> تجاری سازی؛ جوهره اقتصاد دانش بنیان | ایصال نیوز
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۸
کد مطلب : ۱۹۸۹۷

تجاری سازی؛ جوهره اقتصاد دانش بنیان

محمدصادق خیاطیان یزدی*
زیست‌بوم نوآوری ما به طور جدی از کمبود منابع مالی بلاعوض (اصطلاحاً گرنت) یا خطرپذیر در مراحل اولیه کارآفرینی فناورانه که ریسک بالایی دارند، رنج می‌برد. فروش شرکت‌های دانش‌بنیان به 250 هزار میلیارد تومان نزدیک شده است، اما حجم منابع مالی که به حوزه دانش‌بنیان اختصاص داده شده است، تناسبی با این میزان ندارد.
تجاری سازی؛ جوهره اقتصاد دانش بنیان
از حدود 50 سال گذشته با ظهور فناوری‌های مختلف و بویژه خانواده فناوری اطلاعات و ارتباطات، بشر پس از پشت سر گذاشتن «عصر کشاورزی» و بعدتر «عصر صنعت»، وارد عصر جدیدی شده است که تفاوت‌های ماهوی با اعصار قبل خود دارد: «عصر دانش‌». گرچه دارابودن منابع طبیعی و خدادادی مانند نفت و گاز در عصر کشاورزی یا در اختیارداشتن ماشین‌آلات تولید انبوه و صنعتی در عصر صنعت، نجات‌بخش اقتصاد کشورها محسوب می‌شد، در این عصر جدید، توانایی توسعه دانش و فناوری به مهم‌ترین «مزیت رقابتی» شرکت‌ها و متعاقباً کشورها بدل شده است، زیرا «اقتصاد دانش[بنیان]» از خلق و تجاری‌سازی دانش تغذیه می‌کند.

از انقلاب اسلامی به این سو، ایران نیز همگام با روندهای جهانی، توسعه اقتصاد دانش‌بنیان را نشانه گرفته است. توسعه آموزش در تمام سطوح و بویژه آموزش عالی، را می‌توان از نخستین و مهم‌ترین سیاست‌های کشور در این راستا دانست. توسعه دانشگاه‌ها و متعاقباً ورود متولدان پرجمعیت دهه شصت به دوره تحصیلات تکمیلی، برگ زرینی از تاریخ علم و فناوری در ایران را رقم زد و موجب شد ایران از منظر رشد تولیدات علمی در عرصه‌های جهانی بدرخشد.

اما اقتصاد دانش‌بنیان تنها با خلق علم و دانش و حتی فناوری جان نمی‌گیرد، بلکه رساندن موفق آن به بازار است که جوهره اقتصاد دانش‌بنیان محسوب می‌شود. از این‌رو نقطه عطف تاریخ اقتصاد دانش‌بنیان در ایران را می‌توان تصویب قانون «حمایت‌ از شرکت‌ها و مؤسسات دانش‌بنیان» در سال 89 دانست که مکمل شکل‌گیری نهادهایی مانند مراکز رشد، پارک‌های فناوری و صندوق‌های پژوهش و فناوری بود.

این قانون با درنظرگرفتن معافیت‌ها و مشوق‌های مختلف برای شرکت‌های دانش‌بنیان و همچنین تأمین منابع مالی آنها در قالب «صندوق نوآوری و شکوفایی»، بخش مهمی از حلقه‌های مفقوده کارآفرینی فناورانه در ایران را تکمیل کرد و راه را برای توسعه و تجاری‌سازی فناوری به دست جوانان دانش‌آموخته ایرانی هموارتر ساخت.

طی دهه 90 نیز این روند ادامه یافت و بتدریج نهادهای دیگری نیز به زیست‌بوم نوآوری کشورمان پیوستند، از جمله شتاب دهنده‌ها، سرمایه‌گذاران خطرپذیر و کارخانه‌های نوآوری. شاید مهم‌ترین ویژگی دهه 90 از منظر اقتصاد دانش‌بنیان را بتوان ورود جدی‌تر بخش خصوصی به این عرصه دانست.

اینک در آستانه گام دوم انقلاب اسلامی، زیست‌بوم نوآوری کشورمان به یکی از غنی‌ترین زیست‌بوم‌های نوآوری منطقه بدل شده است، اما با‌وجود همه این تلاش‌ها و دستاوردها، تا بدل‌شدن به یک اقتصاد دانش‌بنیان راه زیادی مانده است. تأکید رهبر معظم انقلاب بر افزایش سهم اقتصاد دانش‌بنیان از کل اقتصاد کشور از کمتر از یک درصد به دست‌کم 5 درصد طی 3 تا 4 سال آینده که روز چهارشنبه در دیدار نخبگان بیان شد، بیانگر این فاصله است.

ایران تنها کشور منطقه نیست که توسعه اقتصاد دانش‌بنیان را دنبال می‌کند. ترکیه، رژیم اشغالگر قدس، امارات متحده عربی، قطر، لبنان و سایر کشورهای منطقه، وارد رقابت‌های نفسگیری برای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان شده‌اند. برخی از این کشورها، منابع مالی سترگی نیز برای توسعه و تجاری‌سازی فناورانه تجهیز کرده‌اند.

اما در میان همه این کشورها، ایران از یک مزیت رقابتی بی‌بدیل برخوردار است: نخبگان جوان. ایران از منظر تعداد جوانان و همچنین دانش‌آموختگان جوان دانشگاه‌ها با اغلب کشورهای منطقه فاصله معناداری دارد. اقدامات اخیر برخی همسایگان ما از جمله ویزاها و تسهیلات جدید برای نخبگان جوان را باید در چهارچوب همین رقابت‌ها و در راستای جبران همین نقیصه کلیدی تحلیل کرد.

همان‌طور که اشاره شد، این جمعیت جوان، با ورود به دوره تحصیلات تکمیلی و با در اختیار داشتن امکانات و زیرساخت‌های مناسب توانست ایران را وارد باشگاه کشورهای مطرح تولید علم کند. اینک اما، این نخبگان جوان کم و بیش دانشگاه را پشت سر گذاشته و وارد بازار کار شده‌ یا در موقعیت حساس کارآفرینی قرار گرفته‌اند.

بنابراین قطار اقتصاد دانش‌بنیان در ایران در برابر یک «بزنگاه تاریخی» قرار گرفته است: آخرین حلقه‌های مفقوده و لوازم کارآفرینی فناورانه را مهیا کنیم تا نخبگان جوانی که مسیر توسعه علم و فناوری را پیموده‌اند، تجاری‌سازی آن را نیز با موفقیت انجام دهند، یا غفلت بورزیم و این رقابت سرنوشت‌ساز را به کشورهای منطقه واگذار کنیم. برای اینکه بتوانیم این بزنگاه تاریخی را با موفقیت پشت سر بگذاریم، باید هرچه سریع تر لوازم باقیمانده اقتصاد دانش‌بنیان را مهیا کنیم، از جمله:

*صیانت هوشمندانه از بازار داخل را بیش از پیش جدی بگیریم. بازار بزرگ داخلی، دارایی ارزشمندی است که اگر آن را به حال خود رها کنیم، می‌تواند چشمه‌های جوشان کارآفرینی را بخشکاند و اگر هوشمندانه از آن مراقبت کنیم، می‌تواند در گام نخست فناوری ایرانی را سر سفره مردم بیاورد و در گام بعد، شرکت‌های ما را برای ورود به بازارهای بین‌المللی آماده کند.

وزارت صمت در کنار معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، تلاش‌های ارزنده‌ای را در این زمینه انجام داده‌اند که باید عمق، گستره و سرعت بیشتری به خود بگیرد. بخش قابل توجهی از 6400 شرکت دانش‌بنیان ما در زنجیره ارزش صنایع بزرگ کشور قرار گرفته‌اند، اما هنوز بسیاری از آنها از موانع متعدد برای ورود به این زنجیره‌ها گله‌مندند.

*‌سیاست‌های عمودی را در مقایسه با سیاست‌های افقی در اولویت قرار دهیم. زمان و منابع ما نامحدود نیست. دشمنان این مرز و بوم نیز به امید به بار نشستن تحریم‌های ناجوانمردانه نشسته‌اند.

یک بررسی ساده نشان می‌دهد که شرکت‌های دانش‌بنیان کشورمان محصولات فناورانه پیشرفته‌ای را روانه بازارهای بین‌المللی کرده‌اند، اما هنوز بخش قابل توجهی از نیازهای صنایع و شهروندان ایرانی از خارج کشور تأمین می‌شود. وقت آن رسیده است که با تشخیص دقیق نیازهای کشور در همه حوزه‌ها و سطوح و دادن گرای دقیق به زیست‌بوم نوآوری، ظرفیت‌های داخلی را در راستای نیازهای داخلی بسیج کنیم.

*‌منابع مالی لازم برای توسعه و تجاری‌سازی فناوری را بسرعت تجهیز کنیم. خوشبختانه طی دهه اخیر، بخش خصوصی نیز که طعم ارزش افزوده ناشی از فناوری را چشیده است، در این مسیر کم و بیش با دولت همراه شده است. اما هنوز تا وضع مطلوب فاصله زیادی داریم.

زیست‌بوم نوآوری ما به طور جدی از کمبود منابع مالی بلاعوض (اصطلاحاً گرنت) یا خطرپذیر در مراحل اولیه کارآفرینی فناورانه که ریسک بالایی دارند، رنج می‌برد. فروش شرکت‌های دانش‌بنیان به 250 هزار میلیارد تومان نزدیک شده است، اما حجم منابع مالی که به حوزه دانش‌بنیان اختصاص داده شده است، تناسبی با این میزان ندارد.

*‌ترویج مفاهیم فرهنگی و اجتماعی مانند «خودباوری» را شدت ببخشیم و فعالیت‌های رسانه‌ای و ترویجی را جدی‌تر از قبل دنبال کنیم. چه تعداد از ایرانیان می‌دانند که شرکت‌های دانش‌بنیان تنها شرکت‌های نوپای برآمده از دانشگاه‌ها نیستند و حدود 65 درصد آنها را شرکت‌های تولیدی تشکیل می‌دهند؟ یا چه تعداد از هموطنان ما خبر دارند که این شرکت‌های دانش‌بنیان بودند که در بحبوحه کرونا نظام سلامت را از واردات ونتیلاتور، اکسیژن‌ساز و کیت‌های تشخیص کرونا بی‌نیاز کردند؟

از دانشگاه‌های برتر جهان که بگذریم، دولت‌های منطقه که عموماً از نعمت نخبگان جوان بی‌بهره‌اند، با گستراندن فرش قرمز برای نخبگان ما سعی در ربودن آنها دارند. بنابراین توسعه اقتصاد دانش‌بنیان برای ما یک «امکان» نیست، یک «ضرورت محتوم» است.

و السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته.

*رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری

انتهای پیام/*
۰
مرجع : ایران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما