آقای رئیسی برای پیروزی، ناگزیر به جلب رأی بخشی دیگر از جامعه است که گرایشهای متفاوتی نسبت به «نیروهای ارزشی» دارند؛ برای این مقصود اما او با دو مانع روبهروست.
سیدابراهیم رئیسی پایگاهِ رأیِ مشخص و تعریفشدهای بین نیروهای اصطلاحا ارزشی و انقلابی دارد، اما این برای پیروزی او در انتخابات کفایت نمیکند؛ چرا که سقفِ آرای این قشر بسیار بعید است از هفت میلیون رأی تجاوز کند.
بنابراین، آقای رئیسی برای پیروزی، ناگزیر به جلب رأی بخشی دیگر از جامعه است که گرایشهای متفاوتی نسبت به «نیروهای ارزشی» دارند؛ برای این مقصود اما او با دو مانع روبهروست.
مانع نخست، مواضع مبهم او در موردِ تعامل با جامعه جهانی بهخصوص اروپا و آمریکا و همسایگانِ عرب ایران در جنوب خلیجفارس است.
در واقع، گذشته از جمعیتی که از انتخابات به عنوان امری تأثیرگذار در زندگی خود به کلی قطع امید کردهاند، آن دسته از اقشاری هم که با توقعِ بهبود شرایط زندگی خود همچنان گوشهچشمی به رئیسجمهور آینده دارند، مسیر آن را جز از طریق لغو کاملِ تحریمهای بینالمللی، که مستلزم رابطهای کم و بیش عادی با جهان غرب است، ممکن نمیدانند.
از این رو، لحن مبهم آقای رئیسی در مورد نوع تعامل با جهان، کمکی به جذب رأی این اقشار به سمت او نمیکند. در این میان، رقبای او مشخصا علی لاریجانی یا اسحاق جهانگیری در مناظرات احتمالی، خواهند کوشید رئیسی را به شفافگویی در این مورد وادار سازند.
قاعدتا اصرار رئیسی بر این نکته که خواهان بیشترین تعامل با جامعه بینالمللی است، اما جامعه بینالمللی در آمریکا و چند متحد آن خلاصه نمیشود، هیچ مخاطبی را اقناع نخواهد کرد.
بنابراین او اگر بخواهد به کلیگوییهای بیهوده و بیپایه و اساس متهم نشود باید نظر خود را در مورد احیای برجام، چگونگی لغو تحریمها و نوع رابطه با آمریکا روشن و دقیق مطرح کند. چنین کاری اما برای او دردسرساز خواهد شد؛ چرا که اگر برای جلب آرای اصطلاحا خاکستری از تعامل با غرب و ضرورت احیای برجام و پذیرشِ عواقب آن سخن بگوید، سبب ناخشنودی پایگاه رأی ثابت خود خواهد شد و اگر بخواهد برای خشنودی این دسته، به نفی برجام و ضرورت ستیز با غرب برخیزد، در آن صورت توفیقی در جلب آرای قشر خاکستری نخواهد داشت.
مانع دیگر پیشروی رئیسی برای جلب آرای بیشتر، نوع ادبیات خشن و تهدیدآمیز برخی از فراد و گروههای هوادار اوست. رئیسی شخصا در سالهای اخیر تلاش بسیاری برای «آرام و مهربان» نشان دادنِ لحن و رفتارخود، به خرج داده و بهرغم تمام تبلیغاتی که علیه عملکرد گذشته او صورت میگیرد، این لحن در برخی از اقشارِ سرخورده و بیزار از تندگوییها و ستیزهجوییهای اعصاب خردکن، تا اندازهای موثر افتاده است. در صحنه انتخابات اما این فقط شخص رئیسی نیست که سخن میگوید. هواداران آتشینمزاج او هم به میدان آمدهاند و از قضا بیشتر آنها به زبانی سخن میگویند که مورد نفرت عمومی است.
از این جهت، رقبای او کافی است تا اظهارات این قبیل هواداران را که از قضا منبریهایی گزندهگو و سطحی و آزاردهنده و قلم به دستانی خشن و تهدیدگرند، درمعرض افکار عمومی قرار دهند و بدینوسیله تلاش او را برای ترسیم چهرهای آرام و مهربان از خود با تناقض روبهرو سازند.
در این میان، فاصله گرفتن رئیسی از این قبیل حامیان سبب رنجش آنها و توجیه رفتار آنها سبب ناراحتی دیگر اقشار خواهد شد. در حقیقت، با توجه به همینگونه تناقضات است که من راه رسیدنِ رئیسی به پاستور را چندان هموار و آسان نمیبینم.