نه یک دولت فراگیر ملی مبتنی بر آراء عمومی بلکه یک دولت پراتورین قلدر متزلزل متکی به سلاح، جنگ، قدرت نظامی و توسعه وحشت، در صورت تثبیت غلبه اولیه طالبان در افغانستان، اداره امور این کشور را به دست خواهد گرفت.
ایصال نیوز - فارغ از چرایی غلبه طالبان بر سرزمین افغانستان، بسترهای قومی، ایدئولوژیک و اجتماعی این رخداد، آنچه که امروز در محافل مختلف درباره آن گمانه زنی می شود، آینده دولت افغانستان تحت سیطرۀ طالبان است.
یک تفاوت برجسته و بارز حکمرانی صالحان و شیادان در این است که صالحان وقتی متوجه می شوند اقبال عمومی را از دست داده اند، با شجاعت و شهامت در حالی که با متانت، صبر، آرامش و تحمیل کمترین هزینه بر مردم، قدرت را واگذار می کنند میگویند؛ ای مردم! همانا صدای شما را شنیدیم. امّا شیادان نه تنها خودشان را به کری و کوری می زنند و صدای مردم را نمی شنوند بلکه تا توان دارند در تحمیل هزینه به مردم و ویرانی ملک می کوشند و سرزمین سوخته ای تحویل مردمی می دهند که دیگر آنان را نمی خواهند.
هنگامیکه با تأمل، تحولات اینروزهای افغانستان را رصد کنیم نمونۀ این حکمرانی شیادان و تبعات آنرا به وضوح مشاهده می کنیم. به ظاهر خروج مصیبت بار امریکا از افغانستان پس از سالها غارت منابع ملی این سرزمین و ویرانی هویت ملی واحد افغانستان، نمونه تبعات حکمرانی شیادان است که با غلبه جریان طالبان و فروپاشی دولت رسمی افغانستان و فقدان کنشگری منسجم و موثر آحاد ملّت افغانستان آینده مبهمی را برای اهالی آن دیار ترسیم کرده است.
طالبانی که در حال تولد دوباره در حد و اندازه یک امارت اسلامی است!
اینکه در صورت تثبیت غلبه اولیه طالبان بر افغانستان، آینده نظام سیاسی در افغانستان فارغ از عنوان رسمی آن، چه می شود؟! سوال مهم اینروزهای محافل سیاسی است.
افغانستانی که تا همین چندی پیش توسط سنگربانان و نخبگانی اداره می شد که وامدار طوایف، قبایل و شکل بندی های اجتماعی ذیل حمایت قدرت اشغالگر خارجی بودند ناگهان و پس از به اصطلاح خروج به ظاهر شتابزده امریکا از این کشور، عرصۀ جولان گروهی شده است که به رغم ریشه های قومی، مذهبی و ایدئولوژیک موثر در پیدایش اش، خود را وامدار هیچ یک نمی داند و اهداف و آرمان های ایدئولوژیک اش را مبتنی بر مناسبات غیر مدرن از جمله غلبه، جنگ و آنچه که جهاد می نامد دنبال می کند و اتکایش به قدرت خارجی نه آشکارا بلکه در خفا و پنهان دنبال می شود.
امّا چرا نگارنده پیش بینی می کند «امارت اسلامی افغانستان» و طالبان در حد و اندازه یک حکومت، قدرت پراتورین قلدر می شود؟
وقتی به ماهیت دولت های پراتوری قلدر توجه کنیم مشاهده می کنیم نخبگان این دولتهای قلدر، به دلیل جایگاه سیاسی نا امن و غیر دموکراتیک و پر چالش، با تکیه بر نهادهای دیوانی مدرن و برای حفظ موقعیت خود، پکیجی از تمهیدات عملیاتی و میدانی اعم از تهدید، توسل به زور، تطمیع، حامی پروری، اراده نظامی خشونت محور و کارزار تبلیغاتی به راه می اندازند و به کار می بندند.
از سویی، بسیاری از کارشناسان، در کنار کنش به اصطلاح جهادی طالبان، ریشه های قومی آن و الگوی زیست پشتونی که خواستگاه طالبان عنوان می شود را در شکل گیری هویت این گروه به اصطلاح جهادی و بنیادگرای اسلامی مؤثر می دانند. اگر به این مهم سرخوردگی ناشی از شکست های پی در پی طالبان در سالهای اخیر را اضافه کنیم متوجه خواهیم شد که طالبان تحت هیچ شرایطی حاضر به از دست دادن تهفه ای که پس از سالها و به مدد غلبه میدانی و خدعه و مذاکره برون مرزی به دست آورده است نخواهد شد و تمام توانش را برای حفظ و حراست آنچه که امارت اسلامی افغانستان می نامد به کار خواهد بست.
اینجاست که به نظر نگارنده، نه یک دولت فراگیر ملی مبتنی بر آراء عمومی بلکه یک دولت پراتورین قلدر متزلزل متکی به سلاح، جنگ، قدرت نظامی و توسعه وحشت، در صورت تثبیت غلبه اولیه طالبان در افغانستان، اداره امور این کشور را به دست خواهد گرفت و از آنجا که این دولت پراتورین قلدر، در جامعه ای ظهور و بروز یافته است که مناسبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن به دلیل تجربه سطحی مناسبات مدرن جهان توسعه یافته دستخوش تغییر و تحول شده است و جامعه تحصیل کرده افغانستان با تمدن و مدرنیته به خوبی آشنایی دارد و در جریان تغییرات جهانی قرار دارد، حد محدودی از مذاکره، تعدیل ایدئولوژی و تعامل ناچیز با جامعه افغانستان را در دستور کار قرار خواهد داد چرا که در پی اثبات کارآمدی خود در حد و اندازۀ یک دولت رسمی و ملّی ست و از طرفی نیز برای اداره نظام اقتصادی، نظام فرهنگی، نظام علمی، نظام اجتماعی و نظام سیاسی افغانستان نیاز به مشارکت ظاهری حتی با اکراه نخبگان و توده های مردم افغانستان دارد و در حوزه سیاست خارجی نیز نیازمند نوعی پذیرفته شدن در جامعه جهانی است.
بر این اساس، نگارنده پیش بینی می کند که در صورت تثبیت غلبه طالبان بر سرزمین افغانستان، طالبان دولت پراتورین قلدری می شود که گر چه ظواهر آرمان های ایدئولوژیک اعلامی اش را حفظ خواهد کرد امّا با تعدیل تدریجی سیاست های به اصطلاح جهادی اش، توسعه و صدور امارت اسلامی اش در سایر بلاد اسلامی را دنبال نخواهد کرد و حتی در صورتی که مشیء به اصطلاح جهادی اش را در سایر بلاد اسلامی دنبال کند، این جهادی گری نه با پرچم رسمی طالبان یا پرچم رسمی امارت اسلامی افغانستان خواهد بود بلکه برای پیگیری این سیاست، احتمالاً طالبان در اندیشه تشکیل و توسعه گروه های نیابتی منطقه ای و جهانی خواهد بود و عملیات های برون مرزی اش را این گروهک های نیابتی دنبال خواهند کرد.
*روزنامه نگار - تحلیل گر مسائل سیاسی و مدیرمسئول ایصال نیوز