله سوریه به همراه امارات، ترکیه، قطر، امارات و به فرماندهی آمریکا سیلی از پول و تجهیزات نظامی را بهطرف تروریستها گسیل کرد. همه آنها بالاتفاق حکم به برکناری بشار اسد، رئیسجمهور قانونی این کشور میدادند ولی اکنون، پرونده سوریه در حال بسته شدن، قدرت ارتش و دولت این کشور رو به افزایش و تکفیریهای مورد حمایت آنها آخرین نفسهای خود را میکشند. همین ماجرا در عراق نیز تکرار شد و بر اساس شواهد، قرار بود که پس از اشغال استان الانبار توسط داعش و تشکیل دولت بهاصطلاح خلافت، عربستان آن را به رسمیت بشناسد و از دیگر کشورها هم بخواهد که از این دولت خود خوانده حمایت کنند ولی جنایات تکفیریهای آنقدر شنیع بود که نتوانستند پشتیبانی خود از داعش را علنی کنند. دستآخر هم همه استانهای عراق از لوث داعش پاک شد و این توطئه نیز نافرجام ماند.
3. افزون بر این، پدر جد تروریستها در شرایطی اجلاس مکه را ترتیب داد که دو نهاد شرکتکننده در آن (شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب)، وخیمترین برهه خود را میگذارند و روابط آنها در آتش اختلافات داخلی در حال سوختن است. قطر، کویت، اردن و چند کشور مهم عربی دیگر از مخالفان معامله قرن هستند و این عامل، بهگونهای بین کشورهای عربی شکاف انداخته که اتحادیه عرب از بدو تأسیس تاکنون، چنین اختلافی بین اعضای خود ندیده است. روزنامه «القدس العربی» پیش از برگزاری نشست مکه در گزارشی با عنوان «عربستان سعودی؛ نشستهای زیاد و فواید ناچیز» در این خصوص نوشت: «در پس پرده نشستهای مکه، معامله قرن تبلیغ و ترویج خواهد شد. عربستان قطعاً میتواند نشست برگزار کند، سران کشورها را گرد هم آورد و بیانیههای پرطمطراق منتشر کند اما این اجلاسهای شکستخورده چیزی را تغییر نخواهد داد و علت آن، سیاستهای عربستان است که بعد از ولیعهدی محمد بن سلمان، تبدیل به تصویری توهینآمیز علیه اسلام و اعراب و خود عربستان شده است، در واقع، پادشاهی سعودی، اعتباری برای خود باقی نگذاشته است.»
4. بخش مهم دیگر اجماع سازی یا به عبارت بهتر، «شبه اجماع سازی» آل سعود، به فراخوان برای مقابله با ایران اختصاص داشت؛ دستور کاری که گرچه با مخالفت علنی برخی شرکتکنندگان رو به رو نشد ولی با سنگین شدن کفه تأکید کشورهای حاضر بر آرمان قدس، موضوع تقابل با ایران با ادبار مواجه و میتوان گفت که تقریباً به حاشیه رانده شد، چراکه برخلاف سعودیها و چند متحد ناتوانش، بسیاری از کشورهای عربی، ایران را نقطه ثقل وحدت جهان اسلام و تکیهگاه حمایت از مسئله فلسطین و مقاومت میدانند. به عبارت گویاتر، آل سعود در حالی نوک انتقادات خود را به سمت ایران گرفته که کشورمان به اذعان دوست و دشمن، نقش بزرگی در حمایت از فلسطین دارد اما نکته اینجاست که برگزاری نشستهای عربی به صورت سنتی در راستای حمایت از فلسطین و آزادسازی آن از سیطره صهیونیستها بود و اینکه بدسابقهترین و تروریستپرورترین کشور عربی، داعیهدار حذف اولویت اصلی جهان اسلام از نشست مکه میشود و آن را با ایجاد ائتلاف علیه ایران جایگزین میکند، نشان میدهد که قارونهای عربستان تا چه میزان به قهقرا رفتهاند. به قول عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه «رأی الیوم»، «بیشتر مشارکتکنندگان، صرفاً از روی تعارف با میزبان به عربستان سفر کردند؛ نه بیشتر و نه کمتر. بزرگترین بازنده تقابل با تهران، کشورهای عربی و بزرگترین برنده آن، اسرائیل است و دولتهای عربی و ملتهایشان هیزم جنگ خواهند بود.»
واقعیت این است که شانه خالی کردن ریاض از مسئولیتهای اسلامی – عربی امری مسبوق به سابقه است و سعودیها سالهاست که بازی در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی را انتخاب کردهاند. یک سال و یک ماه پیش و در آستانه اجلاس سران کشورهای عربی در ظهران عربستان، روزنامه «الریاض» با تیتر «نشست ظهران؛ صلح با اسرائیل و جنگ با ایران» به پیشواز این نشست رفت و ستون نویس این نشریه با کمال وقاحت مدعی شد: اعراب باید متوجه شوند که ایران از اسرائیل برای آنها خطرناکتر است و امروز جز صلح همه جانبه با اسرائیل و مقابله با ایران، راهی برای آنها وجود ندارد.»
بر این اساس، عربستان راهی را انتخاب کرده که مایل است همه کشورهای عربی و اسلامی را به همراه خود در قعر چاه اختلاف و انحراف از آرمانهای اساسی جهان اسلام و ایران ستیزی بیندازد اما سؤال اینجاست که کشورهایی مانند قطر، اردن، مالزی، پاکستان، اندونزی و برخی کشورهای آفریقایی که در عمل، موضع مخالف ریاض را در پیش گرفتهاند، آیا به ائتلاف با ایران در حمایت از قدس شریف و مخالفت با آل سعود خواهند پیوست؟ سؤالی که با توجه به تشدید اختلافات اردن و ترکیه و بلکه قاطبه کشورهای اسلامی با عربستان، پاسخ آن به احتمال زیاد مثبت است.
انتهای پیام/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.