مصدق الگویی است برای صداقت با مردم و پرهیز از دروغگویی. مردم امروز آگاهتر از دیروز هستند و اگر با آنها صادقانه برخورد شود آنها هم پاسخ این صداقت را خواهند داد.
میتوان تاریخ معاصر ایران را به دو مقطع پیش از نهضت ملی شدن صنعت نفت و پس از آن تقسیم کرد و در واقع این اتفاق بزرگ را نقطه عطفی در تاریخ ایران به حساب آورد. این دستاورد بزرگ ملّی، دو محور اصلی داشت که محمد مصدق (29 اردیبهشت 1285- 14اسفند 1345) برای آن بسیار کوشید تا محقق شود. یکی از این دو محور استقلال ایران بود و ایفای حقوق ملت ایران در بحث نفت و دیگری آزادیای که رهاوردش عملیاتی شدن قانون انتخاباتی بود که او در این پروسه تلاش داشت تا هم زنان بتوانند صاحب حق رأی شوند و هم دست فئودالها از بحث انتخابات و اجیر کردن رعیت برای رأی دادن کوتاه شود. این اقدامات، نتیجهای که به همراه داشت افزایش قدرت مردم در بحث تصمیمگیریهای سیاسی بود. پس مصدق نه تنها نفت، که سیاست را هم ملی کرد و این را باید مهمترین دستاورد محمد مصدق قلمداد کرد. او همه مردم را در سیاست خود راه داد و مستقیم با آنها گفتوگو میکرد و بهگفته مهندس بازرگان، این کار مصدق باعث شده بود که پای جاسوسها کمکم از سیاست کوتاه شود. او بهطور مستقیم و از طریق سخنرانیها و نطقهای خود در مجلس مذاکره با کشورهای دیگر را در موضوعات مختلف، با مردم در میان میگذاشت و اقداماتی از این دست باعث شده بود که مملکت چه در بحث مطبوعات، چه احزاب و... در وضعیت ایدهآلی از آزادی قرار بگیرند. از طرف دیگر او بحث عدالت اجتماعی را نیز در کشور سر و سامان داد و احقاق حقوق روستائیان و قوانینی را که به نفع آنها بود در پیشانی اقدامات خود قرار داده بود. همینها بود که باعث میشد اعتمادی دوجانبه و محکم بین دولت و مردم ایجاد شود تا او هم بتواند اقتصاد ایران را از وضعیتی تکقطبی و وابسته به نفت جدا کند. در دوران مصدق هیچ نفتی صادر نشد و با معدود کشتیهای ایرانی که قصد صادر کردن نفت داشتند برخورد نظامی صورت میگرفت. اما در این دوره، بازاریها آنطور که شنیده و خواندهایم و نقل تاریخ است، برای پرداخت مالیات صف میکشیدند و مملکت از طریق همین مالیاتها اداره میشد.
مصدق انحصار و امتیاز دخانیات و شیلات را عملی کرد و همه اینها بواسطه همین اعتماد دولت و مردم پیش آمد. هیچکس از پرداخت مالیات فراری نبود و حتی شرکت نفت ایران و انگلیس هم وقتی از پرداخت مالیات سر باز زد خلع ید شد. محمد مصدق با همین اعتماد به مردم و اعتقاد به عدم اداره کشور بر پایه نفت کار خود را پیش برد که البته کار کمی نبود. دلیل کودتا هم از منظر من همین بود. غربیها پس از این اقدام مصدق متوجه شدند که این کار او ممکن است باعث شود این رویه در خاورمیانه هم ساری و جاری شود و کشورهای نفتخیز دیگر نیز با الگوبرداری از ایران، بدون اتکا به نفت بتوانند به توسعهشان ادامه دهند.
پس میتوان گفت مصدق الگوی خودکفایی بود. امروز هم ما میتوانیم با پیش رو گذاشتن این تجربه و استفاده از آن، در وهله اول، کاری کنیم که اعتماد دولت و ملت بزرگترین پشتیبان برای اداره مملکت باشد و در این شرایط حساس، تهدیدهای کسی مثل ترامپ را به فرصتی تبدیل کنیم تا خواست عدم اتکا به نفت را به یک فرصت برای اداره و پیشرفت کشور تبدیل کنیم. ما میتوانیم با این الگو از اتصال اقتصاد به نفت و نفت به جنگ فاصله بگیریم و راهی بهتر و کارآمدتر در مقابل داشته باشیم. اعتماد نیز از طریق شفافیت و صداقت با مردم به دست میآید. مصدق الگویی است برای صداقت با مردم و پرهیز از دروغگویی. مردم امروز آگاهتر از دیروز هستند و اگر با آنها صادقانه برخورد شود آنها هم پاسخ این صداقت را خواهند داد.
*فعال سیاسی