plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۷
کد مطلب : ۱۷۲۸

بالاترین عبادات

آیت الله سید حسن خمینی
آنچه از روایات دیگر هم قابل استفاده است، آن است که تفکر، کامل کننده عبادت و یا کامل‌ترین عبادات است، به عنوان مثال از امیرالمومنین(ع) نقل است که: «لَا عِبَادَةَ كَالتَّفَكُّرِ فِي صَنْعَةِ ا... عَزَّوَجَلَّ»، (عبادتی همانند تفکر در صُنع خدا نیست) و یا از امام صادق(ع) روایت است که: «فْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي ا... وَ فِي قُدْرَتِهِ.»، (بالاترین عبادت‌ها، اندیشیدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست).
بالاترین عبادات
قسمت اول/مرحوم کلینی در کافی روایتی را با سند معتبر از حضرت رضا(ع) نقل می‌کند، در این حدیث، حضرت می‌فرمایند: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ ا... عَزَّوَجَلَّ». (عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، عبادت تنها و تنها به تفکر در امر خدای عزیز و بزرگ است). این مطلب در روایات دیگری هم مورد توجه ائمه اطهار بوده است. به عنوان مثال از امام صادق نقل است که: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ ا... عَلَيْهِ خَصْلَتَيْنِ اَلتَّفَكُّرَ وَ اَلاِعْتِبَارَ»، (بیشترین عبادت ابوذر فکر کردن و پند گرفتن بود) و همچنین از ایشان منقول است که «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي ا... وَ فِي قُدْرَتِهِ». در همین مضمون از امیرالمومنین نیز روایت شده است: «اَلتَّفَكُّرُ فِي مَلَكُوتِ اَلسَّمَوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ عِبَادَةُ اَلْمُخْلَصِين». (عبادت انسان‌های مخلص، تفکر در ملکوت آسمان‌ها و زمین است) و همچنین: «التَّفَكُّرُ في آلاءِ ا... نِعمَ العِبادَةُ» (تفکر درباره نعمت‌های خدا، عبادت خوبی است) درباره این حدیث نکاتی را لازم است مورد توجه قرار دهیم؛
نکته اول: این روایت در برخی از کتاب‌های روایی به امام هادی(ع) نیز نسبت داده شده است، چنانکه در برخی دیگر به امام عسکری(ع) منسوب شده است ولی مطابق اکثر نقل‌های روایی، این روایت از کلمات حضرت رضا(ع) است. چنانکه علاوه بر کلینی در کافی، مرحوم مجلسی در بحار، فیض کاشانی در وافی و صاحب وسائل آن را به امام رضا نسبت داده‌اند.
نکته دوم: راوی این حدیث از امام رضا، شخصیت جلیل القدری به نام معمّر بن خلاّد بن ابی خلاّد بغدادی است که از اصحاب امام رضا(ع) بوده است، این بزرگوار در کتاب‌های رجالی شیعه توثیق شده و علاوه بر امام رضا(ع)، از امام کاظم(ع) نیز روایت کرده است و به این جهت از اصحاب هر دو امام همام برشمرده شده است. معمّر کتابی درباره «زهد» نوشته بود که توسط احمد بن محمد بن عیسی اشعری نقل شده و احتمالا این روایت نیز از محتویات همان کتاب است. اشعری نیز از بزرگان شیعه در قم بوده و از شأن و جایگاه بزرگی در میان شیعیان برخوردار است. با توجه به آنچه گفتیم روشن است که سند مرحوم کلینی در این روایت، بی‌اشکال است و روایت در اصطلاح اهل فن، صحیحه می‌باشد. ضمن اینکه لازم است توجه کنیم که این روایت اصطلاحا «عالی السند» هم هست، یعنی در سلسله اسناد آن راویان بسیاری وجود ندارند تا احتمال خطا در آن زیاد شود و لذا از این جهت نیز روایت از اشکال مبرّی است.
نکته سوم: «انّما» در ادبیات عرب، از کلماتی است که برای بیان حصر به کار گرفته می‌شود. معنای این سخن آن است که اگر می‌گویند «إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَکُّرُ» باید از آن چنین فهمید که: «عبادت تنها و تنها تفکر است و چیزی غیر از تفکر عبادت نیست». طبیعی است که چنین مطلبی باعث سوالی می‌شود که آیا جز تفکر هیچ چیز دیگری عبادت نیست؟ مخصوصا با توجه به اینکه حضرت قبل از آن می‌فرمایند که عبادت به زیادی نماز و روزه نیست. مرحوم مجلسی در پاسخ به چنین سوالی است که معنای روایت را از ظاهر اولیه‌اش به معنای دیگری برمی‌گرداند. ایشان می‌نویسند: مراد از «لَیسَ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصَّلَاةِ» آن است که عبادت، منحصر در نماز و روزه نیست و مراد از «إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَکُّرُ» آن است که «عبادت کامل جز با تفکر نیست». در اینجا لازم است اشاره کنیم که آنچه از روایات دیگر هم قابل استفاده است، آن است که تفکر، کامل کننده عبادت و یا کامل‌ترین عبادات است، به عنوان مثال از امیرالمومنین(ع) نقل است که: «لَا عِبَادَةَ كَالتَّفَكُّرِ فِي صَنْعَةِ ا... عَزَّوَجَلَّ»، (عبادتی همانند تفکر در صُنع خدا نیست) و یا از امام صادق(ع) روایت است که: «فْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي ا... وَ فِي قُدْرَتِهِ.»، (بالاترین عبادت‌ها، اندیشیدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست). پس می‌توان گفت تعبیر ابتدای روایت که می‌فرماید: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ» با توجه به اینکه متضمن عبارت «کثرت» است، بدان معنی است که به واسطه نماز و روزه زیاد، «عبادت کامل» حاصل نمی‌شود. بلکه عبادت کامل در اثر تفکر حاصل می‌شود. البته ممکن است بتوان پاسخ دیگری هم به سوال مطرح شده داد که فردا درباره آن سخن می‌گوییم.

-------------------------------------
قسمت دوم:
روز گذشته روایتی را از امام رضا(ع) مطرح کردیم که فرموده بود: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ ا... عَزَّ وَ جَلَّ»1. ترجمه: (عبادت به نماز و روزه بسیار نیست، عبادت تنها و تنها به تفکر در امر خدای عزیز و بزرگ است) و در ادامه با سؤالی مواجه شدیم که آیا جز تفکر، هیچ کاردیگری عبادت نیست؟ درپاسخ به جوابی ازعلامه مجلسی اشاره‌کردیم. امروزپاسخ دیگری رامورداشاره قرارمی دهیم که باکلام مرحوم مجلسی چندان بیگانه نیست وآن اینکه مراد ازاین «عبادت با تفکر حاصل می‌شود»، آن عبادتی نیست که تکلیف را از عهده ما بر می‌دارد و در اصطلاح فقهی «مسقط تکلیف» است، بلکه مراد، عبادت و عملی است که باعث «عروج روح و تعالی نفس» می‌شود، توجه کنیم که «کثرت نماز و روزه» از زمره مستحبات است و تکلیف الزام آوری به آن تعلق نگرفته است تا بخواهیم آن را به عنوان واجب فقهی در نظر بگیریم، یعنی کثرت نماز و روزه را خدای سبحان به عنوان یک وظیفه فقهی و قانونی واجب نکرده است، پس می‌توان گفت اساساً نظر حضرت رضا(ع) در این روایت به عبادت فقهی و واجب نیست بلکه توجه ایشان به عبادت معنوی و آن نحوه از تعبّدی است که معراج مومن است. به یاد داشته باشیم که بین عبادتی که تکلیف را از عهده ما ساقط می‌کند و عبادتی که ما را به «درگاه سخن گفتن با خدا» وارد می‌کند، تفاوت بسیاری وجود دارد. به این بیان می‌توان گفت که مراد حضرت رضا(ع) شاید همان باشد که در کلمات امامان دیگر هم مورد اشاره است، به این بیان که عبادت گاه برای آن است که تکلیفی را از دوش انسان بردارد و گاه فراتر از آن است و برای آن است که انسان را به خدا نزدیک کند، روشن است که نوع دوم عبادت با اعمالی که همراه تفکر باشند، و با شناخت انجام شوند میسر خواهد بود و این نوع از عبادت است که چون با معرفت همراه است، می‌تواند به نوعی «تشکر از خدا» باشد و از روی عشق و علاقه انجام شود. و شاید روایت سید الشهدا و فرمایش امیر‌المومنین را نیز بتوان شاهدی بر این معنی گرفت، آنجا که می‌فرمایند «انَّ قَوْماً عَبَدُوا ا... رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا ا... رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا ا... شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الاْحْرَارِ و هی افضل العبادة وَ هِيَ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ.»2 ترجمه: (گروهی خدا را از روی تحصیل منافع بهشت بندگی می‌کنند این عبادت تجار است. گروهی خدا را از روی ترس بندگی می‌کنند این عبادت بردگان است. گروهی خدا را شایسته پرستش می‌دانند و از اینکه خدا منت بندگی را برآنها نهاد شکر و سپاس او را می‌گویند. این عبادت آزادگان است که برترین عبادت هاست.) «ما عَبَدتُكَ خَوفًا مِن نارِكَ، ولا طَمَعًا في جَنَّتِكَ، ولكِن وَجَدتُكَ أهلً لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُك‌.»3 ترجمه: (خدایا من تو را از ترس دوزخ و یا به طمع بهشت بندگی نمی‌کنم، بلکه تورا شایسته پرستش و بندگی یافته ام، از این جهت تورا می‌پرستم. ) در تأیید این برداشت می‌توان به این نکته هم اشاره داشت که حقیقت عبادت، خضوع و خشوع است و این امر جز با شناخت حاصل نمی‌شود، چنانکه حتی در «عبادات شرعی» هم آنچه قوام عبادت به آن است، «نیّت» است که این هم جز با حداقلی از شناخت به‌دست نمی‌آید، چنانکه در قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا ا... مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ»4 ترجمه: «و فرمان نيافته بودند جز اينكه خدا را بپرستند و در حالى كه به توحيد گراييده‏‌اند دين [خود] را براى او خالص گردانند.» (و خلوص ناشی از شناخت است) آنچه گفتیم را می‌توان چنین جمع بندی کرد: عبادت گاه عبادتی است که تکلیف را از آدمی ساقط می‌کند و گاه عبادتی است که آدمی را به اوج می‌رساند و نفس او را صیقل می‌دهد و این همان عبادتی است که در تعبیر روایات، معراج مؤمن است و باعث تقرب متقین می‌شود. همان عبادتی که آدمی را بالاتر از فرشتگان می‌نشاند. همان که نور می‌شود، و راه را می‌نمایاند و زمین را زیر پای سالک می‌گستراند. و چنین عبادتی است که محتاج عشق است، عشقی همراه با شناخت. البته فراموش نکنیم که هر دو نوع عبادت محتاج شناخت است ولی نوع دوم از عبادت محتاج شناخت بیشتر است و هرچه معرفت ما از خدا در آن بیشتر شود، ارزش و اثر آن عبادت هم بیشتر می‌شود، و چنان است که یک ضربه شمشیر علی(ع) چون همراه با بالاترین شناخت است با عبادت جن و انس برابری می‌کند. و به عبارت دیگر نماز و روزه و سایر عبادت‌ها گاه برای آن است که آدمی خود را از عذاب الهی برهاند و تکلیف را از عهده خویش بزداید و به برخی لذایذ دست یابد و گاه برای آن است که آدمی روح خویش را تعالی دهد و در اخلاق الهی شناور شود و با بال خضوع و خشوع در ملکوت رحمت به پرواز در آید، نوع دوم از عبادات جز با شناخت و تفکر و با علم و تحقیق به دست نمی‌آید. و این مهم جز برای اهل دانش و اهل فکر میسّر نمی‌شود. چنانکه امام صادق می‌فرماید که امیرالمومنین می‌گفت: «التَّفَکُّرُ یَدْعُو اِلَی الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ» (تفکر آدمی را به خوبی و عمل به خوبی می‌خواند)5 و اساساً با همین نگاه است که ابوذر می‌گوید که پیامبر می‌فرمود: انسان عاقل برای خویش 3 وقت را مقرر می‌کند که در یکی از آنها با خدای خود مناجات کند و در دیگری نفس خود و اعمال خود را محاسبه کند و در سوّمی در مورد خدا و صنع او تفکّر کند»6 و حقیقت آن است که با تفکر در جهان است که آدمی به عظمت خالق و ناچیزی این دنیا پی می‌برد و در می‌یابد که چقدر در قیاس با جهان کوچک است و چقدر آرزوها و آمال او بی‌ارزش است و چه اندازه ناراحتی‌ها و غم‌های او بی‌دلیل است. از امام صادق در همین باره منقول است که: «والفكرة مرآة الحسنات وكفارة السيئات وضياء القلوب وفسحة الخلقوإصابة في صلاح المعاد، واطلاع على العواقب، واستزادة في العلم، وهيخصلة لا يعبد ا... بمثلهاقال رسول ا... (صلى ا... عليه وآله): فكرة ساعة خير من عبادة سنة، ولا ينال منزلة التفكرإلا من قد خصه ا... بنور المعرفة والتوحيد.»7 «فکر کردن آئینه خوبی هاست و کفاره گناهان است و نور دل هاست و گشایش خلقت است، فکر کردن، رسیدن به مصلحت بندگان است، خبر یافتن از عواقب اعمال است، زیاد کردن دانش هاست و این خصلتی است که خدای سبحان به هیچ چیز همانند او عبادت نشده است. پیامبر خدا می‌فرمود: یک ساعت فکر کردن از یکسال عبادت بهتر است، و به جایگاه تفکر دست نمی‌یابد مگر کسی که خدا نور معرفت و توحید را به او اختصاص داده باشد.»توجه کنیم که درچندین روایت «تفکر ساعة خیر من عبادة سنه» با مضامین مختلف تکرار شده است. و در توضیح آن به نحوه چنین تفکری اشاره رفته است. برقی در محاسن می‌نویسد: «از امام صادق پرسیدم که آیا پیامبر فرموده‌اند که یک ساعت تفکر از عبادت یک شب بهتر است؟ و حضرت فرمودند بله. پیامبر فرمودند پرسیدم چگونه تفکری؟ حضرت پاسخ دادند: بر خرابه‌ها بگذرد و با خود بگوید کسانی که تو را بنا کردند و ساکن تو بودند اکنون کجایند؟‌ای خرابه‌ها چرا سخن نمی‌گویید؟ » پس، از آنچه گفتیم روشن شد که شناخت و تفکر، روح عبادت است و بخشی از آن فکرت و اندیشه ورزی، توجه به کوچک بودن دنیا و لذایذ آن است و به یاد آوردن عظمت الهی و نعمت‌های بی‌پایان اخروی است. نگاه به فرصت‌های خوب و پاکی‌های پاکان است. هشدار دادن به خویشتن است که همه افراد با همه داشته هایشان روزی از دنیا می‌روند. چه بسیار قدرتمندان که در قبرهای خویش مدفون شدند و چه بسیار ثروتمندان که در ذلت گرفتار شدند. این همان فرمایش الهی است که می‌فرماید: «أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ ا... لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ.»8 ترجمه: (آيا در زمين نگرديده‏‌اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بوده است آنها بس نيرومندتر از ايشان بودند و زمين را زير و رو كردند و بيش از آنچه آنها آبادش كردند آن را آباد ساختند و پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند بنابراين خدا بر آن نبود كه بر ايشان ستم كند ليكن خودشان بر خود ستم می‌کردند). در بخش بعد به تقسیم‌بندی «عبادت در قیاس با معرفت و شناخت» از نظر امام خمینی اشاره می‌کنیم.

....................... (پانویس‌ها).......................

1. كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌2، ص55.
2. بحار الانوار، ج71، ص323.
3. [از مادر ابوذر نقل شده است که وی تمام روز را از مردم کناره می‌گرفت و به اندیشیدن می‌پرداخت. تنبیه الخواطر، ج1، ص250. ]
4. كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌2، ص55.
5. غرر الحکم، 1794.
6. غرر الحکم، 1147.
7. تحف العقول، 488. بحار الانوار، ج68، ص325.
8. ج68، ص322.
9. ج4، ص394.
10. ج15، ص196.
11. امالی طوسی، ص146.
12. كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌2، ص55.
۱
مرجع : آرمان امروز
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما