اقتصاد کشور در حال حاضر با مشکلات زیادی چه از نظر مشکلات ساختاری و چه مشکلات مربوط به سیاستها و تصمیمگیریهای نادرست روبهرو است، اما برخی مشکلات عامل ایجاد مشکلات زنجیره ای در اقتصاد ایران است.
میتوان گفت تورم مشکل اساسی، ساختاری و علت بسیاری مسائل پیش آمده در اقتصاد کشور است. اینکه تیم اقتصادی دولت نگرش و درک واحدی از عامل اصلی ایجادکننده تورم داشته باشند، برای رفع معضل تورم اهمیت دارد.
اتفاق نظر بین وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، معاون اقتصادی، دستیار اقتصادی رئیسجمهوری و... به چند دلیل برای پرداختن به مسأله تورم اهمیت دارد.
تیم اقتصادی دولت برای اینکه بتواند تورم را کنترل کند باید علت و عوامل تورم را بررسی کند. شناخت کافی نسبت به علل ایجاد تورم، راهکار برون رفت از این وضعیت را روشنتر میکند.
برای حل مشکل تورم، گام بعدی این است که مسئولان اقتصادی مسأله تورم را مسأله اول اقتصاد میدانند یا خیر. از نظر بسیاری اقتصاددانان حل مشکل تورم اولویت مسائل اقتصاد است. اگر در مورد اولویت و ضرورت مسأله تورم، میان اعضای تیم اقتصادی دولت اتفاق نظر نباشد، رسیدن به اجماع برای ارائه راهکار ساده نخواهد بود.
نکته سوم اینکه تیم اقتصادی دولت برای حل مشکل تورم، چقدر در مورد راه حلها، اتفاق نظر دارند. قریب ۳ دهه است که از استقلال بانک مرکزی بهعنوان راه حل بنیادین و ساختاری برای رفع معضل تورم، صحبت میشود ولی در هیچ دولتی، روی مسأله استقلال، درجه استقلال و شفافیت و پاسخگویی بانک مرکزی، نظر واحدی نبوده است.
هماهنگی و اتفاق نظر در ارائه راهکار برای حل مشکلات اقتصادی گام مهمی است. در دولتهای قبلی تعداد مدیران یا مسئولانی که در مورد مسأله تورم تصمیمگیر بودند نسبت به تعداد مسئولان این حوزه در دولت جدید کمتر بود.
در این دولت تعداد افرادی که باید در مورد اولویتهای اقتصادی تصمیم بگیرند بیشتر است. البته اینطور نیست که اگر اکثریت برای حل مسأله تورم یک نظر را داشته باشند، بتوان گفت هماهنگی ایجاد شده است چون نظر اقلیت مخالف هم میتواند مانع ایجاد کند. هرچه تعداد تصمیم گیران مثلاً در حوزه اقتصادی بیشتر باشد رسیدن به اجماع دشوارتر است.
این نکته اهمیت زیادی دارد که برای رسیدن به اجماع در حل مشکل تورم، تخصص، دانش توان مدیریتی سرتیم اقتصادی در هر دولتی مهم است.
وقتی اجماع در تیم اقتصادی دولت صورت بگیرد، تمام امکانات در دستگاههای مختلف، برای رفع مشکل، همسو و هم جهت میشوند ولی اختلاف نظر باعث میشود امکانات و منابع دستگاههای مختلف در جهت خنثی کردن نظر دیگران مورد استفاده قرار گیرد.
مثلاً اگر اختلاف نظر باشد، در سازمان برنامه و بودجه در مورد تورم تصمیمی گرفته میشود اما بانک مرکزی برای خنثی کردن آن تصمیم تلاش میکند. اما اجماع باعث همدلی و هم جهتی در راستای حل مشکل است.
در این صورت از امکانات به نحو مؤثرتری استفاده میشود. بهنظر میرسد با اجماع نظر و هم جهتی تصمیمات، اقتصاد هزینه کمتری برای حل مشکلات میپردازد.
مسأله اصلی این است که باید برای حل مشکلات اقتصادی اولویتبندی داشته باشیم. طبیعی است که نمیتوانیم همه مشکلات را همزمان حل کنیم. در اقتصاد مشکلات متعددی داریم. تورم، افت سرمایه گذاری، نرخ بالای بیکاری، فساد و رانت خواری گسترده و... مشکلات مهم ما در اقتصاد است اما نمیشود همه مشکلات را با هم حل کرد.
تورم مشکل ساختاری و اصلی اقتصاد است که عامل اصلی ۶۰ درصد مشکلات اقتصادی کشور در طول زمان است. افزایش مداوم قیمت کالاها بهخاطر بالا بودن نرخ تورم است. مناسب نبودن میزان دستمزد با هزینهها، فسادهای کوچک و گسترده ایجاد کرده است.
بهنظر من تعبیر «ام الامراض» برای تورم تعبیر درستی است. یکی از مسائل پیش رو برای اقتصاد این است که ببینیم آیا دولتمردان اقتصادی تورم را اولویت مسائل اقتصادی قرار میدهند یا خیر. اصلیترین اقدام دولت که پایه اصلاحات بعدی اقتصادی خواهد بود کنترل و مدیریت تورم است.
مشخص است که یک مسأله در اقتصاد باید در صدر قرار بگیرد تا با حل آن مشکلات دیگر هم بررسی شود.
بهنظر میرسد با حل مشکل تورم، کار دولت برای طی کردن مسیر رفع مشکلات اقتصادی هموار میشود. مهمترین عاملی که به اعتماد عمومی و اعتبار دولت نزد مردم آسیب میزند مسأله تورم است. وقتی قیمتها هر روز افزایش مییابد اعتماد به دولت و برنامهریزی برای زندگی مشکل خواهد بود. لذا حل مسأله تورم سخت و پیچیده است اما میتواند اعتماد مردم را به دولت برگرداند و با همراهی مردم با دولت حل مسائل دیگر اقتصاد هم راحتتر خواهد بود.